((پرسه خوانی هایی از یک متن هذیانی))
...لعنت!! که وادارم کردی عاشق کسی باشم که وجود نداره....
(اینجا)به خاطر دلتنگی های مادرزدای،داروهای شیمیایی می دهند...افسردگی خشمه...
روحیه کینه جوی اکثریت اخلاق گرا مطرودم کرد...بی هیچ امیدی در کرانه می خوانم.....
تو فکر می کنی امکان داره یک آدم تو یک بدن اشتباه به دنیا بیاد؟...
ساخته شده برای تنها بودن.. به عشق ورزیدن غایب .. پیدایم کن..رهایم کن..از این شک تباه کننده.. از یأس بیهوده.. از وحشت در آسودگی..می توانم اطرافم را پر کنم،وقتم را پر کنم، اما هیچی نمی تونه حفره خالی تو قلبم
... دیدن ادامه ››
رو پر کنه...
هیچ دارویی روی زمین نیست که به زندگی معنایی بده...
مستعد زندگی کردن...غم پاتولوژیک...رعشه های صبحگاهی...
گمان می کندمشاورش دجال است...تروزین100 mg ...سرترالین 50 mg...
کسی رو می شه دوست داشت که خودشو دوست داشته باشه...
بدنم تاب نمی آره.. شبیه چی ام من ؟ زاده انکار.... یک فیلم سیاه و سفید از آره یا نه - آره یا نه – آره یا نه – آره یا نه...
تنها چیزی که ابدیه، ویرانیه..همه ما رو به محو شدن داریم..هممون تلاش می کنیم یک رد پر رنگ تر از خودمون بگذاریم...
و این منم کسی که هرگز ندیدمش،کسی که صورتش به زیر ذهن ام چسبیده است...
از خدا بترس و از اشتباه نابه کارش... فرومایگانیم ما....دروغ های زیبا را در آغوش بگیر-جنون مزمن عقل...
در ساعت 4:48 وقتی عقل از راه می رسد... یک میز، دو صندلی و هیچ پنجره ای... انتخاب بعد می آید...
سوسو زدن...جرقه زدن...فشردن.....قربانی......مجرم....تماشاچی.