مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی میرسد اجرای همه نمایشها و برنامههای هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیلها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
من بدون قضاوت به دیدن این اجرا نشستم . پس از حرف برای گفتن داره. تنها در صورتی مخاطب میتونه دستگیرش بشه که بدون قضاوت و با هوش خودش رمزها رو کشف کنه . این کارگردان کدنویسی کرده واسه همین باید برای بار دوم اینکار رو دید ، چون با ریتم تند دقیقا جاهایی که به نظر تماشاگر مهم نیست حرفش رو میزنه و رد میشه . مثلا یکیش، از زبان اون شخصیت توهم ، تنها زیر تونالیته نور لای در رو به مخاطب با پارچه ی قرمزی که وسط صحنه به درازا پهن کرده : هر چیزی میتونه روی ناخودآگاهت تاثیر بذاره . ناخودآگاه . قبل و بعد از این جمله چه اتفاقی می افته ؟ قطعا تاثیر رنگ قرمز پارچه نگاه من رو روی خودش نگه داشته و اون ور پالس جمله در من نفوذ کرد بدون اینکه بدونم . بلافاصله در اتاق در هم کوبیده میشه و صفحه ای به صورت افقی باز میشه ،یعنی صفحه ای در ذهن من ورق خورد. قراره رقص ببینم و ناخودآگاهم خوراک خوب ذخیره میکنه برای اتفاقات بعد . اما حرف اصلی کجاست در واقع ، من نه درگیر رقصم نه درگیر ناخودآگاهم بلکه هنوز روی آنیما و آنیموس قبل از اون جمله ی ناخودآگاه بدون هیچ رنج و مواجهه ای متمرکزم و ذهن به دستور ناخودآگاه داره قضایا رو میچینه . من اجرایی ماورایی و حساب شده دیدم که نمیدونم با من چجوری و چکار کرد . اما حالم بعد اجرا خوب بود و هنوز درگیرشم . دوباره باید ببینم