شام با دوستان خوب بود، ولی نه اونقدر که ندیدنش حسرت به دل بذاره.. یا آدم بخواد دوباره و سه باره به دیدنش بره..یا ذهن و فکر رو تا مدتها درگیر خودش بکنه. من کنجکاو بودم اولین کار آیدا کیخایی در مقام کارگردان و اولین تجربه تئاتری نیکی کریمی رو ببینم. موضوع جذابِ!خیانت و روابط موازی انقدر در ادبیات و سینما و تئاتر بهش پرداخته شده به طرق مختلف، (در طول اجرا یه جاهایی یاد Husbands and Wives وودی آلن می افتادم ) که اگه یه کارگردان تازه کار هم بخواد اونو دستمایه کارش قرار بده باید خیلی خلاقیت به خرج بده تا مخاطب جذب بشه و تکراری بودن موضوع پوشش پیدا کنه و اون اثر موندنی بشه. بازی نیکی کریمی به عنوان اولین حضور تئاتری ش اونقدرا که می گفتن بد نبود، میمیک سینمایی داشت ولی تعداد تپق هاش از مال بهناز جعفری کمتر بود و حس بازی اش هم کمتر از اون نبود! البته صحنه هایی که دو مرد داستان همبازی میشدن خیلی بهتر درومده بود.به مراتب بهتر از صحنه های خانمها.
بهترین صحنه ی کار از نظر من صحنه ی بار بود، دکور جلو اومده بود و تام و گیب بعد از مدتها مشغول صحبت بودن. انگار این جلو اومدن دکور برای جذب توجهِ بیشترِ مخاطب به محتوای گفتگو و شریک کردنش توی بحث بود.
ای کاش میشد اجرای بردوی این اثر رو هم دید!
*سلام به آقای علیرضا معصومی و خانم زینت ارسطو دوستان عزیز تیوالی و همراهان دیروز :);)