در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال khosrokh | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:58:39
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اجرای امشب نمایش به دلیل پرتاب گاز اشک آور و نفوذ از طرق تهویه مجموعه به داخل سالن پس از گذشت چند دقیقه از اجرا متوقف شد
تماشاچیان به بیرون هدایت شدند و یکی از بازیگران دچار مشکل تنفسی شده است
به قول شلدون کوپر توی بیگ بنگ
Son of a biscuit

۲۹ شهریور ۱۴۰۱
سگ‌ها و استخوان‌های وطنم.....
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از صفحه فرزانه سهیلی:

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
وندر این کار دل خویش به دریا فکنم..

می دانم.. یاد گرفته ام که بازیگر تئاتر باید تحت هر اتفاقی هر شب راس ساعت روی صحنه برود...

چه کنم من تا ابد در این شهر مهاجرم .. و باید برای وداع با پدر نازنینم به اصفهان می رفتم و نشد که این هفته در کنار گروه نازنین سگ ها و ... دیدن ادامه ›› استخوان های مادرم باشم.. از مژگان عزیرم که به جای من هانا را زندگی کرد ممنونم. و از فردا با تمام جانم در کنار گروه نازنینمان روی صحنه خواهم بود.

درست است زندگی گاهی سراسر رنج است.اما .. اما.. هنر نجاتمان خواهد داد..تئاتر نجاتمان خواهد داد...
روح پدر ایشون شاد و هانا رو‌ خانم‌ خالقی هم خیلی خوب بازی کردند.
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
ملانقطی تیوال
یاد محسن نامجو افتادم که وسط کنسرت هق‌هق می‌کرد گمونم قبل یا همون وسط ‌نسرت خبر فوت مادرشو بهش دادن..... براشون صبر و سلامتی آرزو می‌کنم.
محسن نامجو !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اونکه به چندین نفر ت ج ا و ز کرده !!!!!!!!!گریه هم میکرد ؟؟؟ حتی ویکی پدیا هم این را زده بعد هم گفته یک ماه نفس کشیدن من معادل شش ماه زندگی شما ها است متن زیر کپی شده از ویکی پدیا است
در فروردین ۱۴۰۰، ۲۵۵ تن از کنشگران زن و چهره‌های رسانه‌ای بیانیه‌ای علیه نامجو با عنوان «نه به سلطه‌گری جنسیتی و آزار جنسی» امضا کردند. این افراد، عذرخواهی نامجو را «ظاهری» خواندند و اعلام کردند که وی پس از نادیده گرفتن انکار نخستین «پذیرفته آزارگری کرده‌است اما به جای پذیرش مسئولیت فردی و جبران آن از حقوق و جنبش زنان قصه بافت و آزارگری شخصی‌اش را به استبداد حکومت ایران و اینکه در زمین و هوا به حقوق مردم تجاوز می‌کند ربط داد».[۱۹]
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
fariba akbari
محسن نامجو !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اونکه به چندین نفر ت ج ا و ز کرده !!!!!!!!!گریه هم میکرد ؟؟؟ حتی ویکی پدیا هم این را زده بعد هم گفته یک ماه نفس کشیدن من معادل شش ماه زندگی شما ها است ...
خط اولو خوندم و بقیه‌ش ناخونده باقی موند.....
واقعا اعصاب تنش رو ندارم.
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستان عزیزی که پیگیر بروشور کار هستند
پس از 8 روز مجوز انتشار بروشور صادر نشده
و از طرف تاتر شهر اعلام شد در صورت توزیع بروشور، اقدام به جمع آوری خواهند کرد
با این حال گروه تصمیم گرفته است بروشور را خارج از سالن در اختیار تماشاچیان قرار دهد.

همچنین با مخالفت مدیر مجموعه تئاتر شهر تخفیف دانشجویی به صورت سهمیه روزانه (حتا 5 صندلی) نخواهیم داشت.
ممنون که اطلاع‌رسانی می‌کنید
ممنون که با این شرایط اسفناک تلاش می‌کنید و کار به صحنه می‌برید
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
من چند شب قبل پرسیدم بروشور دارید و‌ دوست دم در با خجالت گفت نداریم...پس ماجرا این بوده، من فردا به جناب سعیدی که کلی ادعای همدردی و همکاری کردند به عنوان مسئول روابط عمومی تئاتر شهر پیام میدم و اگر پاسخگو‌ نباشه برای تخفیف ها و‌ دلایل عدم اختصاصش شماره اش را هم پاک خواهم کرد.👍🏻
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
من الان ۱۵ دقیقه با جناب سعیدی مدیر روابط عمومی تئاتر شهر صحبت کردم، باز هم ایشون دعوت کرد از دوستان فعال برای جلسه حضوری و بررسی مشکلات مختلف و هم اندیشی. این موارد رو هم‌ گفتند حتما پیگیری می کنند. جناب خالقی شما هم حتما به خود ایشون مراجعه فرمایید و درباره مشکلات مختلف جلسه ای داشته باشید.
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت دکتر فرزان سجودی درباره نمایش سگ ها و استخوان های مادرم : این پاره درام‌ها یا پاره داستان‌ها که بر هم می‌غلتیدند و به یکدیگر فرصت بیان می‌دادند، پیش می‌آمدند و پس می‌رفتند، این اثر سترگ را داشتند که هم زنجیره‌های تداعی را در تک تک ما برانگیزند و هم دلالت‌های جمعی تاریخ جنگ، سرکوب،اعدام تجاوز و قتل عام را و به این طریق پاره درام‌های گسسته به درامی ساختمند و پیوسته بدل می شود. از طریق همین تکنیک پاره درام‌ها، استفاده از نام‌ها، زندگی‌های متفاوت و در همان حال به هم پیوسته، این درام نه درام این شخصیت یا آن شخصیت و نه درام این مکان و آن مکان بلکه درام هر شخصی و درام هر مکانی است در این جغرافیای سیاه جنگ و شکنجه و اعدام. درام بوسنی است، درام ایران است، درام کردستان است، درام عراق است و درام هرجاست که شادی و عشق رویایی است زیبا (و چه زیبا این رویای انسانی در نماش شما بیان شد) که بیدار شدن از خوابش اجتناب ناپذیر است.
مساله تن زن به مثابه‌ی میدان نبرد، بسیار درخشان به نمایش درآمد. بسیار می توان درباره اش نوشت. تجاوز، خشونت بر بدن زن و فتح نمادین آن، بدن زن به مثابه تداوم جنگ، سرکوب و نمایش اقتدار.
دلمشغولی و تعهد شما به بیان نمایشی رنج بیان‌ناپذیر ستودنی است.
همه کسانی که دوستشان می‌داشتم مرده‌اند.
از صفحه اینستاگرام مژگان خالقی:
.
حق شما تماشاگران است که بدانید…
باید بدانید برای هر اجرا چطور می جنگیم.

یک اینکه، با خبر ممنوع الکاری، به بهانه ی انصرافم از جشنواره فجر، یک سال اجرای من در تئاترشهر عقب افتاد.

تهدیدی که هربار ابراهیم گله دار زاده می گفت خبرش از این اتاق بیرون نرود. بعد از آن که سایه ی لاغر و ناکارآمد او از سر تئاتر کم شد، توانستم ... دیدن ادامه ›› تمرینات تئاترم رو شروع کنم. خبر آمد که متن باید از اول دوباره تایید شود و در صورت تایید دوباره ی متن تازه می توانید تمرین کنید. متنی که منتشر شده بود و یکبار در ارشاد مجوز گرفته بود. اصلاحات متن تحقیر آمیز بود. از کلمات تا مضمون. مثلا کلمه فاحشه حذف شود. انگار این کلمه از مریخ آمده و وجود ندارد. یا اینکه چرا انقدر تلخ است و از تلخی کاسته شود و مهم تر آنکه فکت صریح بدهید که مکان نمایشنامه ایران نیست. انگار ما در سرزمین گل و بلبل زندگی می کنیم. من خسته بودم اما با گروه پر جمعیتی که چند ماه تمرین کرده بودند چه می کردم. بعد از بازبینی بر خلاف همیشه ده روز طول کشید که مجوز بدهند اما مدیرکل نبود که امضا کند. تماس گرفتم پاسخ نداد. مرکز مرا دوباره خواست و برای اصلاحات متن دوباره تعهد گرفت. چرا امضا کردم؟! برای تایید پوستر مدت ها ما را منتظر نگه داشتند و سرآخر گفتند دامن زن ها در پوستر بلندتر شود. از آن تذکراتی که تازگی ها در تئاترشهر به همه ی ما می دهند. مدیر حراست بر خلاف همیشه که با دستیاران صحبت می کند مرا به اتاقش خواند که در مورد پوشش شخصی گروه تذکر بدهد و پس از هر جمله می گفت ما همه جا دوربین داریم. چه افتخاری در این جمله است؟!
دیشب شب اول اجرا بود. اسکیس لباس ها در بازبینی و عکس لباس ها یک هفته پیش از اجرا به بازبین ها (عجب لغت عجیبی ساخته اند برایشان) نشان داده شد و حالا صبح بعد از اولین اجرا، این متن فرستاده شده. گزارش هایی از لباس بازیگران شده. ادبیات را ببینید. مگر دوره استالین است که هر لحظه گزارش می دهند؟! مگر لباس ها را خودتان تایید نکردید؟ دقیق بگویید چه از جان ما می خواهید! من خسته هستم از این همه فشار. بیست سال جنگیدم اما حالا سخت تر از همیشه است.

بیش از این نه می توانم و نه می خواهم که بجنگم!
این ها چیزهایی است که می توانستم به زبان آورم، از چیزهایی که نمی توانم، نپرسید.
من عکس چت رو در پست بعدی ارسال می کنم.
۱۴ شهریور ۱۴۰۱
hami
من پاک نکردم ،هست. آخرین پسته
بله معذرت
جند بار به روزرسانی کردم انگار کلا حذف شده بود؛ بعد از چند دقیقه اومدم اینبار بود
احتمالا باگ بوده...
۱۴ شهریور ۱۴۰۱
جای آنست که خون موج زند در دل لعل.
زین تغابن که خزف می شکند بازارش.
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فضاسازی تکرار یک کابوس خانگی

در شرایطی که اجراهای تاتری این روزها به سبب خصوصی سازی تالارهای تاتربا هدف درآمدزایی و میزان کردن دخل و خرج، روز به روز بیشتر به سوی روزمرگی و جذابیت های سطحی و همسویی با نیازهای مخاطب پیش می روند و ازسویی شاهد وفور بازخوانی های ناهمخوان شبه پست مدرن از متن های بارها اجرا شده کلاسیک هستیم ، نمایش « تو مشغول مردنت بودی» در شکلی کوچک با صحنه پردازی ساده اش، تازگی و طراوت یک اجرای تجربی را در خود نگاه داشته و در این مسیر به دام جذابیت های آنی پر زرق وبرق و دکور و لباس های گران و....نیفتاده است.

http://teater.ir/?p=27430
امیر این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خواهران و مادران روایت عشق و حرمان و حسادت

تو مشغول مردنت بودی یکی از اخلاقی‌ترین مواجهه‌ها با روایت رنج زنانه است. صحنه‌آرایی انتزاعی همراه با استفاده از نور موضعی، با مداخلات گاه‌و‌بی‌گاه کارگردان، فضاسازی هراسناکی را تدارک دیده که تماشاگران را دچار بهت و وجدان معذب می‌کند. انگار به تماشا نشستن این دادخواهی با آشنازدایی از تمام مناسبات مرسوم، هر نوع نظربازی و چشم‌چرانی را به حسی دلهره‌آور تبدیل می‌کند.

http://teater.ir/?p=27428
Haniye p.Mahabadi این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نوشته شاهرخ تندروصالح برای نمایش تو مشغول مُردنت بودی

هفت پیچ ِ تاریکِ ویرانی و خانۀ خاطرات زنان در خاموشی و تاریکی

http://teater.ir/?p=27670
Haniye p.Mahabadi این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید