خداقوت میگم بهتون اقای اردشیر..
کار دوست داشتنی و خوبی هست.موسیقی.نور.طراحی صحنه.شروع و پایان عالی...
ولی واقعا یه سری بازیگرها کارو حیفش کردن.یه سوال برام پیش اومده که فکر کنم حداقل دوهفته از اجراهاتون میگذره آیا کارگردان کنار کار نیست واقعا کارو نمیبینه؟؟
اگه کارو میبینه چرا بازی بازیگراشو نظارت نداره؟!
اول از همه مینا یه شخصیت مظلوم که همون ابتدای نمایش پدرشو از دست میده و با یک حیوون همنشینه قطعا مهربونه پس چرا باید رو تبرش تف کنه و بعد بسمت اون دوتا بازیگر تف بندازه بگه گم شید،چرا اینقدر پرخاشگر و بدرفتار در چندین صحنه...تف انداختنه به کارکتر نمیخوره.
دوم اون دوتا خانم ما نفهمیدیم مینا جن زده شده یا اون دوتا که تسبیح دور گردنشون و جز رو مخ بودن اضافه کاری در صحنه، کاری نداشتن انگار
... دیدن ادامه ››
تئاتر خیابانیه هی رو به تماشاچی و نگاه بیمورد به روبرو.
یه جاهایی دوست داشتم این دوتا رو حذف کنم بگم برید کنار بذارید اجرا رو ببینیم.مثل صحنه اعدام صحنه ی که میچسبن به آستین آقای شرفی.یا صحنه خسوف رو به بازیگری که گفت نزن گناه داره ادای جن زدها در میارن و به اونم میگفتن تو جنی شدی(دیالوگ جنی شدی رو بارها تو این نمایش شنیدم)
یا صحنه شکارپلنگ پچ پچه های زیاد و بیمورد اطراف شکارچی که دیالوگهای اصلی بین بازیگران به سختی شنیده میشد...
همهمه بکشش بکشش.بزنش بزنش...
شلوغکاری بازیگرا که واقعا مخاطب رو اذیت میکنه.
در آخر ارتباط نگرفتن با رباتی یا عروسکی شدن در صحنه استرس زایی خبر حمله پلنگ بین جمعیت (که میتونستن این صحنه رو عادی فرار کنند)بجای القای حس ترس،فرار مضحکانه عروسک چینی رو دیدیم که کلی به حرکات بازیگران خندیدیم تا با ترسشان همراه شویم.
و و و...
امیدوارم نقد بجا و به دور از سلیقه شخصی داده باشم تا این گروه تلاشگر که مشخصه تمرین زیاد داشته اند در ادامه راهشان با نقص کمتری پیش روند.
ممنون از عوامل نمایش سیاه خال.