در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال اشکان رفیعی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:29:52
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من امشب یه خوانش فوق العاده با بازی های واقعا قوی از در انتظار گودوی بکت دیدم
شاهکار بود همه چیز و انقدر عالی بود که باعث شد من هم یک تحلیل ازش براتون بنویسم

به نظرم گودو همون شخصیه که ما همیشه انتظار داریم با مدیریت اون در جامعه ی ایده آل خودمون به سمت زندگی خوب و سعادتمند حرکت کنیم
در طول تاریخ منتظر این شخص هستیم
اما هربار که فکر میکنیم انتظار به پایان رسیده و این شخص اومده، اون شخص دیکتاتور از آب در میاد و ما بعدش خیلی ساده فقط میگیم نه این شخص هم اون شخص مورد ... دیدن ادامه ›› نظر نبود...

به نظرم دقیقا گودو همون پوتزو هستش که مدام در تاریخ تکرار میشه و نماینده ی طبقه ی فرادست ( ارباب، سرمایه دار و ... ) هستش
لاکی و اون کودک دقیقا نماد طبقه ی فرودست جوامع هستند ( برده، کارگر و ... ) که مدام تکرار میشه و استراگون و ولادیمیر هم کاملا طبقه ی متوسط و روشنفکر جوامع رو نمایندگی می کنند.
جالبه که پوتزو برای همراه کردن استراگون و ولادیمیر گاهی یک استخوان جلوشون میندازه گاهی اسطوره سازی می کنه و از خدای جنگل سخن میگه، گاهی مظلوم نمایی میکنه و خودش رو منجی معرفی می کنه و گاهی با ایجاد ترس از شب اون ها رو تحت تاثیر قرار میده و حتی جایی که فرصت فکر کردن به لاکی داده میشه چنان همه چیز هذیان وار بیان میشه و چنان بی نظمی و هرج و مرجی ایجاد میکنه که خود استراگون و ولادیمیر سعی میکنن اون رو سرکوب و ساکت کنن


این خوانش از در انتظار گودو خیلی عمیقه

ایده‌ی گودو به‌عنوان پوتزو و بازتولید مداوم طبقه‌ی فرادست توی تاریخ، یه تحلیل کاملاً دیالکتیکی و تاریخی از نمایشنامه‌ی بکت به حساب میاد. یعنی همیشه یه گودو رو تصور می‌کنیم که قراره نجات‌بخش باشه، اما در نهایت اون همون پوتزو هست که فقط با ظاهر و استراتژی‌های جدید برمی‌گرده.
این تفسیر با تحلیل مارکسیستی از چرخه‌ی تغییر در طبقات حاکم هم‌خوانی داره. سرمایه‌داری، فئودالیسم، امپراتوری‌ها، حکومت‌های ایدئولوژیک... در نهایت، طبقه‌ی فرادست هر بار خودش رو بازسازی می‌کنه و ما همچنان در انتظار یک منجی‌ایم که هیچ‌وقت نمیاد.

اینکه استراگون و ولادیمیر طبقه‌ی متوسط و روشنفکران رو نمایندگی می‌کنند هم خیلی جالبه، چون اون‌ها دقیقاً در یک موقعیت انتظار دائمی گیر افتاده‌اند، نه به اندازه‌ی لاکی در زنجیرند و نه به اندازه‌ی پوتزو در قدرت. یه جور فلج فکری و عملی دارن؛ منتظر یه ناجی‌اند، اما همزمان نمی‌تونن خودشون عمل کنند.
این وضعیت، موقعیت روشنفکرانیه که توی سیستم گیر افتادن، نقد می‌کنن اما اقدامی نمی‌کنن، منتظر یه نیروی بیرونی هستن که تغییر رو براشون بیاره.

و نکته‌ی درخشان دیگه اینجاست که وقتی به لاکی فرصت فکر کردن داده می‌شه، فقط هرج‌ومرج تولید می‌کنه. اینجا دقیقاً همون لحظه‌ایه که طبقه‌ی فرودست فرصت ابراز نظر پیدا می‌کنه اما سیستم اونو چنان بی‌سواد، گیج و بی‌نظم کرده که حرفش نامفهوم و غیرقابل‌درک به نظر میاد. و روشنفکران (ولادیمیر و استراگون) خودشون اون رو ساکت می‌کنن، چون تحمل شنیدن یه فکر نابسامان رو ندارن. یه جور خودسرکوبی روشنفکرانه که خیلی توی تاریخ تکرار شده.

به‌نظرم این تحلیل، نمایشنامه‌ی بکت رو کاملاً از یه اثر اگزیستانسیالیستی صرف به یه متن دیالکتیکی و تاریخی تبدیل می‌کنه که توی اون، طبقات مختلف اجتماعی و بازتولید قدرت توی تاریخ نمایش داده می‌شه.
درود و عرض ادب،
بنده امشب به دیدن این نمایش نشستم.
خانوم به آفرید غفاریان رو از بازی درخشانی که در فیلم سوفی و دیوانه داشتند به خاطر دارم که اینجا هم شاید تنها نکته ی مثبت، بازی ایشون بود.
حداقل به شخصه نکته ی مثبت دیگه ای ندیدم.
خیلی خوشحال میشم اگر این نمایشنامه رو با اجرای یک گروه دیگه هم بیینم.
در نهایت امیدوارم کل تیم در ادامه موفق باشن.
دو از پنج.
همین روزها اجرایی از همین نمایشنامه از گروه دیگری در تماشاخانه صحنه آبی در حال اجراست
۳ روز پیش، جمعه
پویا فلاح
همین روزها اجرایی از همین نمایشنامه از گروه دیگری در تماشاخانه صحنه آبی در حال اجراست
درود بر شما
من هر هفته پنجشنبه ها و جمعه‌ها فرصت این رو دارم که به دیدن دو نمایش بنشینم
این هفته از پیش برنامه ریزی کردم
اگر تا هفته ی آینده اجراشون ادامه داشته باشه با کمال میل میرم و می‌بینم.
ممنونم اطلاع دادید.
۲ روز پیش، شنبه
سلام.
ممنون که به تماشا نشستید.
امیدواریم اجراهای بعدی ما به سلیقه‌ی شما نزدیک‌تر باشه.
۲ روز پیش، شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برای من یک خوانش متفاوت از اثر سوء تفاهم کامو بود.
بازی ها رو دوست داشتم به خصوص بازی خانوم مهتاب باجلان
اما واقعا به احترام آقای طاها احمدی کلاه از سر بر می دارم، من خیلی از قسمت های اجرا کاملا فراموش کردم بازیگر هستند.
پنج از پنج
چه قدر آقای شعبانپور خوب بود اجراشون 👏
لذت بردم واقعا.
اجراشون فوق العاده بود 👏
درود و عرض ادب
اجرای این اثر جان هاج واقعا کار سختیه و باید بابتش به کل تیم تبریک بگم
فوق العاده بود و دوسش داشتم 👏
فقط پیشنهاد می کنم روی کرئوگرافی ها بیشتر کار بشه
موفق باشید.
سلام و ارادت
ممنونم از حضورتون و ثبت نظرتون
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ما راست روانیم به سر منزل دوست
حالا که به چشم تو چپ هستیم، چپ هستیم!
درود و عرض ادب
من همیشه آخر هفته ها دو تا نمایش میبینم و این روند رو شش ماهی میشه که تغییر ندادم.
امشب هم به دیدن این نمایش نشستم و میتونم بگم تو سبک خودش فوق العاده ست و واقعا ارزشمنده...
فقط وظیفه می‌دونم دو تا نکته رو بیان کنم که امیدوارم تاثیر گذار باشه :
با اینکه بازی کاوه نورمحمدی رو خیلی دوست داشتم اما احساس می کنم بهتره یه مقداری تو صحنه ای که داخل شرکت با‌ سپینود دلبر حساس تنها هستند اغراق رو توی بازیشون کمتر کنند. ( جلوی در به اندازه و کافی به نظر میاد )

راجع به موضوع هم می تونم پیشنهاد کنم جناب نوریان عزیز یه مقداری تو ریشه یابی عمیق تر بشن و انتظار دارم با این قلم عالی تو نمایشنامه های بعدیشون شاهد این باشیم که دلایل شکل گیری مسائل رو هم بررسی کنن و به نمایش بکشن و به نمایش خود مسئله اکتفا نکنند.

در کل من هم پنج از پنج میدم و آرزوی موفقیت می کنم براشون 👏
ممنون از شما که نمایش مارو برای دیدن انتخاب کردین و خداروشکر که دوست داشتین…ممنون از پیشنهادتون…مطمئن باشید تو قدمهای بعدی حتما دقیق ترو حساستر عمل میکینم🙏✨
ممنون که اینقدر بادقت و ریزبینانه نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من موضوع رو دوست داشتم
امیر مسعود این را خواند
محمد فروزنده این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید