در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال حمیدرضا فهیمی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:23:19
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من نظرم رو پیش از این نوشتم اما واقعا دوست دارم بیشتر همفکری کنیم تا ببینم به نتیجه کاملتری می رسم یا نه... ببینید یک نفر یک محصولی داره و میاد اون رو با قیمتی که مایله عرضه می کنه... اونجوری هم که دوست داره بخشیش رو به کار خیر اختصاص می ده. در ضمن برای ایجاد رفاه تماشاگران (به نظر خودش که به نظر من هم درست می رسه) بخش های مختلف سالن رو قیمت های مختلفی گذاشته تا برای هر قشری حضور تسهیل بشه. اینجا دقیقا چه حقی از چه کسی ضایع شده؟ مگه خرید محصول یک هنرمند یک چیز ضروریه که ما بهش مجبوریم؟ به نظرم یک حق دوطرفه است، حق قیمت گذاری محصولی که ایجادش کردیم و حق تصمیم به خرید یا نخریدن.
آیا ما حق داریم هرجور دوست داریم محصولمون رو قیمت گذاری کنیم صرفا به خاطر اینکه ضرورت زندگی نیست؟؟
امسال گرونترین نمایش اجرا رفته تا جایی که من میدونم ردپای صورتی با قیمت سی هزار تومان بوده. به نظر شما درسته حالا با این فاصله زمانی کم کاری با قیمت چهل هزار تومن بلیط بفروشه؟
حالا میگیم اونم خوب کار خودشه دلش خواسته اینقدر قیمت بذاره دیگه این توجیه بیمعنی که چون میخوایم به خیریه کمک کنیم گرونش کردیم دیگه یعنی چی؟ این که شما میخوای کار خیر انجام بدی چرا من باید هزینه اش رو بپردازم؟ چرا با این روش راه رو برای گرون تر شدن کارهای بعدی هموار میکنن؟
من هنری نیستم و کارم و شغلم این نیست ولی واقعا برام سواله که هیچ مرجعی برای تعیین حدود قیمت گذاری وجود نداره؟ یعنی هرکس میتونه هر ... دیدن ادامه ›› قیمتی برای عرضه کار هنری اش انتخاب کنه؟

در ضمن من همین جا اعلام میکنم که خرید این محصولات هنری برای من یک ضرورت است واولویت به خیلی از ضروریت های دیگه زندگیم داره پس حق دارم نگران باشم که با این روند غیر منطقی افزایش قیمت ها در آینده باز هم مجبور به صرف نظر کردن از یکی دیگر از ضروریات زندگیم بشم :(
۲۹ تیر ۱۳۹۳
من شدیدا با این جمله خانم عظیمی همزادپنداری میکنم:

"در ضمن من همین جا اعلام میکنم که خرید این محصولات هنری برای من یک ضرورت است واولویت به خیلی از ضروریت های دیگه زندگیم داره پس حق دارم نگران باشم که با این روند غیر منطقی افزایش قیمت ها در آینده باز هم مجبور به صرف نظر کردن از یکی دیگر از
ضروریات زندگیم بشم ... دیدن ادامه ›› :("



شاید اگر من یک قدم گذاشتم به طرف هنر، ببینم مودیان این عرصه ده قدم از امکانات من دور شوند ، نگران میشوم که شاید به لطف مدیران و سیاست گذاران همین یکی را هم نداشته باشم.

تخفیف های دانشجویی و دانشجوهای تئاتر هم که شامل حال بنده نمیشود.
اگر هفته ایی یک تئاتر بود، میشود یک ماه یک تئاتر و ...
خب دل آدم میخواهد، دل است ، آخرسر باید زد در دهان مبارکش گفت،سالها سالن را جای آدمهای هم اندازه خودشان کردند، حالا هم میخواهند همینطور شود، فکر میکنند آدمها جیبشان به اندازه قد آنها بالا میرود ...
باشد ، خیالی نیست


منتظر کسانی هستم که زیر این پست بیایند و حساب کتاب کنند و خرج خورد و خوراک ما و آدامس و پفک ما را حساب کنند و بعد بگویند ، یعنی واسه سیگار و آدامست در ماه اینقدر پول میدی اما واسه تئاتر نه!!!

همینجا به آن دوستان میگویم ، سرجدبزرگوارتان وارد قیاس مع الفارق نشوید که هر چیزی جای خود دارد.همین که تئاتر و هنر نمایش و ... را با خورد و خوراک و بنزین و دلار مقایسه نمایید با اینکه همه آنها بر قیمت سالن و اجرا بی تاثیر نیست ، به حد یک قیمت آدامس تفکر مجریان و مدیران را پایین میاورید.
۲۹ تیر ۱۳۹۳
شکیبای عزیز من در مورد قیمت بلیت خیلی صحبت کردم و نمی خواهم تکرار کنم ، امیدوارم با رونق اقتصادی قدرت خرید مردم بالا برود ، باور بفرمایید متاسفانه خیلی از کارها انجامش سخت شده تاتر هم یکی از آنهاست.
۲۹ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دو مطلب درباره این نمایش با توجه به دو سه نظر از دوستان به نظرم می رسه.

1- قیمت گذاری مختلف بخش های سالن در برنامه های هنری مثل تئاتر، کنسرت، اپرا و ... کاری مرسوم در همه دنیاست. شاید این که در ایران در تئاتر کمتر انجام شده باعث شده دوستان حس غریبی نسبت بهش داشته باشن. این به معنی تبعیض طبقاتی نیست. بلکه اگر درست انجام بشه حتی مصداق انصاف در حق مخاطبه که این حق رو به مخاطب می ده با توجه به اهمیت شخصی کارها برای بودجه اش برنامه ریزی کنه با اگر جای دورتری برای تماشا باقی مونده دست کم به اندازه افرادی که جای مناسب تری دارند مجبور به پرداخت نباشه.
2- انجام کار خیر یک تصمیم شخصیه که هیچکس حق نداره برای انجام یا انجام ندادنش و از اون مهمتر میزان انجامش کسی رو بازخواست کنه. به نظرم قشنگ نیست از خود ما پرسیده بشه چرا بخشی از درآمدت رو به خیریه دادی و همه اش رو ندادی! یا نسبت به نیت ما شبهه ایجاد بشه... باید سعی کنیم جایگاه و حدود قضاوتمون رو بشناسیم.

کار خیر هر اندازه هم که باشه جای ستایش داره و من به سهم خودم از این گروه برای این تصمیم تشکر می کنم.
آقای فهیمی نظر شما کاملاً درسته...
مشکل اینجاست که برای ردیف 1 تا 5 بهای بلیط به منظور خیرخواهی افزایش پیدا کرده... این درست نیست که کارگردان یک کار از درآمد خودش صرف نظر نکنه و برای کمک به خیریه بهای بلیط رو افزایش بده... وگرنه همه ی ما می دونیم که بهای بلیط حداقل در سالن اصلی تئاتر شهر و تالار وحدت متفاوته...چرا برای اجراهای دیگه کسی معترض نیست؟؟؟
نمیشه هم خر رو خواست هم خرما رو...
ایشون باید از درآمد خودشون به خیریه کمک کنند، نه اینکه از مدم به زور پول بگیرند و خودشون هم درآمد ثابت رو از نمایش داشته باشند...
۲۴ تیر ۱۳۹۳
مرسی از همفکری دوستان.

ببینید من به شدت با افزایش غیر منطقی قیمت هر محصولی، چه تئاتر چه کنسرت چه کالاهای غیرهنری مخالفم و فکر می کنم این نظر مشترک همه مونه. اما درضمن می خوام همه چیز منصفانه قضاوت بشه. این یک کار موسیقی تئاتره یعنی جنبه های کنسرتی هم داره. قیمت متعارف بلیت کنسرت همیشه بالاتر از تئاتره. شاید قرار میشد کل این سالن از چنین قیمت هایی پیروی کنه اما می بینیم گروه بهای مناسبی رو در همه بخش های سالن لحاظ کرده. البته بعضی دوستان نظرشون اینه که قیمت متعارف سالن اصلی تئاترشهر این نبوده... به نظرم این منطق درسته اما نه همیشه. چون ماهیت چیزی که در سالن اجرا می شه و هزینه هاش رو هم باید درنظر گرفت. و من مخالفم که چون یک بخش سالن کرون تره و همون بخش هم برای خیریه در نظر کرفته شده پس نتیجه اش اینه که بخشی ... دیدن ادامه ›› اضافه از تماشاگر برای خیریه به زور دریافت می شه، شما از کجا این رو می فرمایید. شاید گروه قیمت گذاری سالن رو اینجوری چیده و حتی بدون شرکت در کار خیر هم همین قیمت رو می خواسته بگذاره و حالا بخشیش رو هم برای امور خیریه در نظر گرفته.
به نظرم نباید احساس کنیم تنها حرف ما درسته و بر اساسش حکم بدیم. باید باور کنیم نظر ما یک نظره و آزادانه بی تعصب بتونیم بررسیش کنیم.
۲۵ تیر ۱۳۹۳
اقای فهیمی
سقف و کف قیمت ها در هر سالن در اختیار گروه نیست و این سالن است که شرایط و ضوابط قیمت گذاری را مشخص میکند ( برای تایید میتوانید مصاحبه خانم فیاض را در رادیو تیوال گوش کنید )

سوال همه ما ( که گویا برای ایشان اصلا مهم نیست ) این است که چرا همیشه اقای رحمانیان باید در کارهایش آنهم فقط در خصوص قیمت ها یک « چرا »ی بزرگ برای تماشاگرش ایجاد کند و در هر کار برای افزایش قیمت ها یک دلیل غیر قابل قبول ( از دید تماشاگر ) ارایه کند .

توضیح: هم اکنون ... دیدن ادامه ›› کنسرت تاتر خانم پری صابری با قیمت 30 تومن درحال فروش است ! این کار را از نظر تعداد بازیگران و نوازندگان مقایسه کنید با کنسرت تاتر ایشان در همین سالن با قیمت 80هزار تومن و دیگر تاترهای یکسال گذشته ایشان که با این نمایش هم قیمت بودند !

پ.ن : مشمول رحمت تیوال نشیم بلند صلوات بفرست :))
۲۷ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کاش بعضی از گروه های محترم که دارن زحمت می کشن و کار هنری انجام می دن و همه هم دوسشون داریم توجه کنن که جایی مثل تیوال یا هرجایی که می شه درباره کارشون اطلاعات گرفت و صحبت کرد براشون یه فرصته. این که کسی راجع به سالن یا گرمای هوا یا خوبی ها و کمبودهای کارشون صحبت می کنه قطعا از سر دشمنی یا آسیب زدن به کار نیست بلکه برای علاقه به اینه که مشکلات حل بشه و همه چیز بهتر بشه.
شاید همین محیط ها باعث شده نسبت به چند سال پیش تئاتر دیدن و علاقه مند تئاتر بیشتر بشه.
کاملا" درسته و من صد درصد با نظر شما جناب فهیمی عزیز و گرامی موافقم .
ما واقعا" هنرمندانمان را دوست داریم و برای زحمتی که می کشند و انرژی که صرف می کنند ، تا یک نمایش را به روی صحنه بیاورند ، بسیار ارزش قائلیم و ارج می نهیم .
قطعا" اگر مسائلی هم مطرح می شود ( که به نظر من چقدر بهتر ست دوستانه و محترمانه باشد ) از سر عشقی ست که به تئاتر وجود دارد
و تلاشی ست برای زدودن کاستی ... دیدن ادامه ›› ها .
و دقیقا" تیوال بعنوان یک شبکه ی اجتماعی و فرهنگی به نظر من بسیار کمک شایان توجهی چه در حق هنرمندان و چه مخاطبین نموده است .
اطلاع رسانی بسیار ارزنده اش به خصوص در زمینه ی ئتاتر قابل ستایش است .
من این شبکه را واقعا" دوست دارم و در طول دو سه سالی که به عضوییتش در آمدم ، با استفاده از اطلاعاتی که گرفتم و نظرات بسیار خوب کاربران نازنینش ، موفق به دیدن بالای صد نمایش شدم . که از اکثر قریب به اتفاق آنها لذت بردم و آموختم .
و اتفاقا" اجرای اول" نویسنده مرده است " را که در تالار سایه به روی صحنه رفت دو بار دیدم . و جالب است که بار دوم هم به اندازه ی بار اول برایم جالب و دیدنی بود .
اجرای مجدد این نمایش را ندیدم . ولی از این فضای ایجاد شده به هر دلیل که باشد بسیار متاسفم . ولی امیدوارم با مشارکت همگانی و سعه ی صدر داشتن ، مسائل پیش آمده حل شود و ما همواره شاهد احترامی متقابل بین مخاطبین و هنرمندان عزیزمان باشیم .
۱۰ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک نکته ای فکر من رو مشغول کرده دوستان. نکته ای که فکر می کردم ساده است اما هم توی جوامع دنیای واقعی و هم در محیط های مجازی (مثل فیسبوک، تیوال و ...) کم و بیش می بینم. گفتم با دوستان در تیوال به صحبت بگذاریم.

اینکه یک رفتاری در جایی می تونه درست و همون رفتار در جای دیگه ای می تونه نادرست باشه. مثلا با صدای بلند خندیدن توی خونه و جلوی تلویزیون یک تاثیر داره و درست همون کار در یک محل عمومی مثل مترو تاثیر دیگه ای. به شوخی گرفتن مسایل هم همچین چیزیه. توی صفحه شخصی مون حق ماست ولی توی صفحه رسمی یک تئاتر و درباره فعالیت ها یا اشخاص اون تئاتر دیگه حق طبیعی ما نیست چون اون گروه هم حقوقی در صفحه رسمیش داره.

به این فکر کنیم... چقدر دوست داریم وسط یه صحبت جدیمون یک نفر بزنه زیر خنده و با شوخی گرفتن حرفامون جهت و تاثیر صحبت ما رو عوض کنه؟! در این حالت حس نمی کنیم داره بهمون بی احترامی می شه؟

موافقید؟
بلاخره یکی هم نظر من شد!!!!
۰۲ تیر ۱۳۹۳
آقای شکیبای عزیز
بنده اتفاقا نظرها و نوشته های خوب شما رو دنبال می کنم و هیچوقت نظرهای شما مصداق این عرض من نبوده چون اگر هم طنز بوده "به جا" بوده... مثالی که بهانه من شد برای این مطلب پای همین صفحه بود که الان دیگه نیست ولی نمونه های دیگه ای هم بوده. شاید خانم قربانیان هم همون مطلب رو دیدن.
۰۵ تیر ۱۳۹۳
متشکرم سرکارخانم قربانیان و جناب فهیمی
البته احساس میکنم مطلبی در باب قیمت بوده که تبدیل به "جر" شده تا بحث...
کاش زودتر رسیده بودم
;)
۰۶ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با احترام به نظر جناب عربی و از اونجا که از مساله مهمی صحبت به میون آوردن ترجیح دادم توضیحی درباره اجرای چندباره تئاتر یا به عبارتی "رپرتوار" بدم.

اجرای دوباره و چندباره یک نمایش در بسیاری از کشورهای پیشگام در هنر نمایشی نه تنها اشکالی محسوب نمی شه بلکه امری بدیهی و روزمره است. ما انگار خودمونم باورمون شده که اینقدر دایره مخاطب تئاترمون کوچیکه که یک نمایش در سی شب اجرا با حدود نهایت هفت هشت هزار نفر که خودمون هم جزوش بودیم دیگه کارش رو کرده و هر کسی می شده دیگه اون کار رو دیده... فراموش نکنیم که توی یک شهر با بالای ده میلیون نفر جمعیت زندگی می کنیم! پس هنوز خیلی ها حق دارن با دیدن یک تئاتر خوب وارد این دایره بشن.
از این گذشته از نظر من دیدن دوباره یک تئاتر خوب فرصت ارزشمندیه که من درباره خیلی از تئاترها که دیدم حسرتش رو می خورم... کاش خوبان دیگه هم مثل آقای یعقوبی کارهای خوبشون رو رپرتوار می کردن.

و فراموش نکنیم تماشای اجرای نفس به نفس یک نمایش که ذات تئاتره با تماشای فیلمش (که اون هم خالی از لطف نیست و جای خودش رو داره) قابل مقایسه نیست.
با سلام و احترام خدمت شما و عرض تشکر فراوان برای نظر منطقی، دغدغه‌مند و مفیدتان.

جسارتا پیرامون فرامایشات ارزشمندتان نکته‌ای به ذهنم رسید که برای بیانش می‌خواهم از عبارت خودتان وام بگیرم اگر ضامن نخواهید: "اجرای دوباره و چندباره یک نمایش [...] نه تنها اشکالی محسوب نمی شه بلکه امری بدیهی و روزمره است". مشکل دقیقا همینجا است برادر. اینکه این کار "امری بدیهی و روزمره" است. هنر روزمرگی نیست، هنر انجام کارهای بدیهی نیست. هنر ایجاد شور است و شهود، هم در هنرمند و هم در تماشاگر. هنر حیران می‌کند و خلق می‌شود. از هیچ، از عدم. "خلق" هم که با "تازگی" عجین شده. و این پیشوند غم‌انگیز "باز" در "بازاجرا" هم خط بطلانی است بر هر چه ... دیدن ادامه ›› تازگی است.

خوب است که با این بازاجراها دوستانی که فرصت دیدار اجراهای پیشین را نداشته‌اند حالا مستفیض می‌شوند، اما تکلیف خود محمد یعقوبی چه می‌شود اگر مدام دست به بازتولید و بازاجرا بزند؟ وقتی ننویسد، کشف نکند، به شهود نرسد؟ و ایضا" تکلیف کسانی که دیده‌اند چه؟ تا کی باید حسرت دیدار تجربه‌ی تازه محمدیعقوبی را بخوریم؟ حسی را تجربه کنیم که روزی با اجرایهای اول "نوشتن در تاریکی" تجربه کردیم یا "قرمز و دیگران"؟

به گمانم دوستانی که به نوعی به این بازاجراهای محمد یعقوبی از این کار معترضند، دلیل اعتراضشان صرفا" اجرای مجدد نیست. دلیلش سرخوردگی است از عدم خلق آثار جدید به جای این بازاجراها و بازاجراها. من وقتی تصور می‌کنم که به جای این بازاجراها می‌شد 3 نمایشنامه جدید از محمد یعقوبی را بر پرده دید دلم می‌گیرد قربان. وقتی فکر می‌کنم که چرا محمد یعقوبی که زمانی از پرکارترین و خلاق‌ترین نمایشنامه‌نویسان و کارگردانان تئاتر ایران بود حالا چند سال است دست به بازتولید آثار گذشته خود (خشکسالی و دروغ، زمستان 66، یک دقیقه سکوت) یا اجرای نمایشنامه‌های خارجی (برهان و مرد بالشی) می‌زند غمگین می‌شوم. چرا شرایط باید بگونه‌ای رقم بخورد که محمد یقوبی که همیشه همراه با زمانه‌اش بود و روایتگر "این روزها"ی اجتماعش، حالا مدت‌هاست نمایشنامه‌ای تازه از خودش را به روی سن نبرده است؟ جامعه ما دیگر داستان ندارد یا محمد یعقوبی از داستان‌گویی‌اش خسته شده؟

هنرمند در طول تاریخ به پویش و خلق و حرکت به جلو زنده است، ار نه که می‌ماند، درجا می‌زند و فراموش می‌شود.

عرضم به درازا کشید، پوزش‌خواهم.
۰۹ فروردین ۱۳۹۳
جناب فهیمی گرامی.. شما منظور بنده رو متوجه نشدید متاسفانه مقصودبنده از بیان اون عبارت این بود که جناب یعقوبی اینقدر نگاه به گیشه دارند که نتوانستند از نام باران کوثری بگذرند ودر حالیکه ایشان همزمان مشغول کار دیگری هستند بصورت نیمه وقت ایشان را به خدمت گرفتند. یعنی مخاطب باید هر شب چک کنه که برای بازی در اون نقش باچه بازیگری رو به رو هست. یعنی بازیگر دیگه ای که از عهده این نقش بر بیاد وجود ندارد؟ حتی همین سحر دولتشاهی.. پاسخ بقیه عرایضم رو هم که نگرفتم. به هرحال ممنون..
۰۹ فروردین ۱۳۹۳
الان متوجه منظورتون شدم. مرسی از توضیحتون. دیدگاهتون برام محترمه... به نظرم نیازی نیست همیشه برای همه صحبت های هم پاسخی داشته باشیم. همین که دید و نظرمون رو با هم و برای دیگران مطرح می کنیم چه به یک نظر برسیم و چه هم نظر نشیم خودش خوبه و به ارزیابی و نتیجه گیری جمعی کمک می کنه.
۰۹ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یکی از بهترین نمایشهایی که دیدم. نمایشنامه و کارگردانی بسیار خوب و بازی های قدرتمند برای تماشاگر یک تجربه موندگار می سازه.
خوشبختانه هیچ یک از دو اجرای قبلی رو از دست ندادم... و یک هیجان مضاعف برای دیدن احمد مهرانفر در این اجرا با این بازی عالیش توی پاینخت.
پس بخش نمایشی سال 93 را با دیدن این کار شروع می کنیم.
۰۸ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید