در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تانیا | درباره نمایش جنوب عمیق
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:54:16
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
جنوب عمیق... کار مورد قبولی بود، «من» خیلی ارتباط برقرار نکردم متأسفانه، اما خوبه دیدنش.

همون اول قبل از شروع نمایش، اکت بازیگران، حس افتادن ... دیدن ادامه ›› از یک پرتگاه یا به‌نوعی وجود شک‌ها و سر‌گشتگی‌های عمیقی رو به من منتقل کرد که در ادامه خیلی نمودی نداشت (همه به‌جز یک دختر، بسیار مطیع و به‌اصطلاح رام و در پیله‌ی خودشون بودن و به‌دنبال یک لیدر). به‌هرحال، تماشای آمادگی بدنی بازیگران به‌عنوان یک مقدمه دلچسب بود.

بازی بازیگران به دل می‌نشست. همگی خوب بودن واقعاً.

به‌نظرم نوع و رنگ لباس‌ها، رنگ موها (اگر قرار بود یادآور آلمان‌های نازی‌ باشن)، گریم مادر، همین‌طور نورپردازی و استفاده از صداهای پخش‌شده‌ی کلاغ و اسب، همگی هوشمندانه و برای این نمایش مناسب بود.
به‌نظرم داستان نمایش، دکور صحنه‌ی بیشتری می‌طلبید؛ مثلاً حس متروکه بودن با دیوارهای سنگی/آجری خراب‌شده یا وجود پنجره‌ای به جنگل درهم‌تنیده یا یه دیوار پیچکی (من واقعاً تخصصی ندارم، حسی می‌گم).

من انتخاب اسامی بازیگران رو درک نکردم: سوت، موت، شوت و پوت؟!؟ نه تو ذهنم موندن که کدوم به کدومه که بهشون ارجاعی بدم، نه راستش این‌طور نام‌گذاری رو، حداقل برای این نمایش، دوست داشتم.
مدام فک می‌کردم مادر با اون ابهت و گیرایی، چطور موقع صدا زدن این اسامی خنده‌شون نمی‌گیره؟! اما از اونجایی‌که در قسمت‌های دیگه‌ی نمایش رگه‌هایی از طنز وجود داشت، حتماً این نامگذاری‌ها هم به‌همین دلیل (یا دلایل دیگه‌ای) بوده که من درک نکردم، مثل بافتنی پدر.

ایده‌ی صحبت و تعامل با تماشاگرها جالب بود، جا داشت پخته‌تر هم بشه. البته فک می‌کنم کسی که برای جابجایی تابلو کمک کردن هم از پیش تعیین شده بودن، شایدم نه، من این‌طور حس کردم.

پرسش در مورد انتخاب بین دو گزینه یا مسیر، خیلی کلیشه‌ای (از نظر ماهیتی) و غیرمنتظره (از نظر سکوت یهویی برای دریافت پاسخ) بود. البته گویا منتظر جواب و تعامل واقعی هم نبودن و فقط این قسمت رو گنجونده بودن که گنجونده باشن.
اگر الان بخوام به سؤال مطرح‌شده جواب بدم حتماً خواهم گف که اصلاً چرا انتخاب بین این دو نظریه‌‌ای که از دو جنس کاملاً متفاوتن و حتی نمی‌شه گف نقطه‌ی مقابل هم هستن؟
اگر هم وقت بیشتری داشتم می‌گفتم که چنین پرسشی، اونم وقتی یک پای قضیه به‌نوعی نهیلیسمه و پای دیگه‌ش به‌نوعی مارکسیسم، نیاز به مقدمه‌چینی و آمادگی ذهنی و بیان مفاهیم زیاد و بعضاً پیچیده‌ای داره؛ وگرنه معلومه بین انتخاب گزاره‌های «نابودی مطلق جامعه» و «عدالت»، در لحظه همه شعار می‌دن عدالت عدالت!

مواردی مثل شیوه‌ی راه رفتن بازیگران، پیروی از قوانین نانوشته، انتخاب پوشش پدر، احترام زورکی به پدر و درعین حال حس نیاز به چنین فردی، ایستادگی مادر، نگرانی‌های مادر از رفتن بچه‌ها به شهر و مخالفت‌هاشون و بقیه‌ی موارد مشابه، پیام موردنظر رو به‌خوبی انتقال دادن، خیلی مستقیم و واضح.
اما یه‌سری چیزا مثل شاعرانه‌های مادر بعد از تنهایی برای این نمایش زیاد و وصله‌ی ناهمگون نبود؟
آخر کار هم یهو تم مادرانه (زنی که مادر است، نه مادری که نماد چیزی فراتر است) خیلی غالب شد که با توجه به پیام و خط داستانی، به‌نظرم ناهمگون بود. بستن نمایش با بغض فرزندانِ ۳ سال رفته با خوندن ۴ تا جمله‌ی معمولی از دلتنگی‌های مادرانه هم اگرچه تأثیرگذار بود، اما با روند و پیام کلی داستان همخونی نداشت.
دوستانی که تجربه‌ی دیدن این نمایش رو دارن لطفاً می‌گن که آیا نمایش بدون تأخیر شروع می‌شه؟
به نمایش بعدی ساعت ۹ (شهرزاد) می‌رسم؟
بیشتر از اینکه به امیدِ آنتایم بودنِ نوفل باشید، میتونید روی تأخیرهایِ شهرزاد حساب باز کنید..
هرچند باز هم قابل پیشبینی نیست?
۳۰ فروردین ۱۴۰۱
تاخیر کمتر از ۱۰ دقیقه داشت
۳۰ فروردین ۱۴۰۱
mr.teatre
من شهرزاد یکی دو سال پیش فقط بابت یه اجرا ۵ مین دیر رسیدم که دقیقا همون اجرا سر تایم شروع شد و از دستش دادم کلا قانون نانوشته‌ی تئاتر همینه «زود برسی؛ کار با تأخیر شروع میشه، دیر برسی؛ رکوردِ ...
منم همین اتفاق برام افتاد ... اجرای افلیا فقط ۴ دقیقه تاخیر و داخلِ سالن راه ندادن ??‍♀️ و من متعجب بودم که همیشه به موقع می‌رسم و حدود نیم ساعت تاخیر ...
۳۰ فروردین ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید