ممنونم از شما تینا خانم خراسانی ... از اینکه لذت بردید و راضی بودید خوشحالیم و این یعنی اینکه ذائقه ی هنری شما خوشبختانه روی یک نوع تئاتر تنظیم نشده و با شکل های گوناگون آن می تواند ارتباط برقرار کند ... پاینده باشید ...
جناب سلیمانی
عرض سلام و ارادت
اگر کسی با کار شما ارتباط برقرار نکرد یا مورد علاقه اش نبود خیلی، به زعم شما سلیقهاش روی یک نوع تئاتر تنظیم شده؟
گمان نمیکنین این گزارههای شما بیشتر فرافکنی و فرار رو به جلو باشد؟
دستِ کم توقع من از شما این بود که برچسب نزنید.
سلام جناب یاسر متاجی عزیز ... عرض ارادت متقابل ... اشاره ام به ریتم نمایش بود در کامنت بالا ... چراکه شما بهتر از من می دانید مواجه شدن پیوسته ( از این گونه که در فضای تئاتر این سالها رخ داده ) با آثاری یک شکل که مثلا ریتمی تند و فضایی همراه با شلوغی و تنش بیرونی بسیار دارند به تدریج سلیقه ی مخاطب را به سمت آن سوی خاص شکل می دهند ... و حالا گرچه برخی هم ممکن است با سلیقه ای این گونه با اثر مواجه شوند اما در تایید حرف ابتدایی شما باید بگویم هرگز این موضوع تعمیم پذیر نیست و حتما در بین تماشاگران موافق و یا مخالف عزیزانی با نوع نگاه های مختلف و دلایل متفاوت برای قبول یا رد اثر وجود دارند ... به خود نگیرید، من هم از شما تماشاگر فرهیخته توقع نداشتم مرا به برچسب زدن متهم کنید ... موفق باشید امیدوارم روزی شما هم از تماشای نمایش های ما لذت وافر ببرید اگر انشاالله این میدان سخت توانی برای ماندن در جان ما بگذارد ... ما تا حد توان مقاومت می کنیم، شما هم پاینده باشید ...
جناب سلیمانی
ممنون بابت پاسخگویی
شرح این پریشانی آسیمه سری میخواهد و مهتاب شبی که واقعا این روزها به هیچ وجه در حال و هوایش نیستم و اساسا دچارم به ضرورت و بسیاری از چیزها از جمله نوشتن و نقادی دستِ کم ضرورتش برای من کمرنگ شده
با این وجود چند نکتهی کوتاه ... دیدن ادامه ›› عرض میکنم
نخست اینکه بسیاری از نمایشهایی که مورد علاقهی من بوده در این سالها اساسا وضعیتی شلوغ و پرهیاهو و ... نداشت و البته بوده نمایشهایی که در این فضا و وضعیت پرداخت شده و مورد علاقه هم بوده.
وقتی از علاقه حرف میزنم از امر زیبا، از نگاه و رویکرد زیبایی شناسانه حرف میزنم، گمانم موافق باشید با من که هر اثر هنری نقد خود را همراه خود میآورد و نمیشود در یک دستگاه فکری و انتقادی ثابت به نقادی آثار نشست.
پس با توجه و آگاهی به این موضوع که از بدیهیات هم هست دربارهی سکوت سفید هم گمانم این است دوستان تلاش دارند در گونهی خودش بررسی و اعلام نظر کنند و تقلیل معرفت و دانش مخاطبان به یک گونهی خاص که به زعم شما غالب است چندان خوشایند نیست.
دوم اینکه من بعد از دیدن نمایش شما قصد داشتم مطلبی مبتنی بر تحلیل و استدلال بر طبق داشتههای اندک خودم بنویسم که بیشتر ناظر به متن نمایشنامه بود و از این جهت ضرورت بود نخست متن اصلی را بخوانم که متاسفانه موفق به تهیه آن تاکنون نشدم. پس سویهی مکث و تامل من در حال حاضر بر اجرا و خود نمایش نبوده و الان هم نیست.
سوم اما اینکه، جناب سلیمانی بهتر از من اطلاع دارین در جهان نقد انواع و اقسام نقد و شیوههای آن تدوین و تبیین شده که بخش عمدهای از آن با رویکرد پیرا و بینامتنیت است. متن و اجرا را که نمی شود در خلا با آن روبرو شد، در نظام دلالتی و نشانهشناختی همهی متون جهان خود را دارند و ایضا در جهان تاویل و برخورد مخاطبان با آن.
خلاصهی حرفم این است دوست بزرگوار و هنرمند من( اگر افتخار داشته باشم به دوست بودن با شما) کامنتهای مثبت و مویّد دربارهی نمایش شما و البته گرانسنگ و ارزشمند است اما صدور کامنتهای دیگر لزوما به این معنی نیست که صادرکننده آن در کلیشه مانده و سلیقهاش بر یک نوع تئاتر تنظیم شده باشد.
حضور شما پای نظرات و واکنش به آنها البته ارزشمند و قابل قدردانی است اما امیدوارم به فروافتادن ورطهی جانبداری و توضیح منجر نشود.
بی نهایت از شما و گروه محترم تان سپاسگزارم
دوست ارجمندم از شما آموختم و از دوستان در این صفحه کماکان می آموزم ... تنها به خاطر احترام به شما و شان گفتگو وارد بحث می شوم نه جانبداری ... بارها به دوستان همراهم در سکوت سفید گفته ام آنقدر حرفی که می خواهم در روزگار مطرح کنم _ که مثلا در خرده نان اشاره به درد بی تفاوتی و بی مسئولیتی بود و اینجا فقدان خلوت و آرامش در زندگی انسان معاصر مثلا _ برایم مهم است که حاضرم نامم حتی ذکر نشود اما حرفم منتقل شده و دیالوگم با تماشاگر شکل بگیرد ... این را گفتم که نمی خواهم از نمد تئاتر برای خود کلاهی بدوزم و جایگاهی دست و پا کنم که لازم باشد جانبدارانه پیش بیایم ... نظرات مخالف و موافق هر دو به طریقی متفاوت یاور من هستند ... پاینده باشید و سپاس از توجهتان برادر عزیز ...