در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ایرج رحیمی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:11:10
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به نظرم نمی شود این تئاتر را در ژانر ترس آور آنگونه که در بروشور نوشته اند به حساب آورد. به گمانم بیشتر تراژدی است. جنایت هرچند فجیع و هولناک رخ می دهد اما از سوی مرد برای پاک کردن آثار جنایت خود و از سوی دختران قربانی برای انتقام است.
مدت نمایش قدری طولانی است و گاهی کشدار شدن آن برای بیان مضمون حس می شود. یک اشکالی که در نمایش به نظرم رسید اینکه نیمه اول و دوم یکدست نبودند. متن و روایت در جاهایی خیلی قویتر از جاهای دیگر بود. خیلی طول می کشد تا به صحنه بازجویی (مقابله بازجو و متهمان) برسیم.
بازی نقشهای کی سان، سیا، حیدر، شیرین و دختر سوم (ساناز روشنی) یکدست بود اما بازی دختر اول (مریم ندایی) و دوم (الهه شه پرست) در نیمه اول به آن قدرتی که در نیمه دوم بود، نبود. البته این شاید ناشی از متن هم بود.
آن مضمون معما یا توهم را که آیا دختران مرد را کشته اند یا برعکس، دوست داشتم.
در کل اثربخشی موضوع و اجرای نمایش خوب و قابل قبول بود اما به نظرم رفتن قالب نمایش به سمت ژانر ترسناک، قدری از احساس همدردی مخاطب با مضمون تراژیک می کاست. تصور می کنم انتخاب این قالب برای ایجاد جذابیت نمایشی بوده ولی ترجیح می دادم عمق تراژیک بیشتر احساس شود.
خانم ساناز روشنی در یک صحنه به طرزی که آشکارا حادثه بود از روی میز افتاد و ترسیدم حتی آسیب دیده باشد که خوشبختانه این چنین نشد و بدون وقفه ... دیدن ادامه ›› ادامه داد. جالب بود که در پایان از کارگردان عذرخواهی کرد که حتما نشان دهنده میزان تعهد ایشان است ولی به گمانم سلامت اجراکننده در اولویت نخست است و در آن حادثه هم تقصیر از طراحی صحنه بود.
غزاله محمدی، امیر مسعود، stanco و سپهر این را خواندند
حسام الدین مختاری این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امروز حسب عادت معمول در روزهایی که مهمان پایتخت می شوم برنامه تئاترهای روی صحنه را جست و جو می کردم که با دیدن نام اکبر رادی و میکائیل شهرستانی به انتخاب خود رسیدم. از نبود گزینه خرید بلیت در تیوال گمان کردم دیر رسیده ام و این تئاتر از صحنه رفته است که تماس با تماشاخانه شادمانم کرد. وارد سالن انتظار که شدیم تنها دو تن پیش از ما نشسته بودند. در سالن نمایش را برای هشت تن گشودند! شمار تماشاچیان در پایان به سیزده تن رسید حال آنکه گنجایش تماشاخانه به حساب من حدود 130 تن بود. نمی دانم در ذهن میکائیل شهرستانی که تنها در ردیف نخست نشسته بود چه می گذشت و یا بازیگرانی که به صحنه وارد شدند، چه حسی از دیدن سالن خالی از تماشاچی در خود تجربه کردند. اما من به نوبه خود افسوس خوردم و بغض کردم و شرمگین شدم؛ به حال این مظلومیت تئاتر، آن هم نوع متعالی. شرمگین به جای همه مردمی که می توانستند باشند اما نبودند فارغ از اینکه فلان نهاد یا بهمان سازمان حکومتی وظیفه یا نقش بایسته خود را ایفا می کند یا نه، ما مردم نیز جایی که باید، نیستیم و کاری که باید، نمی کنیم، دست کم به قدری که باید. دیدن دوباره صفحه تیوال برای نوشتن این چندخط دریغم را بیشتر کرد هنگامی که با صفحه خالی از هر نظر یا نقدی روبرو شدم برای نمایشی که بیش از یک ماه روی صحنه بوده است.
بگذریم. دست مریزاد و آفرین به میکائیل شهرستانی برای یک اجرای بسیار خوب و تأثیرگذار از نوشته اکبر رادی. بازی بازیگران شناخته نشده (شاید تنها برای من) ملودی شهر بارانی بسیار خوب و روان بود به ویژه مسعود آشوری در نقش مهیار و مرجان رستمی نیا در نقش گیلان. بهترین بازی به گمان من از آن مرجان رستمی نیا بود که جملات بسیار بلند را روان و بدون هر خللی در حس آن بیان می کرد. بازی مهدی جواهری در نقش بهمن را نیز به جز در ابتدای نمایش بسیار پسندیدم.
پیشنهاد می کنم نخست برای لذت بردن از یک کار خوب، بی آلایش، بی افاده، موجز و تأثیرگذار و دوم به عنوان یک وظیفه فرهنگی مردمی برای پشتیبانی از تئاتر خوب، در روزهای باقی مانده به دیدن آن بروید.
جناب ایرج رحیمى با خوندن متن تون حقیقتا متاثر شدم...و افسوس خوردم.
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶
واقعا متاثر شدم .از اینکه بعضی نمایش های زرد و تجاری دیده می شوند و بعضی نمایش های قوی مهجور واقع می شوند فقط و فقط چون اسپانسری برای تبلیغ ندارن .هنوز هم تیاتر مهجور و مظلومه .
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خریدار یک بلیت برای فردا 7 دی ماه هستم.