در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | طاهره جوركش درباره نمایش آنتیگونه: روایتی نو و خلاقانه از آنتیگونه سوفوکلس با بازی های درخشان و تاثیرگذار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:30:06
روایتی نو و خلاقانه از آنتیگونه سوفوکلس با بازی های درخشان و تاثیرگذار

روایتی از ایستادگی و مقاومت زنی بیگناه که برای داشتن حق طبیعی(خاکسپاری برادرش) به جنگ قانون شهر رفت قانونی که قبل تر توسط حاکمان و پادشاهان مرد نوشته شده بود.حضور و گفتمان مسلط مردانه و حذف بدن زنانه در صحنه و اجرا نگاهی هوشمندانه و اعتراضی به فراموش شدن نقش زنان در طول تاریخ دارد.همچنین بی چهره گی آنتیگونه همان زن یونانی یادآور بسیاری از چهره ها و یا آنتیگونه های ایرانی است که هرگز از یادها نمی روند. همان دخترانی که در برابر قانون مردسالار ایستادند و به ندای درون و قلبشان گوش سپردند.زنانی که کلیشه ها و هنجارهای زن ستیزانه را لگدمال کردند و برای تغییر قانون پدرسالارانه دست به اعتراض زدند.اعتراضی که تبدیل به جنبش و کنشی سیاسی شد.این شاهکار بسیار به جا و فکر شده فرصتی را برای درک بهتر موقعیت آنتیگونه توسط تماشاگران زن فراهم میکند تا نشان دهد در جوامع مردسالار و دیکتاتور هر زنی ممکن است دچار سرنوشتی چو آنتیگونه شود. این تئاتر بار دیگر ثابت کرد زنان هرگز حذف شدنی نیستند حتی در سخت ترین شرایط نقش پررنگی در طول تاریخ داشتند و دارند.
سپاس از نگاه و تحلیلِ کارشناسانه ی شما 🌱
۲۴ مهر ۱۴۰۲
امروز داشتم توی کتابخونه مجلس روی مقاله‌ای کار می‌کردم که مربوط به جریان‌های فکری بود، چشمم خورد به کلمه «آنتاگونیست» یادم افتاد تبلیغی دیدم چند هفته پیش، تبلیغ یک تئاتر، سرچ کردم بلیت خریدم برای همین امروز، لباسهای مناسبی نداشتم برای رفتن به تئاتر مانتوی مشکی مقنعه مشکی شلوار مشکی، خسته، اما بلیت رو خریدم چون از آنتیگونه همیشه خوشم می اومد ولی قلبا میدونستم آنتیگونه درونم ترسیده و خودش رو به خواب زده و خیال بیدار شدن نداره اما شاید امیدی برای بیدار شدنش بود که بلیت رو خریدم. توی راه گم شدم چون تا به حال عمارت نوفل لوشاتو نرفته بودم وقتی به سختی رسیدم باید توی حیاط زیر بارون منتظر می‌شدم و دود سیگار که همیشه اذیتم می‌کنه... وقتی وارد سالن شدم از اول تا آخر احساس می‌کردم وقتم تلف شده، همه چیز در ایران به قهقرا رفته، چقدر لوس، چقدر بی‌معنی، چقدر افتضاح چقدر افتضاح چقدر افتضاح حتی وقتی از سالن بیرون رفتم و تا به مترو برسم شک داشتم که واقعا چه اتفاقی افتاد. قدم زنان به تئاترشهر رسیدم و هنوز عصبانی بودم با اینکه کارگردان رو دیدم که داشت توضیح میداد که نمایش بدون نقص برگزار شده و همه چیز طبق برنامه بوده، اما من عصبانی بودم، چرا؟ زن! زن حذف شده بود چه با برنامه چه بی برنامه، فرقی در اصل ماجرا نداشت من در تک تک لحظات نمایش منتظر بودم که آنتیگونه بیاد روی صحنه، نه! آنتیگونه طلوع کنه‌. نکرد و من تلخ از سالن بیرون رفتم. این تلخی چرا بود مگر من ... دیدن ادامه ›› میدونستم کیه بازیگر مگر من زن ندیده هستم من که خودم زنم، یک لحظه زیر بارون در محوطه تئاترشهر چیزی در من تغییر کرد. من زن بودم من زن هستم اما ۳۹ سال حذف بودم بعید می‌دونم با این نمایش چیزی تغییر کنه اما دست‌کم یک چیز رو فهمیدم من غیرقابل جایگزینی هستم، کاش بشه که باشم
۲۴ مهر ۱۴۰۲
محمدرضا آگاه
سپاس از نگاه و تحلیلِ کارشناسانه ی شما 🌱
ارادت🙏🏻✨✨
۲۶ مهر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید