«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
امشب به جز بازی حیرت انگیز اسماعیل گرجی یه چیز حیرت انگیز دیگه هم دیدیم
با وارد شدن یه خانوم و آقا به سالن انتظار اون تذکر دهنده ی حجاب پشتشون راه رفت و یکم به خانوم نگاه کرد بعد رفت سمت همکار مردش و پرسید:این زنه یا مرده؟ همکارش با تعجب گفت: خانومه دیگه،تذکر دهنده هم یه تکونی به خودش داد و رفت سمت خانوم و گفت:خانوم روسری باید داشته باشید و ادامه ی ماجرا.....
یعنی طرف هنوز قدرت تشخیص بین زن و مرد رو نداره...
چقدر دلتنگ تئاتر بودم و نمیدونستم
چه اجرای بی نقصی،چه بازی های درخشانی
هم خودم خیلی کیف کردم هم دلبند توراهی م که اولین تئاتر زندگیش رو شنید..
سه شنبه اجرا رو دیدم ،نمایش یه چند دقیقه با تاخیر شروع شد که حالا نمیدونم به خاطر غافلگیر کردن غزال خانوم (دختر یازده ساله کارگردان )بود یا نه ، بعدم که ورود یه کودک حدودا یه ساله بود که چهل دقیقه بابا ،بابا کرد( تازه زبان باز کرده بود). یاد پرستو خانوم جمشیدی افتادم که خیلی بچه ها رو دوست دارن ،گفتم جاشون خالی ، خلاصه هی بچه بلند میگفت بابا که فکر کنم همین موضوع تمرکز بازیگران رو به هم میریخت و چندین جا تپق زدند ، خلاصه بچه دیگه خیلی به جیغ و داد افتاد و پدر محترم راضی شدند با بچه برن بیرون ، کل چهل دقیقه داشتن بچه آروم میکردند ،خب چرا اومدید ؟
درمورد بازیگران اگر کار اولشون بود میشه چیزی نگفت چون معلوم بود متن رو حفظ کردند و دارن تکرار میکنن ،به جز سه نفری که یکیشون کارگردان کار بودند ، سراخر هم دوباره همگی برای غزال خانوم دست زدیم و تولد تبریک گفتیم (به نظرم اشکالی نداشت ،خیلی ذوق کرده بود )،(ولی ورود کودک اشکال داره)
همونقدر که سحر بهروزیان نمایش آلنده نازنین رو دید من بلیط گرفتم و ندیدم،با چه اضطرابی هر سری بلیط گرفتم(همیشه ردیف اول) ولی هر دفعه مشکلی پیش اومد و نرسیدم،حالا اگه یه نمایش سطح پایین بود قطعا من یکساعت قبل به محل اجرا رسیده بودم..
سالهاست تئاتر میبینم،اما هیچگاه نقد و یا نظری ننوشتم،حتی زمانیکه کارهای جالبی نمیدیدم ،زمانیکه مخاطب پشت سرم یکساعت چی توز میل کردند،مدام باهم صحبت کردند،زمانیکه به صحنه های تجاوز خندیدند،به تلفن همراه نگاه میکردند،پا به صندلی ها کوبیدند،بسیار دیر رسیدند و تمرکز حضار را بهم زدند ،صبوری کردم و حرفی نزدم ،دوستان غیبی م در تیوال همیشه با نقدها و نوشته های حسابی شان حرف دل من را هم زدند ،اما دیشب ، دیشب اگر در توانم بود و بی شعور حساب نمیشدم با همان مشت های گرده کرده برای استکبار جهانی به دهان کارگردان میزدم، و میگفتم این هم نوع جدیدی از مخاطب است که در سراسر جهان به تئاتر می رود و عوامل باید آن را بپذیرند ، روی کلمه باید هم تاکید میکردم ،و میگفتم اگر این نوع مخاطب را درک نمیکنید پس حتما شما به درک کافی نرسیده اید ، سخنی که سالهاست وقتی اعتراض به کاری میکنیم متهم میشویم به کج فهمی و درک نکردن ،آزار و اذیت مخاطبی که از صبح تا شب صدبرابر ظرفیتش درد میکشد نامش نمایش نیست،به قول دوستی کلاهبرداری به شیوه ی نوین است..