همین حالا که اینحا دارم می نویسم، نیم ساعتی هست که از نمایش-موسیقی برگشتم خونه. از اینکه ساعت 10 بلیط گرفته بودم و ممکنه نرسم، خیلی نگران بودم که فقط یه دوست بود که با بودنش تونستم این نمایش رو ببینم.
خیلی خوشحام که نمایش تمدید شد، چون وقتی هفته قبل نتونستم برم، همه امیدم رو از دست داده بودم و با تمدید شدنش بیش از اندازه شاد بودم!
امشب حس خوبی دارم، نه فقط به خاطر موسیقی هاش، نه فقط به خاطر بازی هاشون که توی دو سال گذشته کم نمایشی دیدم که بازی ها اینطور به دلم بشینه، حالم خوبه چون نمایش حال آدمو خوب می کنه.
من اپیزودی که مهتاب نصیر پور همسر کارگردان بود و ...، رو خیلی خیلی دوست داشتم. با اینکه بقیه هم عالی بودن و واقعا جدا کردنش برام سخته، ما اون اپیزود یه جوری رو دلم نشست.