در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال پویا صالحی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:36:03
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اگه میخواین نسبت به مسئله ی ناکامی عشقی و تحقیر جنسی یه دید فلسفی پیدا کنید و یه اثر کاملا دراماتیک ببینید این تاتر رو از دست ندید. بازی ها و کارگردانی البته به نظرم متوسطه.
من سالهاست که ریحانه چرانی را می‌شناسم و تا کنون دو کار از او دیده ام. کارهایی عمدتا خاص با مفاهیمی خاص. همانطور که به خودش هم گفته ام در مورد نمایش های او همیشه بعد از پایان نمایش در ذهن تماشاگر شروع می‌شود. ابتدا آدم با این فرض که چه کار ضعیفی دیده است به خارج از سالن میرود و با فکر کردن به نمادها و جریان های تاتر تاثیر تاتر بعد از پایان تاتر در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد. انگار تازه علائم نمایش خود را می‌شناساند. به تمام دوستان عزیز خصوصا امیر برزنجه ی عزیز که دوستی ما سالهاست ادامه داشته تبریک میگویم. امیدوارم این دوستی و همکاری طولانی مدت حفظ و پررنگ تر شود. ممنون از همه
این دومین کاری هست که از این نویسنده میبینم و در مورد هر دو تا کارش باید بگم که سبک آوانگارد خاص خودش رو داره. شخصیت های تیپیک می‌سازه و این شخصیت ها رو در حین نمایش دگرگون میکنه. پر از ابداع و خلاقیت هست ولی از ذهن مخاطب دور هست طوریکه وقتی بلند میشید ممکنه ناراضی بلند بشید ولی بعد از اینکه به اثر کمی فکر کنید نظرتون ممکنه کاملا دگرگون بشه. دیدن این اثر رو به دوستان توصیه میکنم
از لحاظ کارگردانی بازیگری و فرم فوق العاده بود و خیلی چیزها رو تونسته بود فقط از طریق فرم و کارگردانی به مخاطب منتقل کنه به طوریکه به نظرم یکی از قویترین کارهایی بود که از این نظر تا الان دیدم. از لحاظ ایده عالی بود. مردم ما کلا رویکرد دیالکتیکی نسبت به‌ شخصیت ها و موقعیت های تاریخی ندارند و کاراکترهای سیاسی رو به خوب و بد تقسیم می‌کنند و این اثر کمکی بود برای حل این معضل. از لحاظ ادبیاتی هم متن خوبی پیش روی مخاطب قرار داشت. با این وجود متن ادبی ثقیل بود و با ریتم هم خوانی نداشت طوریکه خیلی از دیالوگ ها مفهوم نبود متن یه مقدار شعاری بود. به نظرم راحت میشد دیالوگ ها رو کمترش کرد که هم خود بازیگرها بیچاره نشن و هم مخاطب هم متن رو بفهمه. شخصیت پردازی ها می تونست عمیق تر باشه. عملا بعضی از کاراکترها فقط برای فضاسازی ایجاد شده بودند و نقش محوری فقط توی بعضی از کاراکترها بود. از دید قصه پردازی گزارش اتفاق های مختلف به شکل نقالی بود جالب‌تر این بود که همین اتفاق ها در داخل درام رخ بده تا غافلگیری تو مخاطب ایجاد کنه. با این وجود این فرم هم به خصوص تو نمایشنامه های تاریخی مرسوم است ولی به سلیقه ی من اگه شیوه ی دیکه ای استفاده می‌شد جالب‌تر بود . به نظرم یه کم تاتر زیادی خوبی داشت خوبی های متنوع ولی روی یه خوبی عمیق نشده بود. بسیار تحت تاثیر کارهای لورکا و بیضایی بود و میتونست چند تا نمایشنامه ی خوب از دل همین کار بده بیرون که مخاطب راحتتر باهاش ارتباط بگیره. مثلا یک تاتر فمینیستی در مورد زن های دربار یک تاتر در مورد خود شاه و فرزندش. به نظرم خیلی از اتفاق های این تاتر میتونست ایده ی یه نمایشنامه مستقل باشه اونوقت شخصیت ها بهتر می‌توانستند خودشون رو معرفی کنند . برای نویسنده و کارگردان عزیز و تیمشون آرزوی موفقیت دارم