«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
صحنه آغاز به بند کشیدن آلن و ضربه های شلاق ناگی به آلن منو به یاد bdsm انداخت. وقتی نمایش جلو رفت متوجه شدم چه قدر به پیرنگ اصلیش میخوره.
بار دوم که اجرا رو دیدم صحبت های آلن در ابتدای تئاتر رو بهتر متوجه شدم مبتنی بر اینکه « اون اونجا بود، همه چیز رو دیده بود من نبودم من رو ببخش بازم منو بپذیر دیگه اینکارو نمیکنم قسم میخورم »
روایت به خوبی تاثیر کودکی بر بزرگسالی رو به تصویر کشیده بود و حتی این نکته که پدر مادر زخم زننده خودشون زخمی هستند (یک چشم بودن اونها) که حتی میتونه استعاره از نگاه متعصبانه و کورکورانه اونها به مسائل باشه.
لباس توسی اعضای خانواده یعنی خنثی بودن چون وقتی احساسات رو سرکوب میکنیم به این میرسیم که هیچ احساسی ندارم.
فقط تنها نکته ابهام برام روند انتقال متقابل درمانگر بود. چه طوری درمان آلن به بازشدن زخم های خود درمانگر منجر شد؟
موسیقی عالی بود خیلی لذت بردم.
ممنون از اجرا خوبتون??
این ابهام نظر من هم بود در نمایش. اما در نمایشنامه، در دیالوگ آغازین درمانگر رو به تماشاچیان پاسخ داده شده:
.... In a way, it has nothing to do with this boy. The doubts have been there for years, piling up steadily in this dreary place. It's only the extremity of this case that's made them active. I know that. The extremity is the point! All the same, whatever the reason, they are now, these doubts, not just vaguely worrying - but intolerable...
درودو دست مریزاد به همه عوامل این نمایش درجه یک .
از ذره ذرش لذت بردم. شروع کوبنده، اکت، اکسسوار، طراحی لباس تا صدا و موسیقی نابی که همیشه در یاد نگه خواهم داشت .
بزرگی میگه باید هر از گاهی به کمک هنر از خود فاصله بگیریم و از بالا بر خود بگرییم یا بخندیم. داستانی که روایت شد جای تامل بسیاری دارد .
تحسین تحسین تحسین :)