حرفهایی هست برای «گفتن»، که اگر گوشی نبود، نمیگوییم. و حرفهایی هست برای «نگفتن»؛ حرفهایی که هرگز سر به «ابتذالِ گفتن» فرود نمیآورند.
در مورد یک سری حس و حال های خوب و ناب نمی شه صحبت کرد و نباید صحبت کرد
اجرای مقتدرانه ی علیرضا قربانی
نوازندگان جوان و با استعداد ایرانی
آهگسازی خوب مهیار علیزاده
میثم مروستی و ویولن
کمانچه و ...
فریدون مشیری و هوشنگ ابتهاج و سعدی و ... و محمداسلامی ندوشن.
نور و ...
و...
درباره اینهمه خوبی فقط باید ایستاده نظاره
... دیدن ادامه ››
گر بود و گوش داد :
ارغوان
این چه رازیست که هر بار بهار ٬
با عزای دل ما می آید ؟
که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است ؟
اینچنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ می افزاید
ارغوان پنجه ی خونین زمین
دامن صبح بگیر
وز سواران خرامنده ی خورشید بپرس
کی برین دره غم می گذرند ؟
ارغوان
خوشه ی خون
بامدادان که کبوترها
بر لب پنجره ی باز سحر
غلغله می آغازند
جان گلرنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشا گه پرواز ببر
آه بشتاب
که هم پروازان
نگران غم هم پروازند
ارغوان
بیرق گلگون بهار
تو بر افراشته باش
شعر خون بار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه نا خوانده ی من
ارغوان
شاخه ی هم خون جدا مانده من .….
پ.ن : قطعه ارغوان از طرف علیرضا قربانی تقدیم شد به یگانه ی سینمای ایران « عباس کیارستمی » ...
درود و بدرود.