اشکان خطیبی عزیز سلام. امیدوارم در باد این تعریف و تمجیدها نخوابیده باشی برادر. دیشب به تماشای اثرت نشستم. صادقانه بگویم کار را دوست نداشتم.
... دیدن ادامه ››
بازیها را هم. صحنه را هم. موسیقی را هم. قصه را هم. البته میتوان گفت با توجه به اینکه به متن بسیار وفادار بوده ای این قصه ی آشفته به تو و اجرایت ربطی نداشت. باشد. اما تو این متن را انتخاب کردی از میان هزاران متن دیگر که میتوانستی به روی صحنه ببری. شخصیت ها را نمیفهمیم. گذشته شان را نمیدانیم. نمیدانیم پدر از کی و چرا الکلی شده است ؟ از زبان خودش میشنویم که ارتشی بوده است و خلبان و .... نمیفهمیم که از کی به این فلاکت دچار شده است و چرا. حقوق بازنشستگی نمیگیرد از ارتش؟ یا میگیرد و همه را خرج الکل میکند ؟ نمیدانیم. و چون نمیدانیم شروع سقوطش از کجا بوده است نمیتوانیم بفهمیمش. شخصیت مادر که دیگر هیچ. به شدت منفعل است. نه وقتی مادر است به مادرها میخورد و نه وقتی یک زن خیانت کار ( آنطور که از قصه میفهمیم ) بازی و چهره اش این را نشان میدهد. در صحنه اول با آن لباس کثیف و نا مرتب و شلخته ، موقع خوردن صبحانه به شاشیدن پسرش در آشپزخانه میخندد اما در صحنه ای که با وکیل قرار است به خوردن نهار برود یک مرتبه تبدیل میشود به یک زن با شخصیت و متجدد با لباس و استایل مکش مرگ ما و میرود . تازه در لابه بلای نمایش هم میفهمیم که از یک خانواده با فرهنگ و با اصالت که همه شان هنر مند بوده اند می آید ! قصه میخواهد به ما میگوید که زندگی با آن مرد الکلی به این روزش انداخته است؟ چند شخصیتی است ؟ اینها را نمیدانیم چون قصه به ما شخصیت زن را درست نشان نمیدهد. هیچ از گذشته این پدر و مادر نمیدانیم. پس نمیفهمیم که در این بیست و چند سال ( حدودا ) چگونه با هم زندگی کرده اند. در باره سایر شخصیت ها اصلا حرف نمیزنم چون همگی بی هویت تر از پدر و مادر هستند و حتی قابل نقد هم نیستند. اشکان عزیز. دوستت دارم به خاطر دهها اثر فاخر که از تو برروی صحنه دیدم. ستایشت میکنم به عنوان یک بازیگر خوب ، اصیل ، تاتری و همچنین به خاطر شخصیتت . اما این اثر ضعیف بود برادر. دوست من ، سام شپارد نمایش نویس تحسین شده ای است. همگی این را میدانیم. اما او هم کار خوب و بد دارد و من از تو انتظار نداشتم که با این حجم اشراف به ادبیات نمایشی به سراغ این قصه اش بروی که ضعیف است ، پوچ است ، حرفی ندارد برای گفتن. در مورد بازیها اما : میر سعید حتی از سطح همیشگی خودش هم پایین تر است. کاملا تیپ است. تیپ یک الکلی روتین که بارها و بارها و بارها در آثار مختلف دیدیمش. تلو تلو خوردنهای پشت سر همش بر روی صحنه به شدت تیپیک و غیر واقعی است. البته میتوان به او حق داد چون قصه شخصیتی در اختیارش قرار نداده که بر اساس آن شخصیت پردازی کند. مجبور است تیپ بسازد. آناهیتا درگاهی که من همیشه بازی اش را برروی صحنه دوست داشتم هم در پایین ترین سطح ممکن است. اکت ندارد. فقط در جاهایی که میخواهد تماشاگر بفهمد عصبانی است یا داد میزند و یا با مشت بر میز میکوبد. در همین حد. احساس میکنم صدا و حرکتش هم افت کرده است که نمیدانم چرا. خواسته خیلی گل درشت بازی نکند احتمالا ( بنا به نظر کارگردان ) اما کلا بازی نکرده است !
دلم نمیخواهد دیگر بنویسم. این اشکان خطیبی آن اشکان همیشگی نیست. علیرغم همه تحسین ها و آفرین ها و به به ها . امیدوارم به خودش برگردد و نخوابد در باد این تعریف و تمجید ها . . .