در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال یاسمین بیسادی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:15:53
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
آدم های بزرگ درد دیگران را دارند .
آدم های متوسط درد خودشان را دارند .
آدم های کوچک بی دردند .

آدم های بزرگ عظمت دیگران را می بینند .
آدم های متوسط به دنبال عظمت خود هستند .
آدم های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند .


از: ناشناس
عالی بود انتخابت
ممنون
۱۵ مرداد ۱۳۹۱
و تحقیر بود ...که بزرگی را در من نشان داد...
۱۲ آذر ۱۳۹۱
لذت بردم سپاسگذارم
۰۱ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همه روزه روزه رفتن
همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن ، سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به مکه به برهنه پای رفتن
دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن
به معابد و مساجد همه اعتکاف جستن
ز مناهی و ملاهی همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن ، به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
به خدا قسم که آن را ثمر آن قدر نباشد
که به روی ناامیدی در بسته باز کردن

از: شیخ بهایی
"به خدا قسم که آن را ثمر آن قدر نباشد
که به روی ناامیدی در بسته باز کردن"
ممنون
انتخابت زیبا بود
۱۱ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از تاب تو بی تابم


از: ناشناس
گر می نخوری طعنه مزن مستانرا بنیاد مکن تو حیله و دستانرا

تو غره بدان مشو که می مینخوری صد لقمه خوری که می غلام‌ست آنرا

از: حکیم عمر خیام
جانا!!

سخن از زبان ما میگویی




۱۸ تیر ۱۳۹۱
می خوردن و شاد بودن آیین من است
فارغ زهر دو کفر و دین دین من است
گفتم به عروس دهر کابین تو چیست
گفتا دل خرم تو کابین من است
ممنون از انتخاب خوبتون
۱۸ تیر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هر وقت در فریب دادن کسی موفق شدی
به این فکر نباش که اون چقدر احمق بوده !
...... به این فکر کن که اون چقدر به تواعتماد داشته


از: ناشناس
سلام دوست من ...

از دکتر شریعتی هست فکر کنم چند وقت پیش
این جمله رو از نوشته های کتابه فلسفی ایشون خوندم
خوشحال شدم بدرود دوست من ...
۱۸ بهمن ۱۳۹۰
واقعآ که همینطوره.
زیبا بود انتخابت یاسمین جان.سپاس
۱۸ بهمن ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مقام عیش میسر نمی شود بی رنج
بلی به حکم بلا بسته اند عهد الست
به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش میباش
که نیستی است سرانجام هر کمال که هست

از: حافظ شیرازی
سلام
کم پیدا هستید و البته ما کم توفیق..
لطفا دو "یادگاری" آخر من رو حتما بخونید و نظرتون رو برام بنویسید. استفاده می کنم.. ممنون
۰۲ بهمن ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خدایا دستانی را در دستانم قرار بده که پاهایش با دیگری پیش نرود

از: ناشناس
الهی !
ار تو فضل کنی
از دیگران چه داد و چه بیداد ؟
ور تو عدل کنی ، پس فضل دیگران چون باد ؟


از: خواجه عبدالله انصاری




آنکس که بداند و بداند که بداند

اسب کهر خویش در گنبد دوار براند

آنکس که بداند و نداند که بداند

بیدار کنیدش که در خواب نماند

آنکس که نداند و بداند که نداند

لنگان خرک خویش به مقصد برساند

آنکس که نداند و نداند که نداند

در جهل مرکب ابدالدهر بماند




از: ابن یمین
میگم از سعدی نیست خیلی دنبالش گشتم با حال بود
۱۳ شهریور ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا
طاعت همه فسق و کعبه دیریست ترا
ور دل به خدا و ساکن میکده ای
می نوش که عاقبت بخیرست ترا

از: دیوان ابوسعید ابوالخیر
شاید همه ما این شعر رو خونده باشیم و ازش خاطره داشته باشیم . کوچه از زنده یاد فریدون مشیری

بی تو، مهتاب‌ شبی ، باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانة جانم ، گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید،

عطر صد خاطره پیچید

یادم آمد که شبی ... دیدن ادامه ›› باهم از آن کوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه، محو تماشای نگاهت

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فرو ریخته در آب

شاخه ‌ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دلداده به آواز شباهنگ

یادم آید ، تو به من گفتی : از این عشق حذر کن

لحظه ‌ای چند بر این آب نظر کن ،

آب ، آیینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است ،

باش فردا ، که دلت با دگران است

تا فراموش کنی ، چندی از این شهر سفر کن

با تو گفتم :‌ حذر از عشق !؟ – ندانم

سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم

نتوانم

روز اول ، که دل من به تمنای تو پر زد

چون کبوتر، لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم…

باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم ، نتوانم

اشکی از شاخه فرو ریخت

مرغ شب ، ناله تلخی زد و بگریخت…

اشک در چشم تو لرزید ،

ماه بر عشق تو خندید

یادم آید که : دگر از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه کشیدم

نگسستم ، نرمیدم

رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم…

بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم


از: فریدون مشیری
...
من همه، محو تماشای نگاهت
...

سپاس
۱۱ مرداد ۱۳۹۰
تشکر از خانم ها بیسادی و معتمدی
۱۱ مرداد ۱۳۹۰
عااالیه خیلی خیلی دوسش دارم خیلی....ممنون
۱۲ مرداد ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است
و هیچ چیز
نه این دقایق خوشبو که روی شاخه نارنج می شود خاموش
نه این صداقت حرفی که در سکون میان دو برگ این گل شب بوست
نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی رهاند


از: سهراب سپهری
مرسی از انتخابتون،با صدای خسرو شکیبایی گوش میدم دیگه...لذت لذت
هیچی و همه چی
۱۰ مرداد ۱۳۹۰
ممنون از لطفتون خانم کاتبی
۱۱ مرداد ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
.
.
.
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

از: حمید مصدق
حالا شد شد شعر کاملش

از همکاری شما سپاسگزارم
۰۲ مرداد ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
و نمی دانستی

من به چه دلهره از باغچه ی همسایه

سیب را دزدیدم ..."

اینم در ادامه ....
برای آقا آرش

از: حمید مصدق
ممنون یاسمن جان

باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک ...
۰۲ مرداد ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"وای باران باران

شیشه ی پنجره را باران شست

از دل من اما

چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟..."

روحش شاد- یادش جاوید

از: حمید مصدق
روحش شاد

تو به من خندیدی و نمیدانستی .......
۰۲ مرداد ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نظاره کردن بدون نیت ارزش گذاری، بالاترین شکل شعور انسانی است .


جیدو کریشنامورتی (۱۸۹۵-۱۹۸۶) عارف، متفکر، نویسنده و سخنران مشهور هندی بود .

از: جیدو کریشنا مورتی
صدها دشنه بر من فرود می آمدند
یکی کارساز نبود
اگر تو کنارم بودی
سبزپوشِ ، قلب سنگی
چه گویم که نگاهت لحظه ایی با من بود
و دیگر هیچ
به حکمی که می آلاید مرا ....

دلباختم !!!

از: خوم
قلب من و تو را
پیوند جاودانه ی مهریست در نهان
پیوند جاودانه ی ما ناگسسته باد
تا آخرین دم از نفس واپسین من
این عهد بسته باد

از: زنده یاد حمید مصدق
با توام با تو خدا ، یک کمی معجزه کن

اینم واسه دلتنگیت ،

از: عرفان نظر آهاری
اول و آخر تویی ، ما در میان
هیچ هیچی که نیاید در بیان

از: مولانا