انسان «بیچاره ترین» مخلوق خداست!
طی هزاران سال میلیاردها نفر به این سیاره زیبا پا گذاشتند، زندگی کردند و رفتند، ولی نه تنها تولد و مرگ در این دنیا بر اساس خواست هیچکدام از ما رخ نداد بلکه شکل زندگی هم، قالبی از پیش تعیین شده ست که هرکس بر اساس شرایط تاریخی و اقلیمی خود درون آن شکل گرفته و جزئی از همان سیستم میشود!
ما «چاره» ای نداریم جز آنکه به این قالبها تن بدهیم! بر اساس آنچه اقلیت حاکم تعیین کرده، آموزش می بینیم و بر اساس همان آموخته ها به زیست خود ادامه می دهیم!
ما کاری نمی کنیم جز تکرار و تمرین طوطی وار آنچه قراره بعنوان اطلاعات در ذهن ما حک بشوند. از مفاهیم ابتدایی مثل مادر و پدر گرفته تا government!
ما تحت سیطره ی سیستمی رشد میکنیم که آذوقه جسم و روح ما رو بر اساس صلاحدید و سیاست خودش تهیه میکنه و همگی برای دریافت این خوراک مصنوعی (شیر خشک)، باید برده وار از این نظام سیاستگزار تبعیت کنیم!
شاید پدران و مادران هنگام زایش نوزاد خود، چهره ی سرد و سخت بشریت رو انکار کرده و ظاهری عاشقانه، شاعرانه و هنرمندانه و در یک کلام «زیبا» برای این اتفاق متصور بودند و امید داشتند که تولد و زایش موجب ایجاد دوستی و عشق شود ولی حقیقتی که در طی قرنها زندگی بشر، بارها و بارها رخ داده اینست که
... دیدن ادامه ››
انسانها می آموزند تا در هر شرایطی، بیرحمانه ترین اعمال را نسبت به هم انجام دهند و گوش به فرمان اقلیتی باشند که برای آنها خط مشی تعیین میکنند.
پایان هر دوره ای جنگهای خانمان سوز، کشته های فراوان، زندگی های ویران شده، مادرانی مبهوت، نقابهایی فروافتاده و سخن راندن دیکتاتورهایی ست که سعی میکنند، نسل بعد را برای مقاصد بعدی تربیت کنند!
ولی همیشه این امید هست که شاید نسل بعد، انسانهای رها، آزاد و «باچاره» ی بیشتری به خود ببیند! شاید ....
# من یک تماشاگرم