در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | احمد عسگری درباره نمایش فرایند: نگاهی به نمایش "فرآیند" به کارگردانی علی کرسی زر در تالار مو
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:13:02
نگاهی به نمایش "فرآیند" به کارگردانی علی کرسی زر در تالار مولوی:
فقدان خود-روایت فرودست از "فرآیند"


با یادآوری اشارات انتقادی کافکا به ناکارآمدی قانون و نهادهای سیاسی-اجتماعی در تعادل واقعی جامعه و تصریح وی به کارکرد این مفاهیم و نهادها در مهار اکثریت به سود اقلیت همیشه برنده، نقطه عزیمت کارگردان و بازیگران بیشتر از رمان محاکمه آغاز شده و البته با اقتباسی خلاقانه و ظریف در برسازی استعاره به واسطه المان های بصری و بازی مسائل اصلی در زاویه دید متفاوتی برابر مخاطب قرار می گیرند.

ارجاعات مدنظر کارگردان در سه سطح شامل استفاده از بیان و آوای گفتار بازیگران برای تداعی مفاهیم، طراحی صحنه و المان های قابل حرکت برای تعمیق ... دیدن ادامه ›› توجه مخاطب و بالاخره، دقت نظر در بازی و حرکت در طول صحنه با حداکثر وسواس و دقت نظر دلالت های اولیه و ثانویه متن کافکا را بازسازی می کنند. بهترین مثال از توجه و دقت نظر کارگردان در برسازی هرچه موثق تر اشارات کافکا را می توان در صحنه آموزش بازی با سکه دید که با تاکید روی فرم چهره «کا» برای نگاه داشتن دو سکه برابر چشمانش، حسی از تحمیل استحاله و حماقت به سوژه نیز در ذهن مخاطب می نشیند.

استفاده از چهارپایه خیلی کوتاه برای نشستن کا کنار میز غذاخوری، المان متحرک «در» که توسط کا در چهار سوی صحنه حرکت می کند، سکه های مورد استفاده برای بازی و نهایتا، نقاشی پرتره قاضی کل در اتاق از تمهیدات بسیار مناسب در بسط روایت و فهم ارجاعات متن هستند که در کنار بازی ها و نیز به مدد استفاده درست و بدون اغراق از موسیقی، این نمایش را به یک اثر بسیار قدرتمند تبدیل کرده اند؛ بخصوص که متحرک بودن در و جا به جایی دائم آن توسط کا، می تواند به مثابه " فقدان خود-روایت فرودست از فرآیند" و دگرگونی تجربه زیسته او نیز فهمیده شود؛ چه اینکه به واسطه ارجاعات و گزاره های مورد حمایت «کلان-روایت Macro-narrative » یا در واقع همان پرتره قاضی کل(!!!) سوژه ناگزیر از عقب نشینی دائم نسبت به موقعیت خود و همسویی با روایت فرادست می شود.

با این همه، چند نقطه کانونی در صحنه های میانی و پایانی اثر بسیار قوی تر و چشمگیرتر هستند و دقت روی ایجاد و انتقال حساسیت از بازیگر به مخاطب (اگر به سیاق بروک تحلیل کنیم!) در این نقاط کانونی به واسطه سنجش لحظه بازی و آوای گفتار رساتر است:

نخست، در گفتار منشی خطاب به کا که ضمن پافشاری بر مفهوم "محاط محیط" می گوید:
« آقای وکیل با تلاش و طی سفر به همه کشورها تلاش کردند تا اصطلاح "محاط محیط" رو ترویج کنند و در این راه، موفقیت هایی هم بدست آوردند!».

نقطه کانونی دیگر، نحوه ادای جمله پسر خانواده خطاب به کا در اتاق منشی است که به انگیزه تسلیم کردن کا بیان می شود و چند سطح از متن را در بطن یک جمله واحد بیان می کند:
«اون چیزی رو که انکار میکنی باعث شکست ت میشه، اما اون چیزی که قبول میکنی باعث میشه تغییر کنی!»

در یک هارمونی معنایی، آوای گفتار و بیان جمله کلیدی دختر خانواده در اتاق قاضی کل -و هنگامی که کا به راز همیشه در اتاق بودن قاضی کل پی می برد!- در مقام آشکارگویی فرصت و موقعیت بهتری به مخاطب می بخشد تا با صراحت کافکا بتواند به نظاره "محاط محیط" برابر خود نیز بنشیند:
«این بزرگترین نقاشیه که تا حالا از یه قاضی کشیده شده ...»
«... هیچکس تا حالا قاضی کل رو ندیده!»

از دیده ای دیگر و با چند یادآوری از ژاک لکان در باب اضطراب، انقیاد و واکنش-گری به مزیت دیگر این اثر و مداقه روانکاوی کارگردان و بازیگران در اجراء و ارائه نیز باید اشاره کرد؛ به طور مشخص زمان بازی ها و نحوه حرکت «سپهر طهرانچی» در نقش کا طی صحنه های پایانی انقیاد را در پس زمینه ذهنی مخاطب همچون نشانه ای برای ارجاع چندباره باز می گذارد و "غریزی شدن واکنش-گری" را با یک پرانتز باز یادآوری می کند تا داوری در باب چرایی این غریزی شدن به تامل مخاطب سپرده شود!