در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال fateme farshidfar | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:58:05
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
پشیز سبک من نبود؛
ولی تجربه ی بدی هم نبود؛
من با رپ میونه خوبب ندارم و شاید به جایِ "بلایند به دیدن نمایش میرم تا تمامش رو تجربه کنم و هیچ اسپویلی نداشته باشم" بهتر بود میدونستم و با علم به اینکه رپ در خلال تئاتره انتخابش میکردم.
متفاوت بود و نبود.
حس میکنم هر بار اجرا برای یک نفر متفاوت میشه؛
اویی که ببش از بقیه تماشاگران درگیر میشه؛
لمس میکنه و یادگار میبره
من‌اما به این فکر کردم که "میخمو بکوبم"
حرف زیاد دارم برای گفتن و نوشتن
بعد از خوندن نازنین داستایوسفکی
دیدنِ
the gentle woman 1969
a gentle creature 2017
همه رو با هم بررسی میکنم.
امین کاکولکی این را خواند
میلاد فراهانی و جعفر میراحمدی این را دوست دارند
این دو فیلمی که فرمودین به درک بهتر نمایش میتونه کمک کنه؟چون من کتابش را متاسفانه نخوندم و یکشنبه بعدی هم بلیط این نمایش را دارم و باید برم ببینم
۰۹ مرداد
امین معبود
این دو فیلمی که فرمودین به درک بهتر نمایش میتونه کمک کنه؟چون من کتابش را متاسفانه نخوندم و یکشنبه بعدی هم بلیط این نمایش را دارم و باید برم ببینم
فیلم روبر برسون براتون تجربه ی نمایش رو تکرار و تثبیت میکنه
هر آنچه صابر ابر توصیف کرده و توی ذهنتون ساخته شده، الان دارید میبینید.
داستانِ داستایوسفکی هم پر از دیتیل و زیبایی هست.تونستید مطالعه کنید، خیلی خیلی کوتاهه.
زهرا خلیلیان
پیشنهاد من این هست که کتاب رو نخونین و بعد از دیدن اجرا مطالعش کنین. خودم این کار رو کردم و خیلی بهم چسبید.
دقیقا منم همین کارو کردم
بنظرم تجربه بهتری شد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اسپویل و تجربه‌ی من از VAR
.
.
این نمایش تگِ "ابزورد" رو یدک میکشید، و من اینو از لحظه ی نخست برداشت کردم،
کارکتر هایِ نام گذاری ... دیدن ادامه ›› شده بر اساس الفبا که همه باهم تلاش میکردن یه منازعه ی فوتبالی رو با شبیه سازی حل کنن بدون اینکه تعیین کنن کی کدوم سایده و نتیجه چیه،
کارکتر میگفت "منطقیه" چون داور نداریم.
داوری وجود نداشت ولی منازعه ای چرا؛
نتیجه چی بود جز عرق ریختن و به نتیجه نرسیدن؟
.
یه جایی بازیگرا در جوابِ چرایی این کار شروع کردن به گفتن اینکه مهم نیست نتیجه چیه، مهم اینه که ما کارمونو انجام دادیم.
این درست ما بودیم؛
مایی که deliver میکردیم ولی outcome=0
.
صدا بازیگر زنی داشتیم که اسم نداشت، بیننده ها میگفتن جلاد، شکنجه‌گر، کارگردان یه جایی گفته بود "قانون"
قانون میگفت چیکار کنید،
قانون میگفت قرص هاتونو بخورید
قانون میگفت این جوک خنده داره و باید بخندید
قانون میگفت من دوستتون دارم ببینید دارم براتون گریه میکنم!
.
کارکتر ها قرص میخوردن
که مطیع قانون باشن
ولی اگه یه روز یکیشون قرصاشو نخوره چی میشه؟
اون وقت دیگه جوک ها "خنده‌دار نبود"
اون وقت باید شکنجه میشد،
باید درد میکشید،
کی باید شکنجش میکرد؟ حکم قانون و اجرای همون ادمای دور و برش
.
تو این دنیا فقط var حقیقی بود، بقیه چیزهای دنیا "تصویر بود" واقعی نبود
حتی اگه خوابشو میدیدی
.
میدونی جوکشون چی بود؟
اگه یه "ماهی" بره بانک چی میشه؟ فیش بانکی
اگه یه "ماهی" بره دانشکده حقوق؟ فیش حقوقی
کارکتر ها ماهی بودن، یادشون میرفت چه بلایی سرشون میومد و خودشون همون بلا رو سر همنوع دیگشون در میاوردن.

.
نمایش یه جا منو یادِ dog tooth انداخت: وقتی کلمات تعبیر دیگه ای میشن
یه جا یادِ room : وقتی تصور میکنی دنیای بیرون وجود نداره، فقط تصویره
و وقتی کارکتر ها ادای احترام نازی در اوردن سوئیچ کردم رو دیکتاتوری
.
تجربه ی خوبی بود، نمایش به اندازه، سرتایم و جالب
امیدوارم با اومدن وی اِی آر از هفته چهارم به ورزشگاه هایمان فوتبال ابزورد تجربه نکنیم...
همه بگید آمین! یا رب العالمین...
آنقدر ظریف و دقیق و با تمرکز دیده اید و از همه مهمتر موجز و کامل نوشته اید ک به نگاهتان غبطه خوردم
وجود امثال شما ، مارا به بودنمان امیدوار میکند
اندیشه اتان چون آفتاب روشن و داغ باد🙏
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من میگم همه نمایش سر جای خودش، اینکه در اخرین لحظه وقتی از صندلیت بلند میشی تحت تاثیر قرار گرفته باشی و ذهنت گیر کرده باشه هم یه طرف دیگه.
بازی ... دیدن ادامه ›› ها"تقریبا" زیبا بود،
جزئیات برام قشنگ بود
اینکه انواع جرکت کردن رو در عمل بازیگر ها دیدیم،
اینکه همه(جز یکی) زا بازیگرا پوتین به پا داشتن (چون کفش رزم بپوش و حرکت کن)،
اینکه بازیگرا حواسشون بود چطور آجر هارو بچپینن که دیوار راحت نریزه،
بعضی بازی ها برام قابل درک تر بود، برخی کمی تصنعی و تعداد کمی هم اگزجره.
نمایش گاهی دچار شعارزدگی میشد و گاهی هم نه
جذاب ترین بخش برام لحظه شروع بود:))))))))