نمایش با تکرار سهبارهی تاریخ چهارم سپتامبر ۱۹۳۹ یک ساختار هوشمندانه میسازد که فراتر از یک اشارهی گذرا به جنگ جهانی دوم است. این تاریخ نهتنها یادآور اعلام ورود سربازان به جنگ، بلکه نشانهای از سرایت جنگ به ابعاد مختلف زندگی بشری است. جنگ در این نمایش صرفاً یک رویداد تاریخی نیست، بلکه استعارهای از ویرانیهای گستردهای است که در سطوح اجتماعی، زیستی و اخلاقی رخ میدهد.
نخستین باری که این تاریخ ذکر میشود، از زبان کشیشی است که از اعزام سربازان به جنگ سخن میگوید. این لحظه مستقیماً به واقعیت تاریخی جنگ جهانی دوم اشاره دارد، زمانی که دنیا رسماً وارد دورهای از ویرانی و آشوب شد. اما دو تکرار دیگر این تاریخ، آن را از سطح یک رویداد تاریخی به یک مفهوم کلیتر از انحطاط و بحران تعمیم میدهد.
دومین اشاره به چهارم سپتامبر ۱۹۳۹ زمان کشف بیماری که باعث عقیمشدن مردان میشود. این بیماری را میتوان استعارهای از تأثیر جنگ بر نسلهای آینده در نظر گرفت؛ جنگها نهتنها جان انسانها را میگیرند، بلکه امکان تداوم نسل و بقای بشریت را نیز تحت تأثیر قرار میدهند. همانطور که عقیم بودن مردان را از توان تولیدمثل محروم میکند، جنگ نیز آیندهی جوامع را به نابودی میکشاند.
سومین باری که این تاریخ بازگو میشود، مربوط به کشف درختچهی آلو است، که تبدیل به عاملی برای خیانت و فروپاشی خانوادهها میشود. این بخش از نمایش، به تأثیرات جنگ بر روابط انسانی اشاره دارد. در زمان جنگ، ارزشهای اخلاقی دستخوش تغییر و فروپاشی میشوند، و اعتماد میان افراد از بین میرود. درختچهی آلو، همانگونه که عامل خیانت و فروپاشی روابط انسانی در نمایش است، نمادی از تغییرات اجتماعی مخربی است که جنگ به همراه دارد.
تکرار هوشمندانهی این
... دیدن ادامه ››
تاریخ در نمایش، نشان میدهد که جنگ نهتنها در جبهههای نبرد، بلکه در لایههای پنهان زندگی بشر، از زیستشناسی گرفته تا اخلاق و خانواده، اثرات مخربی به جا میگذارد. جنگ جهانی دوم بهعنوان یک نقطهی عطف در تاریخ، محدود به میدان نبرد نیست، بلکه سایهی آن بر ابعاد مختلف زندگی انسان سنگینی میکند و این نمایش با استفاده از این تاریخ، به شکلی نمادین این گستردگی را به تصویر میکشد.
در پایان با سپاس از تلاش این گروه ، متن نمایش را بسیار دوست میدارم.