احتمالن گروه archive آثار قابل بحث تر و بهتر از controlling crowds برای پیشنهاد داره ولی این آهنگ چندی هست که رفیق درگیری های ذهنیم شده و بارها حالمو سر جاش آورده...به خاطر همین خاستم پیشنهادش کنم...


Why are you so scared and creeping around
Taking photographs all over town
Pictures in the dark that live in the light
The world is my playground too and I’ll ... دیدن ادامه ›› do what I like
Why are you so scared of falling apart
Intimidating me for falling apart
Stay on your knees with your cross and don’t tell me you know so
The world is my playground too and I refuse to follow
Fly with me falling through the night
Fly with me falling out of sight, find me hold me in your arms
‘cause I’m scared of their controlling crowds keep me calm
‘cause I’m scared of their controlling crowds here they come

Why are we so obscure and creeping around
Hiding from mirrors and screens all over town
Objects disturbing blinding taking the peace in me
The world is my kingdom too and I'll feel what I like in me
Killing my heart I can’t face I can’t face no more
The world is my playground too I can’t feel anymore
Fly with me falling through the night, fly with me falling out of sight
Find me hold me in your arms
‘cause I’m scared of their controlling crowds keep me calm
‘cause I’m scared of their controlling crowds here they come
Why are we so cold and breaking apart
Caught up in this storm just breaking apart
Pictures and colours I loved but don’t see anymore
The world is my playground too I don’t feel anymore
Why are you so adored
‘cause I’m scared of their controlling crowds here they come

این منم سمیِ شکسته شدن
جیوه ی ریخته کف سالن
این منم در صف خرید کتاب
صرف یک فعل لعنتی از بن
این منم شعر های تکراری
فاعلاتن مفاعلن فعلن

این منم مرد گریه کردن ها
قبل هر قسمتِ پس از باران
گریه کردن به خاطر لینکلن
در خلال فرار از زندان
گریه کردن به خاطر چاپلین
آخر فیلم ... دیدن ادامه ›› های عطاران

این منم شیر زخم خورده ی جنگ
پسر سر نداده ی سردار
آنکه از چشم خواهرش بی دین
وانکه از چشم همسرش دیندار
مثل یک خرس تا شفق در خواب
مثل یک جغد تا فلق بیدار

این منم یک نتیجه ی غمگین
حاصل درد ضرب در مادر
رو به رو هیچ،پشت سر اما
عده ای کوه،عده ای خنجر
من همانم که از گذشته ی من
بگذری بهتر است...پس بگذر

این منم گوشه ی جهانی که
بی قضاوت نشسته ام در حصر
عده ای با اثاث در کوچه
عده ای بی اساس داخل قصر
به کتابت پناه آوردم
شاید آرام تر شوم....والعصر...

اثر:یاسر قنبرلو

من از دنیای پشت پنجره خسته ام
فقط گاهی همین بارونه تسکینم
چه ساده هرچی رویا بوده می میره
چقدر تلخه که شهرو دخمه میبینم

نمیخام که اسیر روز ها باشم
تو دنیای خیالاتم فقط زنده ام
یه چن باری جنونو تجربه کردم
یه چن باری خودم رو آخرش کُشتم...

سلام به تمامی دوستان...
حقیقتش با وجود بخش ادبیات و موسیقی توی اینجا...
سوال شد برام که توی بخش موسیقی دوستانی که ترانه سرا هستن میتونن آثارشونو بذارن؟...یا بهتره توی بخش ادبیات و شعر باشه؟