در سالن انتظار نشسته بودم که صدایی از دور به گوشم رسید. خودش بود! تانگوی آمریکای جنوبی که بونوئل کبیر آنرا برای تیتراژ و موسیقی متن اولین اثرش که به شاهکاری بدل گشت تا در زمره ارزنده ترین ماندگارهای تاریخ سینما قرار گیرد، انتخاب نمود.
به یاد مطلب جامعی که دوست ارجمندم در تیوال به سورئالیستی بودن این نمایش پرداخته بود افتادم که در پانوشت خطاب به ایشان از علاقه ام به بونوئل کبیر گفته بودم. اما راستش را بخواهید انتظارش را نداشتم که حالا نیم ساعت فرصت گوش دادن به تیتراژ سگ اندلسی دست داده و مرور صحنه های آن فیلم ... چه لذتی! جای شما خالی.
صرفنظر از این حس نوستالژیک، نمایش آلبوم حشرات را دوست داشتم و از وجوه مختلف آنرا ارزشمند و حائز اهمیت و تماشایی می پندارم که دوستان اندیشمند تیوالی پیش تر به نیکی آنرا پرداخته اند.
دلم نمی آید در بیان مضمون و فرم این نمایش از دیدگاه خود ننویسم که به فرصتی دیگر موکول می کنم.
از سرکار خانم ثانی و جناب آقای ابرشیر تشکر فراوان می نمایم که با نکته سنجی و قلمفرسایی خود توجه مرا به این نمایش جلب نمودند.
از تمامی عوامل دگرآفرین آلبوم حشرات که حال و هوای تازه ای بر کالبد فرسوده ذهنم دمیدند بسیار سپاسگزارم.
پاینده و بهروز باشید.