در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | اکبر کریمی: تا دیرگاه بامداد در پاییز قدم میزد من به انتظار نشسته بودم. تار و
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:53:46
تا دیرگاه
بامداد در پاییز قدم میزد
من به انتظار نشسته بودم.

تار و پود خزانی رنگ آفتاب
خوابید
روی پوست آب.
من اما همچنان هراسیده و بیقرار
چون شوریدگی شوم برگ های پاییز
به انتظار نشسته بودم.

کنون نومیدوار
وقت به زوال میرود
من پایان میگیرم.

شب است
و زمان رفته است به خواب
شب است
خبری نیست زماهتاب
شب است
و رنگ آسمان غبارانگیز
شب است
ومن در سطر حیات مینویسم:
میعاد ما ، پاییز
یادآور حس مسافر قطار در ایستگاه بود
.......
متشکرم
۲۴ مهر ۱۳۹۲
سبکتان زیباست ...درود اقای کریمی
۲۴ مهر ۱۳۹۲
از پسندت متشکر خانوم نیلوفر ثانی
۲۴ مهر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید