در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | کیارش درباره نمایش چهار نمایش منتشر نشده از مهران صوفی: دغدغه های اجتماعی یک نویسنده گمنام نقد تئاتر چهار نمایش منتشر نشده از
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:05:19
دغدغه های اجتماعی یک نویسنده گمنام
نقد تئاتر چهار نمایش منتشر نشده از مهران صوفی
نویسنده و کارگردان: میلاد محمدی
امتیاز: 6.5 از 10
(قسمت اول)
مقدمه

این نمایش جهت آشنایی با یک نویسنده ناآشنا اجرا شده است اما به طور کلی میتوان گفت محتوای آن حول محور صداقت و ناهنجاری ها اجتماعی میچرخد. ... دیدن ادامه ›› ادعا میشود مهران صوفی نویسنده ایست گمنام که ایده های اصلی 4 اپیزود نمایش در قالب چهار نمایشنامه از اوست و این نمایشنامه ها توسط میلاد محمدی اندکی دستکاری یا در اصل به روز شده اند.

نقد نمایشنامه

نمایشنامه شامل چهار اپیزود مختلف است که ادعا میشود توسط مهران صوفی نوشته شده اما منتشر نشده است. نویسنده اصلی میلاد محمدی است که اپیزودهای مختلف را از روی آثار متفاوتی اقتباس کرده و نهایتا به ناهنجاری های اجتماعی میپردازد.
نمایشنامه ها دیالوگ محور هستند اما توانایی نویسنده در دیالوگ نویسی موجب میشود نمایشنامه ها گیرایی خاصی داشته باشند. از نقاط قوت نمایشنامه های مهران صوفی در وهله اول باید به شروع های گیرای آن اشاره کرد. خود تئاتر هم یک شروع بسیار خوب دارد و به سرعت لب زدن همتا (پرنیان گودرزی) با موسیقی یک سریال تلویزیونی مخاطب را به خودش جذب میکند.
از نقاط قوت دیگر نمایشنامه ریتم بسیار تند آن و در عین حال قابل فهم بودن آن است. نقطه قوت دیگر پرهیز از به کاربردن دیالوگهای زاید در میان متن جهت طولانی کردن اثر است.
محتوای نمایشنامه ها بسیار ساده است. همین مسائلی که هرروز با آن سر و کله میزنیم و از همه مهمتر مسئله صداقت. در اپیزود اول شاهد عدم صداقت بین دو زوج هستیم. در اپیزود دوم میتوان گفت سواستفاده از صداقت مورد بحث است. اپیزود سوم که به طور مشخصی به مسئله صداقت بین چند رفیق صمیمی میپردازد و اپیزود چهارم هم نوعی خاص از فرار از به کار بردن صداقت را بیان میکند که به نوعی اعتراف کردن می انجامد و میتوان آنرا ترس از نداشتن صداقت نامید.

* خلاقیت های آشکار نویسنده در اپیزودهای مختلف:

در اپیزود اول استفاده بسیار جالبی از تکنیک سیال ذهن آن هم با استفاده از یک ریتم تند میشود و چنین خلاقیتی ستودنی است.

در اپیزود دوم دو نقش وجود دارد اما عملا با یک منولوگ روبرو میشویم که فقط توسط یک کاراکتر نویسنده (پویان یحیی پور) بیان میشود. همین فرم نمایشنامه خودخواهی کاراکتر نویسنده را نشان میداد که مرتبط با ماجرای مشروح در نمایشنامه است و خلق چنین فرمی برای روایت ماجرا باز نشانه خلاقیت نویسنده در نویسندگی است.

در اپیزود سوم خلاقیت چندانی دیده نمیشود و متن نیز از استحکام بسیار بالایی برخوردار نیست. پرداختن به تقابل سرمایه داری و سوسیالیسم در قالب فوتبال (رئال و بارسلون) بسیار قیاس اشتباه و گمراه کننده ای است. جنبش مردم کاتالونیا بیشتر علیه دیکتاتوری است. ژنرال فرانکو هم بیشتر یک دیکتاتور بود و نه تنها حکومتش سرمایه داری نبود که سوسیالیستی بود! تقابل این دو تیم نیز بیشتر تقابل دیکتاتوری و آزادی است نه سرمایه داری و سوسیالیسم! نویسنده میخواسته به نقد سرمایه داری بپردازد و در ابتدای متن خود به طور خلاصه شمه ای از کل ماجرا را به مخاطب، در قالب یک بحث ساده فوتبالی ارائه کند اما با قیاس اشتباه خود استحکام متن را پایین آورد.
اما در همین اپیزود نهایتا پس از پایان بهترین تعریف از تقابل سرمایه دار و پرولتاریا ارائه میشود. جاییکه گفته شد: "مادرم شب تا صبح دعا میکند که یک مرد پولدار بیاید و خواهرم را بگیرد" نویسنده همان تعریف مکتوب مارکس در مانیفست کمونیست را ارائه میدهد: پرولتاریا، طبقه کارگر مزدور.
این نشان میدهد نویسنده آگاهی خوبی از مسائل فلسفی داشته و مانند تمام کسانی که به گفته مارکس سوسیالیست تخیلی هستند و در اصل سرمایه دارانی هستند که دلشان برای طبقه کارگر میسوزد، آسمان و ریسمان برای نقد سرمایه داری نبافته است!
در همین اپیزود شاهد یکی از درستترین تعابیر کمونیسم هستیم: پول، ابزار جدایی خلق. به طور مشخصی در این اپیزود از زبان پرولتاریا عنوان شد که امید (نادر مظلومی) اگر پول نداشت با ما (توده) یکی بود.
پس ازینجا میشود فهمید که نویسنده فقط درگیر نقد سرسرانه سرمایه داری نبوده و حقیقتا دغدغه داشته و با ارائه تصویری درست این مسئله را به چالش کشیده است.

در اپیزود چهارم هم با شاهکار دیگری از خلاقیت های نویسنده روبرو میشویم. اثری که نمایشنامه خوانی آن با اجرایش اندک تفاوتی نخواهد داشت. اثری که اجرای رادیویی آن میتواند همان لذت تماشایش را نیز بدهد و در نهایت اثری که اگر نمایشنامه اش را در دست بگیرید و بخوانید همان لذت اجرا را خواهید برد. شاید این به نظر ضعف یک اثر بیاید اما کاملا قضیه برعکس است و در عالم ادبیات نمایشی کمتر اثری پیدا میشود که اجرا و نمایشنامه خوانی اش یک اندازه لذت بخش باشد.
اپیزود چهارم گروتسکی در اوج سادگی است و محتوای آن به ساده ترین معضل اجتماعی می پردازد. از این منظر میتوان آنرا به نوعی از مینیمالیسم تعبیر کرد. طنز به کار رفته در آن به شدت سیاه است. احساس تنفر و انزجار در عین خندیدن به مخاطب دست میدهد و به این ترتیب عمیق ترین اثر را دارد.

در کل مخاطب با یک نویسنده خلاق و یک هنرمند با دغدغه روبرو است. کسیکه از سر دغدغه قلم به دست گرفته و دغدغه هایش را میشناسد و مینویسد.

(ادامه دارد)
اپیزود سوم خیلی هم طولانی شده ریتمش با ریتم تند بقیه اپیزودها نمیخونه البته احتمالا اینا رو میخوای تو کارگردانی بگی!
همینکه نرفت گیتار رو بیاره خوب بود.
۳۰ بهمن ۱۳۹۳
مرسی از شما اردشیر عزیز و امیدوارم بتونم حضورا از نظراتت استفاده کنم.
۰۳ اسفند ۱۳۹۳
ممنونم کیارش جان ..امید که بیشتر از اطلاعات و دانش شما استفاده کنیم
۰۳ اسفند ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید