نارنجیغ . . .
1. حالا وقتشه محمدرضا! تقصیر خودت بود پسر! از روز اول یه جوری برخورد کردی انگار من هم تو این نمایش سهمی دارم. همین شد که به خودم گفتم: آدم عاقل مگه رو کار خودش هم نقد می نویسه؟ این چند خط رو اگر می نویسم به خاطر علاقه ایه که از روز اول به این کار داشتم و فکر می کنم حیفه که این حرف ها گفته نشه. برای اولین بار میخوام فقط ایراد بگیرم و خوبی های کار رو بی خیال بشم.
2. اول از بهادر شروع می کنم: بهادر آذری عزیز! میزانسن هایی که دادی رو دوست نداشتم. نمی دونم چقدر از این میزان ها پیشنهاد خودت بود و چقدرش به پیشنهاد محمدرضا اما به نظرم بیش از اندازه خطی شده بود. حرکت رو یک ریل در چپ، وسط و راست صحنه موقع تغییر کاراکتر ها بعد از یک مدت اذیت می کنه. یه حرکت خیلی خوب هم بود که تو اجرای اصلی حذف کردی و دلیلش رو هم گفتی پس ازش میگذریم.
2. محمدرضا: آخرش هم نشد پایانش اونی بشه که دوست دارم! البته بدبختی اینجاست که من فقط این پایان رو رد کردم و چیزی جایگزین بهت پیشنهاد نکردم.
... دیدن ادامه ››
کاش بشه این متن رو یه بار دیگه با یه پایان کمی متفاوت تر نوشت. اون اجرایی که دیدم سوئیچ کاراکتر ها یه سطح تند تر از توقع من بود و یه اجرا بعد از شبی که من کار رو دیدم ظاهرا تمپو افت کرده. یه حد فاصل باید این وسط وجود داشته باشه.
3. این یکی برای کل گروه روژداست: بچه ها اولین اجرای عمومی تون رو دارید تموم می کنید. انصافا نقد تندی به کار وارد نشد پس می تونم بگم آزمون خیلی سختی رو رد نکردید اما آرزو می کنم همین روند پر از آرامش و تعامل رو با مخاطبان کار ادامه بدید و هیچ وقت یادتون نره همه ما ها اول از همه مخاطب تئاتر و هنر بودیم، همه مون یه روزی از یه تئاتر بدمون اومده و دلمون خواسته به اون کار بگیم مزخرف، و وقتی حس مون رو در تیوال نوشتیم با گله و شکایت و دلخوری اون کارگردان و اون بازیگر روبرو شدیم. بعد که خودمون کار تئاتر کردیم نوشته هامون محافظه کارانه شد و پیش خودمون گفتیم به باقی همکاران با تجربه تر نون قرض بدیم مبادا ما رو تو این محیط تازه پس بزنند! رفقای خوبم! بچه های گروه روژدا! همین فرمون رو جلو برید و همیشه آرامش خودتون رو در مقابل مخاطب حفظ کنید چون این آرامش، کیمیای تئاتر این روز های ماست.
دلم برای اجراتون تنگ شده. شاید همین یکی دو روز دوباره یه سری به حمید و خونه ی هوشنگ زدم :)