در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ابرشیر | درباره نمایش در انتظار گودو
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:35:41
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
آیا کارگردانی و خوانش همایون غنی زاده از متن در انتظار گودو به امکانات اجرایی این اثر چیزی اضافه کرده است؟
آیا اجرای او صرفا در تلقی زیبایی شناسانه ساختاری و در لایه بیرونی سطح متن باقی نمی ماند؟ و خوانش عمیق و مولف و تازه ای از دنیای متن به تماشاگر کنونی به دست می دهد؟
***
متن نمایش در انتظار گودو به دلیل شاخص های قابل ارجاع بسیاری که در آن وجود دارد بسیار تفسیرپذیر است و در واقع کارگردانان ،منتقدین، مفسرین و تماشاگران را به انواع تفاسیر مذهبی،سیاسی، روانکاوی،اجتماعی و...دعوت می کند.
در انتظار گودو با اتخاذ رویکرد مینی مالیسیتی اش در واقع بر این مسئله تاکید دارد که "کمتر" ما را به " بیشتر" رهنمون می شود.از زمان اجرای نمایش در دهه50میلادی تا کنون هر اجرای مهم جدی در هر جای جهان تفسیرهای گوناگونی از نمایش داشته است البته خود بکت با همه تفسیرهای متفاوتی که از نمایشنامه اش میشد موافق نبوده اما همه ی این تفاسیر و در واقع گشودگی متن نسبت به قرایت های متفاوت موجب شهرت بیشتراو و گودو بوده....و مگر نه اینکه به قول رولان بارت مولف بعد از خلق اثرش می میرد و خود خالق تنها در کسوت یکی از بیشمار خوانشگران آن اثر حق ارایه ... دیدن ادامه ›› نظر را دارد؟
***

+در انتظار گودو و پویایی یک اثر+

+ اجرای معروف چند نژادی گودو در دانشگاه کیپ تاون آفریقای جنوبی ، که البته با مجوز بکت انجام شد.دیدی و گوگو را 2بازیگر سیاه پوست بازی میکرد و پوتزو و لاکی سفیدپوست بودند.این اجرای مهم یک موضع گیری واضح سیاسی داشت.طراحی لباس های به خصوص پوتزو و لاکی دارای نشانه های خارج از متنی بود مبنی بر استعمار و سلطه نژادی و مالکیتی...
+ برخی منتقدین رابطه پوتزو و لاکی را کنایه ای از رابطه ی استعماری سرزمین اصلی بریتانیا و ایرلند دانسته اند ... طبقه ی بالا و سلطه گر حریص که طبقه ی کارگر را به هر شکلی منفعل و عقب افتاده نگه می دارد...نکته جالب اینکه تا وقتی بکت در قید حیات بود و ناظر اجراها انگلیسی زبان، بازیگران نقش های دی دی و گوگو به لهجه ی ایرلندی صحبت می کردند. در ابتدای نمایش استراگون تلفظ انگلیسی از کلمه آرامش Calm رو مسخره می کنه جایی که داره داستان مردانگلیسی در نجیبخانه را می گه. البته به هیچ عنوان در متن و کاربرد کلمات چنین چیزی مستتر نیست و این می تواند به عنوان یک برداشت بیرون متنی مورد نظر قرار گیرد.(این نکته به ظاهر ساده در اجرای در انتظار گودو وحید رهبانی سالها قبل البته به با تمهیدات گویشی زبان فارسی مورد توجه قرار گرفته بود!! )
+ یک اتفاق بامزه در اواخردهه 80میلادی افتاده یک گروه تاتری زنانه در هلند اجرایی از درانتظار گودو داشته است که مخالفت شدید بکت رو برانگیخت. بکت گفته بود زنان پروستات ندارند و بازیگری زن مشکل ولادیمیر برای تکرر ادرارش و خروج از صحنه برای دفع را با چه توجیهی انجام می دهد!!!؟ نهایتا بکت به دادگاه شکایت می کند اما خوشبختانه!رای صادره به نفع بکت نیست.ناگفته نماند که بکت برای مدتی اجرای کلیه آثارش را درهلند ممنوع می کنه که البته زیاد طول نمی کشه... در سال 1991دو سال بعد از مرگ بکت یک اجرای خوب از در انتظار گودو با بازیگران زن در فستیوال آوینیون نمایش داده میشود.
+ روانکاوی و تفاسیر آن بر نوشته های بسیاری از منتقدین و مفسرین(و به تبع آن بر کارگردانان خوانشگر این نمایشنامه) قابل ردیابی است.خوانش فرویدی از شخصیت ها بر اساس تقسیم سه گانه او از روان انسان هم قابل توجه است.دی دی تمثیلی از نهاد Id ، گوگوتمثیلی از خود ego ، و گودو به نوعی نماد فراخود superego .....لاکی و پوتزو هم تکرار شخصیتهای دیگرند.
جالب اینکه در مقطعی بکت در دوره های کارل گوستاو یونگ روانپزشک و متفکر سویسی شرکت می کند. بعضی از مفسرین به بحث آنیما و آنیموس در شخصیت ها اشاره می کنند مثلا دلالت لغوی استراگون و استروژن هورمون زنانه و دلالت امر زنانگی در این شخصیت !!
*اطلاعات از دانشنامه ویکی پدیا
******

این نمایشنامه برخلاف قرایت رایج که آنرا صرفا یک اثر ابزورد با تمام دلالت های نهیلیستی و پوچ گرایانه شاید منفعلانه محدود به "جهان بسنده به خود" می داند، نیست. این تکرار و زشتی و پوچی زندگی کارکردی دیگر پیدا می کند.که اتفاقا برای زیستن و احترام به آن است.و از این "هیچ" جاری و "بی اتفاقی" در جهان متن اتفاقا بسیار سرچشمه های عمل و حرکت خروشان است.
به زندگی نامه ساموئل بکت نگاه کنید.به تجربه عملی این نویسنده از تجربه زیستن بنگرید. آیا در آن اثری ناشی از نا امیدی و بی عملی و بی حرکتی می بینید؟ پر از فعالیت نوشتن و نوشتن شعر نمایشنامه و رمان ....در دهه 40به جنبش مقاومت هم پیوسته و اقدامی کرده که فرسنگها از بی عملی و بی اثری فاصله دارد. آیا بکت با عمر طولانی 83 سال و داشتن یک یار و همراه طولانی مدت "سوزان" که مرگش را فقط چندماهی تاب آورد می توانسته به زوال زیست و بی اتفاقی پوک فکر کند؟
***
قرائت کارگردان نوآور ایرانی از این متن را چگونه می بینید؟
غنی زاده در نشست مطبوعاتی نمایش "در انتظار گودو در سالن کنفرانس مجموعه‌ی تئاتر شهر گفته است: "ما سعی کردیم خطوط نانوشته‌ی ساموئل را بخوانیم اما دخل و تصرفی در متن نکنیم."
البته که دخل و تصرف دریک متن از یک کارگردان فهیم و خوشفکر و خلاق بعید است اما آیا اجرای حال حاضر در انتظار گودو واجد عناصری هست که تماشاچی را با تمام مختصات زیستی و محیطی اش با درک و برداشت کارگردان و خلاقیت او همراه کند وحس همدلی او را برانگیزاند؟ آیا غنی زاده توانسته خطوط نانوشته ی عمو ساموئل را بخواند؟
آیا او توانسته از اجراهای دیگر از این نمایش پا فراتر بگذارد؟ و گودوی خودش را بسازد؟ یا با زرنگی از سخترین کار یک کارگردان مولف شانه خالی می کند و صرفا به وفاداری به متن و برداشت بی بو بی خاصیت وبی موضع اکتفا می کند!
ای کاش امکان دیده شدن اجراهای خوب و مولف گودو برای مخاطبان جدی تاتر در مملکت ما وجود داشت اینطوری صرفا به جای استفاده از جملات "عالی بود"، معرکه بود" ، "خوب نبود"،"افتضاح بود" و... با مواد بیشتر به تحلیل قیاسی وتفسیری دست می زدیم. اما نهایتا من فکر می کنم که او نتوانسته چیزی به همان همیشگی در انتظار گودو که فی النفسه بسیار جذاب و دوست داشتنی و البته خودارجاع است، دست پیدا کند.
غنی زاده به زعم من با انتخاب و هدایت نه چندان مطلوب بازیگران ( به لحاظ فیزیکی و صدایی) ارتباط و اتصال آنان را با بعضی از مخاطبان غیر شیفته ی آنها کمتر کمتر وحتی تحمل دیدن اجرا را برای برخی پایین می آورد. این در مورد نمایشی که به عقیده ویوین مرسیر "با وجود اینکه ظاهرا در آن هیچ اتفاقی نمی افتد اما مخاطبانش را بر صندلی هایشان می چسباند" افتخاری نیست!
*(لازم به توضیح می دانم که بگویم این اجرا دارای سطوحی هست که قابلیت وقت گذاشتن وبحث کردن را پیدا کند)
چقدر خوب نوشته اید
۱۰ اسفند ۱۳۹۲
همین که حوصله کردید و اطلاعاتی از اجراهای جهانی این اثر رو با برداشت خودتون از نمایش در جال اجرا بررسی و جمع بندی کردید، خوندنش بسیار لذت بخش بود. و حق با شماست، اینجا محل خوبیه برای گفتگو و فکر کردن و آگاهی. درود بر شما.
۱۱ اسفند ۱۳۹۲
با سپاس از ویکی پدیا.ممنون.
۱۸ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

اقتصاد تاتر...فراخوان تیوال ...
***

****آقای غنی زاده و تبلیغ رب گوجه فرنگی****

آقای غنی زاده در نشست مطبوعاتی نمایش در انتظار گودو در سالن کنفرانس مجموعه تاترشهر گفت:"برای تاتر اندازه رب گوجه فرنگی هم تبلیغ نمی کنند."

آیا تبلیغات تاتر باید به اندازه تبلیغات رب گوجه فرنگی باشد؟
آیا تبلیغات و بیلبورد و استفاده از ستاره های غیرتاتری سینما در فروش و پولسازی ... دیدن ادامه ›› و در یک کلام احیا تاتر ما نقش به سزایی دارد؟
آیا تاتر را به مثابه کالای مصرفی صرف می شود برای مردم کوچه و بازار تبلیغ کرد؟

لطفا به فراخوان تیوال درباره اقتصاد تاتر سری بزنید و نظر بدهید بحث مهم و مفیدیه..
***
24بهمن چند دقیقه ای قبل از اجرا در انتظار گودو به همراه دوستانم روبروی درب اصلی تاترشهر ایستاده بودیم.عزیزی پرسشنامه به دست ظاهر شد و از ما خواست آنرا پر کنیم....سوالات درباره نقش و اثر تبلیغات بر دیدن تاتر بود....تمامی این پرسشنامه طولانی می توانست در خصوص اثرات تبلیغات و فروش کالا های یک شرکت سس سازی،اجاق گاز سازی و یا خودرو سازی و...باشد فقط یک یا دو سوال بود که به مورد خود تاتر وکارگردان و ... به شکل سطحی اشاره داشت.... البته گزینه های مورد انتخاب من و دوستانم آنطوری که خودشان گفتند گزینه ای بود که می گفت معمولا اثری بین تبلیغات تلوزیون و مجله ای و بیلبورد و....در دیدن تاتر در ما وجود ندارد.مگر نام کارگردان و نمایش نویس و عوامل اجرایی آن.....
فکر نمی کنید تبلیغ بیلبوردی در انتظار گودو باعث اغفال شهروند غیر تاتری شود؟تنها به اسم پیمان معادی بازیگر فیلم شرکت کننده در اسکار راه می افتند و به تاتر شهر می آیند.بعد دو حالت پیش می اید یا از امر تاتر خوشش می اید و مخاطب جدی تر تاتر می شوند که حالت مثبت و فرخنده ای است و یا از تاتر زده می شود و در آن حالت نتیجه در سالن به شکل واکنش متمدنانه (ترک سالن) و یا چرت زدن،غر زدن، چیپس و ساندویچ خوردن، گیم بازی کردن ، ورقه شاگردانش را صحیح کردن و یا.... ختم می شود. که متاسفانه حالت فرخنده در این جور موارد کمتر اتفاق می افتد
کالایی دیدن تاتر بدون در نظر گرفتن مقوله سرمایه های غیرملموس مخاطب از جمله میزان مطالعه و اشتیاق به امر فرهنگ در افراد به عنوان بازارهدف راه به ترکستان است.
شما در یک نمایش با استفاده از سوپراستارهای سینمایی و رنگ و لعاب و حتی موسیقی جذاب و حرکات محیرالعقول و پرفرمنس های جذاب(عموما بدون محتوی) و دیالوگهای کمتر و ...و با تکیه بر امر بازاریابی حرفه ای بر گروههای هدف نه چندان اهل فرهنگ و تاتر تاثیر می گذاری و با این تمهیدات باعث جذب مخاطب موقتی و فروش بالای فقط یک نمایش می شوی اما ایا کل تاتر این مملکت با این رویه و نگاه نجات خواهد یافت؟
****
البته تعدادی هم(از اهالی جدی تاتر) از اجرا،بازی ها و یا نگاه و قراءت کارگردان از نمایشنامه میتوانند نا امید شوند و یا خوششان نیاید و سالن را ترک کنند یا نکنند و یا با حس ناخوشایند آنرا تا به آخر به تماشا بنشینند..این مورد فعلا موضوع بحث من نیست.
بیتا نجاتی (tina2677)
تبلیغات برای تئاتر باید صورت گیرد که متاسفانه در حال حاضر وجود ندارد.وجود چند بیلبورد یا پخش تراکت آن هم صرفا در تماشاخانه ها کافی نیست.خوبست قشر کثیری از جامعه ما به تماشای تئاتر فراخوانده شوند ،قطعا واکنشها متفاوت خواهد بود،همانطور که جنابعالی اشاره فرمودید:یا به یک تماشاچی جدی تئاتر تبدیل می شوند یا از آن بیزار می شوند.قطعا نمایش های فرمالیستی و بطور کل تئاترهایی که سبک های خاص در طراحی و اجرا بکار می برند،مورد پسند مخاطبی که یک نمایش کمدی ضعیف را می پسندد، قرارنخواهد گرفت.البته که او در برابر آن موضع می گیرد و بدوبیراه هم می گوید چون انتظارش از تئاتر،یک اجرای سرگرم کننده با یک داستان خطی که نیاز به تفکر ندارد و چند شوخی دم دستی و بعضا سخیف است. مهم راهکار مناسب ارایه دادن و نحوه تبلیغ است.امیدوارم در این زمینه تحقیق شود و بودجه صرف شود و آنطور که شایسته تئاتر است،تبلیغات موثر برای آن صورت گیرد.
۰۷ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش نامه 'در انتظار گودو' نسخه انگلیسی اش به زیر عنوان یک کمدی تراژدی در دو پرده معرفی شده است...نکته جالب تاثیر بکت از دو کمدین بزرگ لورل و هاردی در شکل دهی به شخصیت ولادیمیر و استراگون می باشد و به خصوص در بخش کلاه بازی آن دو ..
در اجرای غنی زاده ما نه کمدی به مفهوم شیرین اش دیدیم و نه از تاثیر عمیق تراژدی به شیوه بی معنایی و عبث بودگی و....خبری بود ...یک ملغمه پر ادعا و یبس!
نمایش نامه در انتظار گودو از جمله تفسیر پذیرترین متون نمایشی است انواع تفسیرهای اجتماعی و سیاسی و مذهبی و روانکاوانه و....را پذیرا می باشد...
چیزی که برای من خیلی جالب بود نظر خود بکت و عنوان نمایش بود..خیلی ها شخصیت غایب نمایش godot را به نوعی به Godربط داده اند،،،،، طفلک بکت تو خیلی از مصاحبه هایش گفته کلمه godot از کلمه های godillot و godeasse آمده که به زبان فر انسه به معنی بوت یا پوتین چکمه است ''چون در این نمایشنامه پاها نقش برجسته ای بازی می کنند ''و در جای دیگه ای دوباره توضیح می دهد که نمایشنامه را به زبان فرانسه نوشته و در زبان فرانسه خداDieu است و نه God...پس در هنگام نوشتن لااقل به صورت خودآگاه به کلمه گاد فکر نکرده...البته طبق نظریه رولان بارت و مرگ مولف تفسیر اثر از تفسیر حتی خالق آن می تواند جدا باشد!،،،،