در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش فقط به خاطر من
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:47:47
امکان خرید پایان یافته
۱۷ فروردین تا ۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۴
۱۹:۳۰  |  ۱ ساعت
بها: ۱۵,۰۰۰ تومان

خلاصه نمایش: اگر نیمه شب پشت در خانه خودت بدون پول و کلید و کارت شناسایی بمانی، چه می کنی؟ چه می توانی بکنی؟ 

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

گزارش تصویری تیوال از نمایش فقط به خاطر من (سری دوم) / عکاس: سید ضیاالدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش فقط به خاطر من (سری نخست) / عکاس: سید ضیاالدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
شتاب زباله ها

بخش نخست

در فیزیک کلاسیک و یا نیوتنی اگر از مکان نسبت به زمان مشتق بگیریم سرعت بدست می اید و باز اگر ازسرعت نسبت به زمان مشتق بگیریم شتاب این نگاشته از مشتق گرفتن رخداد های خطی مسیر زندگی زندگی شخصیت زن داستان بدست امده و باز اگر از همان مهمترین و اثر گذار ترین همان رخداد ها مشتق بگیریم انچه بجای می ماند فقط تا ثیر ان محرک ها است وشتاب زندگی زنی حاصل شده مورد ازار و اذیت قرار گرفته دارای روانی مجروح و اسیب دیده گویی هیچ یک از پیشا مد های و رخداد های طول چند دهه از زندگی او اهمیتی نداشته و انچه به جای مانده فقط و فقط اسیب روحی است و در رابطه با شرایط او کاملا بد بینانه است زنی که مرد ها از رفتگر تا پلیس به دید سوء استفاده به او نگاه می کنند .

در مورد فقط بخاطر من نخست انکه در فضای نمایشی سنتی و تعزیه گونه این روزها انتخاب شکلی پسا واقع گرایانه و نگارش چنین متنی در حد و اندازه ... دیدن ادامه ›› این مرز و بوم نیاز به جسارت داشته و جای تقدیر دارددو دیگر انکه شاید مهترین ارزش این نگاشته و اجرای ان در این باشد که به عنوان الگو و مثالی چهت اجراهای پسا واقع گرایانه در این سر زمین و کتابهای تاریخ نمایشی ان کاربرد داشته باشد. سوم انکه نمایش نا مه هایی که می کوشند تا از طریق منش های گسیختگی و سر در گمی رابطه تما شا کر با محیط نمایش را تضعیف کنند اهمیت زمان برای کنش نمایشی را به خوبی نشان میدهند تکنیک بازی با زمان برای بی نظم کردن ساختار به شکل اعلای ان در اواسط قرن بیستم بارها توسط ساموئل بکت به کار گرفته شده و در این اثر هم بسیار قابل توجه بود



فقط بخاطر من را بخواهیم با سایر اثار همرده در مقیاسی جهنی در نظر بگیریم با اثری مواجه می شویم دارای شکلی فاقد جذابیت و محتوایی خسته کننده از این جهت که شکل فرا واقع گرایانه و گزینش محتوای مرتبط با اسیب های روانی و عقده های مرتبط با ان در دهه هشتم قرن نوزده سابقه داشته و شاهکار هایی خلق شده اند که یکی شاخص ترین پایه گزاران اصول فراواقع‌گرایی در شکل فلسفه علمی ان ان زیگمند فروید حدود یکصد سال پیش انها را مطالعه کرده و در ستایش ان قلم زده در قسمت دوم این نگاشته به مطالعه و قیاس ان با فقط بخاطر من می پردازیم .
مجتبی مهدی زاده این را خواند
بیتا نجاتی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اعترافات یک ذهن نه چندان خطرناک
نقد و بررسی نمایش فقط به خاطر من
نویسنده و کارگردان: چیستا یثربی
امتیاز: 6.5 از 10
(قسمت دوم)

تحلیل محتوای اثر

همانطورکه در مقدمه اشاره شد در نوشتن این نقد تلاش بر این است که از تحلیل محتوایی دوری شود. همچنین برای درک محتوای اصلی این نمایش باید ... دیدن ادامه ›› آنرا چندین بار دید. آثار سوررئال پازلهای درهم ریخته ای هستند که برای حل کردنشان باید کنار هم چیده شوند. خصوصا آنها که رویکرد علمی به روانکاوی دارند در اصل پازل درهم ریخته ذهن یک کاراکتر است و درک آنچه درون یک فرد میگذرد به طور کلی امری دشوار و نیازمند تخصص است. اما در تحلیل محتوای این اثر دیدگاهی نمادگرایانه انتخاب شده است که در زیر میخوانید:

مادری که زباله های شخصی اش را دیر بیرون آورده است. یعنی برای دور کردن آن چیزهای بدی که متعلق به اوست، یا نزدیک اوست دیگر شده است.
این زباله های شخصی کاغذ پاره های نوشته های او هستند. نوشته ها از ذهن انسان نشات میگیرند. پس یعنی این زباله های شخصی در ذهن او موجود بوده و زمانیکه اقدام به دور ریختن آنها از ذهن خودش کرده دیگر دیر شده و زمان مناسبی نیست.
زمانیکه این زباله ها را بیرون میگذارد متوجه میشود که کلیدش را گم کرده و به خانه اش نمیتواند بازگردد. یعنی برای تغییر کردن و دور کردن زباله های ذهنش کاری کرده که پل های پشت سرش خراب شده و دیگر راه بازگشت وجود ندارد.
اما میخواهد بازگردد. چون دختر کوچکش در آن خانه است. پس کاراکتر با دور کردن زباله های ذهنی خودش میخواهد به داشته ها و تعلقاتش بازگردد.
این زباله ذهنی چه کسی به جز دامادش میتواند میتواند باشد؟!
دامادی که به زندگی دخترش آمده و دخترش را از او دور کرده یا سدی میان آنها شده است. اگر مادر بخواهد دامادش را (که در ذهنش او را زباله ای میداند) از خودش دور کند باید از دخترش نیز دور شود. برای بازگشت به دخترش احتیاج به یک کلید دارد اما کلیدی وجود ندارد. زنگ همسایه ها را میزند اما کسی جواب نمیدهد چون همسایه ای هم وجود ندارد. به گفته خودش چراغ تمام خانه ها روشن است به جز ساختمان آنها! همسایه در اصل کسی است که محرم راز مادر باشد. کسی که از جریان زندگی اش مطلع باشد و بشود با او مشورتی کرد تا شاید کلیدی برای بازگشت برایش پیدا کند.
چیزی که در نهایت به عنوان داماد معرفی میشود در ابتدا یک رفتگر خیابان خواب است که برایش ایجاد ناامنی کرده است. به ظاهر به دنبال کلیدی برای او میگردد اما در اصل درحال واکاوی مسائل شخصی اوست تا جاییکه مادر به او متذکر میشود که نباید در زباله های شخصی دیگران جستجو کند.
پس علاوه بر یک زباله ذهنی (داماد) یک سری زباله های شخصی در زندگی مادر وجود دارد. این زباله ها چیستند؟ مادر هیپنوتیزم میشود و به دورانی باز میگردد که عاشق پسری شده و از او باردار شده و پسر او را قال گذاشته است.
همینجا یک داستان دیگر خلق میشود که تناسب بسیار خیره کننده ای درون نمایشنامه ایجاد میکند. دختری که عاشق یک پسر میشود، از او باردار میشود و چون دیگر آبرویی برایش نمانده از خانه فرار میکند. حال یک دختر فراری داریم که هیچ امنیتی ندارد.
او در ابتدا با یک رفتگر مواجه میشود که به او بدهکار است. یک دختر فراری چه بدهی به یک رفتگر دارد؟ در اینجا میشود حدس زد که منظور از ماهیانه و بدهی سالهای این دختر به رفتگر چیست.
برای حفظ امنیتش در شهر حتی یک پلیس نیست و برای دردهایش حتی یک دکتر نیست و آنها هم برایش مایه نا امنی هستند.
تمام کسانی که به او نزدیک میشوند به ظاهر عاشقش هستند و برای کامجویی به حالتی مشمئز کننده سعی در برقراری ارتباط با او دارند.
همینجا میتوان حدس زد که آن دختر 11 ساله ای که در خانه مانده و دیگر نمیشود به او بازگشتی داشت خود مادر است. اوست که در 11 سالگی عاشق شده و تمام عمرش تاوان چنان عشقی را داده است. دختر 11 ساله ای که در خواب غفلت بوده و توسط والدینش به دلیل درس نخواندن تنبیه شده است.
در اینجا جمله پایانی هم معنایی به خودش میگیرد:
اگر نیمه شب پشت در خانه خودت بدون پول و کلید و کارت شناسایی بمانی، چه می کنی؟ چه می توانی بکنی؟

اگر یک روز کامل را معادل یک عمر فرض کنیم نیمه شب یعنی سالهای پیری و پایانی زندگی. خانه معادل زندگی و خاطرات گذشته است که متعلق به خود است. پول نشانه قدرت است، کلید معادل راه حل است. یعنی نه توانی برای بازگشت به زندگی گذشته وجود دارد و نه اصلا راهی. اما کارت شناسایی چیست؟ مسلما آن پیرزن فرتوت سالخورده دیگر شباهتی به آن دختر 11 ساله که میخواهد به آن بازگشت کند ندارد و قابل شناسایی نیست. یعنی گذر عمر و تحمل مشقت های زندگی در نهادش تغییر هویت ایجاد کرده است.

در انتهای نمایش گریزی به واقعیت زده میشود و دختر 30 ساله زن به همراه دامادش خود را عیان میکنند. دامادی که در ذهن زن همان رفتگر کثیف، همان پلیس متجاوز و همان دکتر بی تعهد است.

(ادامه دارد)
تحلیل خیلی جالبی بود :) گرچه نمیتونم بگم با همه اش موافقم.
برای نظر دادن در مورد محتوای کار و درک بهترش، حتما یک بار دیگه این کار رو خواهم دید.
۲۴ فروردین ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اعترافات یک ذهن نه چندان خطرناک
نقد و بررسی نمایش فقط به خاطر من
نویسنده و کارگردان: چیستا یثربی
امتیاز: 6.5 از 10
(قسمت اول)

مقدمه

علم روانشناسی به عنوان یک پدیده نوظهور که رویکرد علمی بدان چیزی حدود 100 سال است که آغاز شده، علاقه مندان خاص خودش را دارد. استفاده ... دیدن ادامه ›› از این پدیده در ادبیات و هنرهای نمایشی مستلزم رعایت حفظ نکات و نشانه های علمی آن است.
تنها سبکی که در اصول خودش رعایت روال علمی روانکاوی را قرار داده سوررئالیسم است. قرارگرفتن یک اثر در حوزه سوررئالیسم شاید به همین سادگی باشد اما ارزشگذاری آثار سوررئال مستلزم دانش روانشناسی است و کشف واقعیات اثر تنها از یک روانشناس برمی آید. بنابراین هیچگاه یک منتقد تئاتر یا سینما نمیتواند به درستی از حقایق آثار سوررئالی که به بحث روانشناسی میپردازند پرده بردارد مگر با چندین و چند بار دیدن و مقایسه با آثار دیگر و مطالعه در حوزه روانشناسی. برهمین اساس نقد حاضر تلاش دارد خودش را از تحلیل محتوایی دور و به فرم و اجرا بپردازد.
"فقط به خاطر من" یک تئاتر معمولی در سبک خودش است. اما خارج از آن یک اثر دیدنی است. در زمانه ای که همه چیز در درام های کلاسیک و دم دستی خلاصه میشود شجاعت نویسنده در دست زدن به یک سبک مدرن قابل ستایش است.

نقاط قوت فرم نمایشنامه

نمایشنامه در سبک خودش از عناصر مهمی پیروی میکند. یکی از این عناصر جریان سیال ذهنی است که با پیچیدگی های فرمال ترکیب شده است. یکی از این پیچیدگی ها خارج شدن از روال همیشگی تک گویی در جریان سیال ذهن است. اگر کاراکتر مادر از ابتدا در تخیلات خود به سر میبرده و تمام کاراکترهای دیگر (رفتگر،پلیس و دکتر) ساخته و پرداخته ذهنش باشند پس تمام دیالوگ هایی که از زبان این کاراکترها عنوان میشود نیز در اصل ساخته ذهن مادر هستند و متعلق به او. پس به عنوان نخستین خصیصه میتوان گفت در این اثر جریان سیال ذهن از تک گویی به دیالوگ گویی و گفتگو تبدیل شده است.
دیگر ویژگی مهمی که نمایشنامه در سبک خودش پیرو آن است استفاده از نمادگرایی یا سمبولیسم است. تمامی کاراکترهای ساخته ذهن مادر یک سمبول به شمار میروند. رفتگری که دانشجوی علوم سیاسی است، پلیس و دکتر در ذهن مادر هرکدام نماد یک صفت از داماد او به عنوان یک واقعیت خارجی است. حتی زباله ها، کلیدی که درب خانه را باز میکند، خود خانه و عناصر دیگر موجود تماما دارای نماد هستند.
رویکرد علمی نسبت به روانکاوی در یک قسمت خودش را به وضوح نشان میدهد و با کمترین دانش از این علم هم قابل دریافت است. در اواسط ماجرا مادر به وضوح هیپنوتیزم میشود و ماجرای عشق و باردار شدش را عنوان میکند.
از دیگر نقاط قوت نمایشنامه خلق یک ضمیر نیمه هوشیار است. شخصیت اصلی داستان بین توهمات، خاطرات و واقعیت سیر میکند و این سیر یک خط منظم و مشخص ندارد. درهم ریختگی این سیر حرکت بیشتر اثر را به فرم سوررئال نزدیک میکند.
نداشتن خط سیر زمانی و چند مکانی نیز از دیگر مشخصه های سوررئالیستی بارز این اثر است. همچنین یک اثر سوررئال پیام ندارد و این اثر نیز در کلیت خود بدون پیام است.

نقاط ضعف فرم نمایشنامه

تنها نقطه ضعفی که در برخی قسمتها مشاهده میشود خارج شدن از تخیل به عنوان مهمترین مشخصه سوررئالیسم است و گویی منطق و استدلال وارد ماجرا میشود. خصوصا دفاعیات مادر در مقابل پلیس یک سیر منطقی به خود میگیرد و پاسخ های استدلالی به استنطاقات پلیس داده میشود. شاید اگر در همین بخش همین پاسخها شاعرانه و شعرگونه بیان میشد و در عوض استنطاقات به صورت اغراق آمیز خشک و جدی میبود به سوررئالیسم نزدیکتر بود.

(ادامه دارد)
کیارش جان بسیار خوشحالم که درباره نمایش نوشتی...همیشه از دانش وسیع و ریزبینی و نگاه مداقه گرت لذت می برم.. نکته هایت به خصوص در باب تبدیل تک گویی به دیالوگ گویی در این جریان سیال ذهن جالب بود... ممنون
۲۴ فروردین ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید