نمایش تضاد یک صحنه است که قدرت را به کاراکترهایش میدهد و در پس این جایگاه رفتار آنها را مشخص میکند، جابجایی قدرت و جایگاه مسالهی اصلی این نمایش است.
بازیگرها بازیهای درخشانی از خود نشان دادند که موجب میشد مخاطب به راحتی با کاراکترها ارتباط برقرار کند.
ما در این نمایش تیپهایی میبینیم که به سمت شخصیت شدن گام برمیدارند.
نخست حتی به واسطهی نامهایشان مخاطب جایگاه اجتماعی آنها را متوجه میشود.
در نگاه اول کاراکتر رئیس با بازیگری پویا فیاضی به نظر میرسد که یک شخصیت تیپیک است اما به مرور در روند نمایش متوجهی توسعه یافتن احساسات او میشویم و بازی که درونی و روانی میشد و رئیس را از تیپ بودن دور نگه میداشت.
کاراکترهای رورو و یایا که به نظر میرسد یک جفت کاراکتر دوقولوی تیپیکال کلفت باشند که به گفتهی یکی از دوستان هم او را به یاد نمایش کلفتها انداخته بود؛ این دو برای ما تا زمانی که یک پردهی مستقل دارند کاملا شخصیتهای تیپیک هستند اما زمانی که در یک پرده مخاطب عواطف و احساسات این دو را میشناسد آنها هم برایش تبدیل به شخصیت میشوند؛ اگرچه به دلیل کمی دیالوگهای تکراری و تمپوی پایینتر در این صحنه مخاطب از نمایش فاصله میگرفت و منتظر تمام
... دیدن ادامه ››
شدن پرده بود.
بازیگرهای رورو و یایا به بازیگری سحر مصباح و هدیه بختیاری به خوبی کاراکترهای خود را اجرا کردند و به بدون نیاز به اضافهگویی و تاکید به مخاطب نشان میدادند که آنها نمایانگر خیر و شر هستند که این در طراحی لباس آنها نیز وجود داشت.
در آخر به بازی محمدحسین علیزاده میرسیم که هم کارگردان بود و هم نویسنده.
به طبع او درک عالیتری از کاراکتر نسبت به بازیگرهای دیگر داشت چون کاملا کاراکترش را میشناخت، او نقشش را به بهترین حالت اجرا کرد و بعد از اجرا، تمام مخاطبها بازی عالی او را تحسین میکردند.
کاراکتر او یک تیپ بود که هرگز به سمت شخصیت شدن نرفت حتی زمانی که جایگاهش تغییر پیدا کرد.
این نمایش یک گروتسک من باب جایگاه و قدرت بود؛ نمایشی که از کلفتها و در انتظار گودو وام گرفته بود اما خود را در اختیار آنها نگذاشته بود.
طراحی لباسها فکر شده و کاملا متناسب با هر شخصیت بود.
گریم بازیگرها کمی ضعیف بود و جای پیشرفت داشت.
طراحی صحنه کمی گنگ و پایینتر از حد انتظار بود اما با همپوشانی نور طراحی شده به خوبی خود را نشان داد و فضا را برای ذهن مخاطب آماده میکرد.
کارگردانی محمدحسین علیزاده قابل تقدیر بود چرا که تمپوی نمایش را حفظ کرده، بازی دقیقی از بازیگرها گرفته و متناسب با صحنه میزانسنهای خیره کنندهای طراحی کرده بود که این میزانسنها عموما مثلثی شکل بودن که جایگاه کاراکترها را به نسبت هم نشان میداد و اغلب یکی از کاراکترها در صحنه نبود، همچنین طراحی دکور چهارگوش بود و صحنههایی که عقلانیت شکسته میشد و احساسات برونریزی میکرد حرکات بازیگرها دایرهای بود.