در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمدعلی ساربانها | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:04:38
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دوستان عزیز

کسی هست که بدونه چطور میشه ویدئوی نمایشهای قبلی رو که دیگه اجرا نمیشن رو خرید؟ مثلن ولپن، صد سال پیش از تنهائی ما و افسانه ببر از نمایشهائی هستن که دوست دارم بخرم...

رومینا خلج هدایتی این را دوست دارد
والا اجرا های ایرانشهر رو که بتهوون میفروشه. تو کافه ی سالن اصلی تئاتر شهر هم میتونید دی وی دی بعضی کار های قدیمی تئاتر شهر رو پیدا کنید که البته بیشتر کار های نیما دهقان یا حمیدرضا آذرنگ رو داره. برای بقیه ی گروه ها فکر می کنم باید خود کارگردان رو پیدا کنید و مذاکره بفرمایید.
۰۵ مهر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
باز هم صبح شد.... هنوز چند ستاره دیگر مانده...

بگذار بشمرم خورشید...


از: خود
با اینکه برای همه دوستان و نوشته هاشون احترام قائلم، به نظرم بعضی دوستان باید دقت کنند نگارش طولانی در این فضا و این بخش از سایت، که عموماً مختص خرده خبرها، پیامها و کوته نویسی است، علاوه بر اینکه خواننده رو بسیار خسته میکنه مانع از جذب خمیر مایهء کلام از کل مطلب میشه.

مضافاً اینکه در اکثر موارد میتوان کل مطلب را بسیار خلاصه تر نگارش نمود. بهتره دوستان مطالبی چنین طویل را قبلاً با ویرایش بهتر و در قالب یک مقاله به صورت PDF یا حتی به صورت نوشته ای در وبلاگ خود درج و لینک آن را در این سایت قرار دهند.

لازم به ذکر است موضوع مفید بودن یا نبودن مقاله نیست بلکه استفاده صحیح از امکانات هر بخش مد نظر می باشد.

کم گوی و گزیده گوی چون در
تا ز انــدک تــو جهـان شـود پر
من امشب ولپن رو دیدم خیلی دوست داشتنی بود مخصوصاً استفاده از اون دیوار... طنز خاصی درش استفاده شده بود که در کمال شیرینی با کمی دقت میشد مزه گس برخی نا هنجاریهای امروزه رو چشید... ممنون از همه دست اندرکاران این نمایش زیبا
کاش هیچکس طعم شور اشک خود را نچشد...
کاش اشکها در میانه راه با طعم شیرین لبخند بخشکند...

و...
تو باشی...

گونه هایم کویر نمک اند

از: خود
گونه ی خیسم را نوازش کرد
سپس سر انگشتش را به دهانش برد
و با شیطنت گفت: شوره!
لبخندی شیرین روی لب هایم نشست . . .
۱۵ شهریور ۱۳۹۰
وقتی اشکها در میانه راه بخشکند گونه ها کویر نمک میشوند... وگرنه او طعم شور نمک را خواهد چشید...
۲۰ شهریور ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گوشه اش را به سختی میشد دید...
به سختی می شد خواند....
....تاریخ مصرفش گذشته بود

یاد خودم افتادم...
... نمیدانم کجا چاپش کردن!!!

از: خود
ممنون از شما آقای ارمغان، کمی تغییرش دادم

گوشه اش را به سختی میشد دید...
به سختی می شد خواند....
....تاریخ مصرفش گذشته بود

یاد خودم افتادم...
... نمیدانم کجا چاپش کرده اند!!!
۳۰ مرداد ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به او گفتم تو برنده ای...

نگاهم کرد و گفت: چطور؟

گفتم: تو اولین و تنها کسی بودی که دلم را بردی .... پس تو برنده ای ....

از: خود
با جلال موافقم . کلمات اضافه ای که تکرار مکررات میباشد ( به اصطلاح برای شیر فهم کردن - دوستان واقعا میترسم این کلمه بکار برده شده ام، در اینجااشکالی نداشته باشد)کمی بکار لطمه زده . مثل همان اولین/ تنهاترین که جلال گفت و اون ".. پس تو برنده ای.. " دیگه نیازی نبود
۲۷ مرداد ۱۳۹۰
ممنون از نطرات کارشناسی دوستان :)
۲۸ مرداد ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سنگفرشها را در مسیر همیشگی ام، تک به تک حفظم!...
لحظه ای درنگ؛ لحظه ای سکوت؛ لحظه ای سکون...
بدون هیچ قضاوتی... با ذهنی خالی شده از اندیشه...

... آیا تا به حال آسمان را چنین به نظاره نشسته بودم؟

از: خود
دوست عزیز

ضمن یاد آوری بند سوم قوانین ویژه بخش دیوار(برای پدیدآوردن فرصت اندیشه روی نوشته‌هایتان، در بخش یادگاری "هر روز، هر فرد، ‌یک یادگاری") شما رو دعوت میکنم به مطالعه کامل قوانین سایت
http://www.teatreshahr.com/terms.html

سپاس از توجه شما
۱۸ مرداد ۱۳۹۰
خوش آمدید دوست گرامی
۱۹ مرداد ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در چند ثانیه ای که از شروع گره خوردن دستمان گذشت...

... کسر اول... نفرت
......کسر دوم... من خوبم، تو چطوری؟
.........کسر سوم... دوست خوبم هستی
............کسر چهارم... دوست قدیمیِ من دوستت دارم
...............کسر پنجم... دوستت دارم دستانم را رها نکن

بیش از آن... دستانم از آن توست و دستان تو نیز... دستانم را گرم نگه دار و گرمای دستانم را بپذیر و بدان که کسی را یارای عبور از کسر پنجم نخواهد بود!!!

از: خود
علی فرح راد این را خواند
ریحانه ملکوتی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عاشق که میشوم...
ثانیه ها هم پیامبرند

عاشق که میشوم...
سردی نگاه و لرزش دست...

راویِ حال نزار من اند...

از: خود
خوش آمدید!

***از طرف دیوارنشینان تئاترشهر***
۱۸ مرداد ۱۳۹۰
درود بر شما،
خوش آمدین :)
۱۸ مرداد ۱۳۹۰
با سپاس از همه دوستان مهربان :-)
۱۹ مرداد ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید