«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
محمدجان ازتو چه پنهان وقتی این فیلمو می دیدم احساس می کردم در ژانر مخوف وحشت دارم فیلم می بینم و این چه فیلمیه که موضوع اصلیش هم درباره ی یک دختر بچه هست ...با اون نوع فیلم برداری اون سالها :))) به حدی استرس زا بود که وقتی برگشته بودیم از فیلم احساس می کردیم الان خودمون هم دچار همین وضعیت میشیم
جدای از احترام به حرفه ای های این فیلم اما به نظر من برای اون سالها با وجود شرایط سنگین جنگی که از سرگذرونده بودیم اصلا فیلم مناسبی برای بچه ها نبود .
الان من هم از اینکه تو سینما دیدمش نمیدونم چه حسی باید داشته باشم!
انزجار؟
خجالت؟
تهوع؟
...
ولی واقعاً یادش بخیر
این فیلم و «میخواهم زنده بمانم» رو هیچ وقت نفهمیدم چرا پدر و مادر من منو بردن سینما برای دیدنشون
ای وای من :)))))))
فقط خدا میدونه چه لذتی میبرم از کندوکاو تو خاطرات قدیمی، حالا فکر کن اون خاطره مربوط به هنر هم باشه(ایموجی قلب جای چشم)
بیشتر برامون تعریف کنین لطفا. شما، مریم خانم، آقا فرزاد و سایر بزرگان واقعا برای من که اسطوره هستین، تنها بدی تون اینه که پیرو سیاستِ کم گوی و گزیده گوی هستین :(
اخ نیلوفر جون باهات موافقم من خیلی حس بدی داشتم وقتی می دیدمش چه اصراری بود بچگی ما با این همه غم و درد باشه همینکه که الان بلد نیستیم چه طور شاد باشیم
من توی سینما آزادی جشنواره فجر دیدم. توی صف ایستادم. اما بلیط نرسید. معمولا اکران اول فیلم های جشنواره در سینما آزادی بود .و عوامل فیلم هم می آمدند. امین تارخ هم هنوز داخل نرفته بود. خواهرم هم بود. رفت جلو و با پوران درخشنده سلام و احوال پرسی کرد. همان موقع آقایی نزدیک درخشنده شد و گفت: مهمان ها تو نشوندم و این دو تا بلیط اضافه اومد. خانم درخشنده هم دو بلیط را به ما داد.