روایتی نو و خلاقانه از آنتیگونه سوفوکلس با بازی های درخشان و تاثیرگذار
روایتی از ایستادگی و مقاومت زنی بیگناه که برای داشتن حق طبیعی(خاکسپاری برادرش) به جنگ قانون شهر رفت قانونی که قبل تر توسط حاکمان و پادشاهان مرد نوشته شده بود.حضور و گفتمان مسلط مردانه و حذف بدن زنانه در صحنه و اجرا نگاهی هوشمندانه و اعتراضی به فراموش شدن نقش زنان در طول تاریخ دارد.همچنین بی چهره گی آنتیگونه همان زن یونانی یادآور بسیاری از چهره ها و یا آنتیگونه های ایرانی است که هرگز از یادها نمی روند. همان دخترانی که در برابر قانون مردسالار ایستادند و به ندای درون و قلبشان گوش سپردند.زنانی که کلیشه ها و هنجارهای زن ستیزانه را لگدمال کردند و برای تغییر قانون پدرسالارانه دست به اعتراض زدند.اعتراضی که تبدیل به جنبش و کنشی سیاسی شد.این شاهکار بسیار به جا و فکر شده فرصتی را برای درک بهتر موقعیت آنتیگونه توسط تماشاگران زن فراهم میکند تا نشان دهد در جوامع مردسالار و دیکتاتور هر زنی ممکن است دچار سرنوشتی چو آنتیگونه شود. این تئاتر بار دیگر ثابت کرد زنان هرگز حذف شدنی نیستند حتی در سخت ترین شرایط نقش پررنگی در طول تاریخ داشتند و دارند.