آثار على شمس را همیشه دنبال کردهام و همیشه سعى داشتهام در خردهوقتهایى که دیدمش، چیزى از او یاد بگیرم و همینطور ادامه خواهم داد. از دیدن نمایش "احتمالات" هم خوشحالم و دوست دارم دربارهاش بنویسم؛
تلاش علی شمس در نمایش "احتمالات" این است که هویت نمایشنامه را مستقل از درام ارائه دهد. او نمایشنامهنویس را لزوما درامنویس نمیداند و مدام از ساختارهاى مقرر گذشته فرار میکند و در این مسیر جسور است اما در بطن متن آثار قبلیای که از علی شمس دیده و خواندهام، ردى از یک داستان ساختارمند میدیدم. "احتمالات" اما اینطور نبود و من متوجه ردپایى از درام در این اجرا نشدم.
در این نمایش بخشى از احتمالاتى روایت میشود که مهمترین تاثیرى که از آنها گرفتم بازشناخت شخصیتها و رویدادهاى تاریخى و گاه آشنایىزدایى این موارد است. براى مثال، نسبت دادن ویژگیهای معمولی و به دور از تعاریف شکوهمند تاریخی به بزرگان و قهرمانان تاریخ که در یکى از احتمالها با طراحی لباس هم اتفاق افتاد در جهت همین امر به کار رفتهاست و علاوه بر آن کمدى جذاب و درستى نیز ایجاد کردهاست.
مىتوان گفت "احتمالات" نمایشنامه است و با درام فاصله دارد اما همین مورد که برایم جذاب است از طرفی باعث مىشود که آنچه دیدم داستانی مشخص را برای من روایت نکردهباشد و با اینکه قطعا در این اثر وجود هرچیز دلیلى دارد، آنقدر اتفاقات و اطلاعاتى که دریافت میکنیم، گسترده است که این دلایل در چند مورد براى من مشخص نمیشود و در مواجهه کلى با متن، همین ساختارگریزى و پیچیدگى باعث میشود فهمیدن تاثیر و هدف اصلى متن برایم دشوار
... دیدن ادامه ››
باشد.
در تمام طول اجرا، مخاطب مثل زمانی که اجرای یک شعبدهباز را میبیند، مدام حیرت میکند و به نظرم یکى از مهم ترین جذابیت هاى اجرا تعدد همین اتفاقات حیرتانگیز است که طراحىها(به خصوص در بخش موسیقى) کمک بسیارى به آن کرده.
و اما مسئله مهم دیگری که در این نمایش، بسیار برایم جذابیت داشت به مهارت ایفای نقش بازیگران نمایش "احتمالات" مربوط بود. به نظر من توانایىهاى هر بازیگر در بهترین جهت، هدایت شدهبود که این امتیاز در نتیجه کارگردانی هوشمندانهی نمایش و تمرین و استمرار همه گروه نمایشى صورت گرفته که در کمتر آثاری شاهد آن هستیم. همه بازیگران نمایش "احتمالات"، حضور تحسینبرانگیزی بر روی صحنه داشتند؛ از دانیال خیرىخواه با توانایىهاى بدنی خارقالعاده یا بهاره افشارى که با این اجرا بازشناختى براى خودش هم ایجاد شدهبود تا افسانه کمالى که حتى با زمان کمتر حضورش بر روى صحنه، تاثیر بسیاری بر مخاطب میگذارد.
در پایان باید به على شمس و همه عوامل اجرا خسته نباشید گفت و از این گروه تشکر کرد که در روزهایى که کمتر کسى ماهها براى تئاتر، تلاش و تمرین میکند، این اجرا را با پشت سر گذاشتن تمام سختىهایى که حتما تجربه کردهاند بر روى صحنه آوردهاند.