مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی میرسد اجرای همه نمایشها و برنامههای هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیلها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
تئاتر دیر راهبان به کارگردانی کیومرث مرادی ارزش دیدن دارد.
کیومرث مرادی را از تئاتر افسون معبد سوخته میشناسم.او بلد است تماشاگر را با دکور،صداسازی،نورپردازی و موسیقی عالی درگیر متن کند.شاید در ظاهر داستانی ساده را بیان میکند.حاکمان تشنه ی قدرت که به نام دین بشر را تنها میگذارند و مردم را فدای خودخواهی خود میکنند.اما باطن این قصه ی تکراری تمام روزها و شبهای مردم این کره ی خاکی را به کابوسی طولانی تبدیل کرده.تا قدرت هست تشنگی رسیدن به آن هست.حتی اگر میانه ی راه شک کنند،باز نهایت زیر پرچم حاکمیت و دین،مردم را فدا میکنند.داستان دیر راهبان،داستان کفشها بود.صدای موش هایی بود که تمام دیر را گرفته بود و تماشاگر حس میکرد درست زیر پای اوست.کفشهایی که آویزان بودند و آسمانی شده بودند،کفش سربازانی که به جنگ هیتلر رفته بودند.و کفش هایی که زمینیان به تن کرده بودند و از آن دست نمیکشیدند.کفش پدر دیر به پایش تنگ بود،اصلا برای او نبود و شاید رنگ قرمز آن،کوچکی اش و خوابهای مکرر راهب دلگیر،نشانه ی آن بود که کفشها متعلق به پای زنی هست که عشق را معنا میدهد.میان این جنگ نابرابر اخلاق،تنها راهبی پیروز میدان بود که بی کفش و بی ردا از صحنه خارج شد و شاید به جمع قربانیان جنگ پیوست.این تئاتر ارزش دیدن دارد،شک نکنید.