در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | بهرنگ درباره نمایش مایوزر: نقد وبسایت ایران تئاتر بر «مائوزر»: «مائوزر» به کارگردانی ناصر حسین
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:40:23
نقد وبسایت ایران تئاتر بر «مائوزر»:

«مائوزر» به کارگردانی ناصر حسینی‌مهر؛ نمایشی که بر اجرا تاکید دارد و نه داستان

محسن زمانی: «مائوزر»، تازه‌ترین اثر ناصر حسینى‌مهر، بر شالوده آنچه از سلایق و سوابقش سراغ داریم، پدیدآورد دیگرى است از گنجینه ادبیات نمایشى آلمان و به طور خاص هاینر مولر، که در سالن چهارسوى مجموعه تئا‌تر شهر در حال اجراست.
اگر این گفته را بپذیریم که براى نقد تحلیلى یک نمایش، یکى از رویکردهاى کلان، بررسى این نکته است، که آیا کارگردان توانسته روح کلى متن نمایشى را به نمایش درآورد یا نه، باید گفت حسینى‌مهر آگاهانه، انتخاب متن‌هاى نمایشى را براى کارگردانی تنها از قلمرویى انجام مى‌دهد که آن را به خوبى مى‌شناسد و درکش مى‌کند. به همین خاطر است که همواره نمایش‌های این کارگردان در خدمت تجلى روح کلى متن نمایشى و فضا و حالتى است که بر اساس منطق کلان اثر مکتوب، باید به وجود بیاید.

وفاداری به روح نمایشنامه
این اتفاقى است که در «مائوزر» هم مى‌افتد. طبیعى است که خلاء خط داستانى پررنگ، به شیوه نمایشنامه‌هاى افقى، ... دیدن ادامه ›› و خصوصیات توامان متن و اجرا، ممکن است توان جذب و همراه کردن طیف وسیعى از مخاطبان را در «مائوزر» نداشته باشد، اما حتى همین نکته نیز نه یک اشکال، بلکه نمونه‌ای از‌‌ همان وفادارى به روح کلى متن نمایشى است.
هاینر مولر نمایشنامه‌نویس، شاعر، نویسنده و کارگردان تئا‌تر آلمانی است که پس از برتولت برشت، بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس آلمان در قرن بیستم به‌شمار می‌رود.
فضاى کلى «مائوزر» در سایه یک انقلاب شکل مى‌گیرد و تصویر آن‌چه فرزندان انقلاب براى آرمان‌هایشان مى‌کنند و در مقابل آنچه انقلاب براى آن‌ها مى‌کند. از طرفى در لحظه لحظه نمایش، حملات تند و عریان مولر به ایدئولوژى‌هاى مدرن بشر قابل دریافت است. ایدئولوژى‌هاىی که با شعارهاى فریبنده و به قصد خوشبخت کردن بشر ظهور کردند، اما در عمل چیزى جز شوربختى دوچندان براى او به ارمغان نیاورند. آبشخور چنین فضا و حالتى را شاید بتوان در ارتباط بینامتنى «مائوزر» و «دُن آرام» شولوخوف یافت. معروف است که مولر تم کلى حاکم بر اثر و فضاى کلان نمایشنامه‌اش را با تاثیر از رمان «دن آرام» سر و سامان داده است.
ژرار ژنت، نظریه بینامتنیت را به معنى حضور یک متن در متن دیگر و ارتباط یک متن از نظر موضوعى با متن مشابه خود مى‌داند. ژنت معتقد بود اگر انسان، متنى را تا یک بینامتن مکمل دنبال کند، فهم بهترى از آن متن خواهد داشت. این‌گونه است که براى حصول فهم بهترى از «مائوزر»، نگاهى به «دن آرام» نیز لازم است.
«دُن آرام» داستانی است درباره کازاک‌های (قزاق‌های) ساکن دن و شرح زندگی یک خانواده کازاک به نام ملِخوُف در زمان صلح؛ سال‌های سرنوشت‌ساز جنگ اول جهانی، انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و یک جنگ داخلى تلخ. اما آن‌چه خواننده را بیشتر به دنبال خود می‌کشاند، بازیگر اصلی آن، مردی جوان به نام گریگوری (گریشا) پانتلویچ ملخوف است. گریگوری شخصیتی شجاع، جنگاور و خستگی‌ناپذیر است که در تمام رویدادهای بزرگ تاریخی زمانش حاضر شده‌است. او هرگز نمی‌داند براى چه می‌جنگد. آیا علیه آلمان‌ها می‌جنگد یا علیه بلشویک‌ها؟ در جستجوی عدالت، گاهی با سرخ‌ها یعنى کمونیست‌ها ارتباط برقرار می‌کند و گاهی به سراغ سفید‌ها یعنى طرفداران امپراطورى می‌رود. او عاشق روسیه‌است اما از تزار نفرت دارد. او دولتی سوسیالیستی می‌خواهد به شرطی که مالکیت کازاک‌ها بر زمین را دست نخورده باقی گذارد. تجربیات سیاسی و نظامی گریگوری که به خاطر حوادث و مشکلات جنگ اول جهانی و انقلاب روسیه به دست آمده است، در پس داستان عشق شورانگیز و غم‌انگیز وی رنگ می‌بازند.

اسلحه ای که شخصیت اصلی نمایش است
در مائوزر تنها دو شخصیت اصلى وجود دارد؛ الف و ب. بقیه گروه هم‌خوانان هستند. الف اما بسیار شبیه شخصیت گریگورى در «دن آرام» است؛ مردى معمولى از طبقه متوسط جامعه، که توسط انقلاب به خدمت گرفته مى‌شود تا مرگ را بین دشمنان انقلاب تقسیم کند، اما از آن‌جایى که به قول خودش انسان‌ماشین نیست و نمى‌تواند از پسِ کشتن‌هاى بى شمار، همانى بماند که بود؛ پس از کشتن بى‌گناهان پرشماری به خواست و به نام انقلاب، دچار تردیدهاى مهلکى مى‌شود که انگشتش را بر ماشه مى‌لرزاند و دیگر نمى تواند بکشد. البته فاجعه از جایى آغاز مى‌شود که انقلاب تنها تا وقتى او را مى‌خواهد و دوست مى‌انگارد که توان کشتن دارد و به محض بروز تردید در کشتن، الف خودش توسط انقلاب به عنوان یک دشمن شناخته مى‌شود و باید کشته شود و حکایت مکرر تاریخ دوباره تکرار مى‌شود و انقلاب فرزندانش را مى‌خورد.
همه چیز براى الف با یک مائوزر آغاز مى‌شود. درست‌‌ همان زمانى که او مى‌پذیرد در خدمت انقلاب باشد و مرگ را بین دشمنان انقلاب تقسیم کند. ب، یک مائوزر (نوعى اسلحه کمرى) به او مى‌دهد، این مائوزر هم آغاز ماجراست و هم پایان؛ همه چیز ارجاعى است به آن. همین اسلحه است که مرز باریک دوستان و دشمنان انقلاب را مشخص مى‌کند، و همین مائوزر نان روزانه انقلاب را تامین مى‌کند، چراکه همان‌طور که چون ترجیع بندى در متن نمایشى این جمله بار‌ها و بار‌ها تکرار مى‌شود؛ نان روزانه انقلاب از مرگ دشمنانش حاصل مى‌شود. مولر در واقع به شیوه کلاسیک‌ها که نام شخصیت اصلى نمایش را به عنوان نام اثر هم انتخاب مى‌کردند، انگار با انتخاب نام این سلاح معروف و پر ماجرا، مى‌خواسته تاکید کند که شخصیت اصلى این نمایش و کنش‌گر اصلى آن همین مائوزر است.
از طرفى دیگر انتخاب همین اسلحه نیز مى‌تواند به عنوان یکى از ظرافت‌هاى هنرمندانه مولر قلمداد شود. مائوزر در واقع نام تفنگی است آلمانی، که در نیمه اول قرن بیستم توسط افسران آلمان و روس استفاده می‌شده است و خود این اسلحه به واسطه مورد استفاده واقع شدن توسط آلمان‌ها و روس‌ها به یک بینامتن تبدیل مى‌شود که در مراعات نظیرى کامل با رابطه بینامتنیت «مائوزر» و «دن آرام» است و در مقیاسى کلان‌تر رابطه ادبیات روسیه و ادبیات آلمان.

تئاتر پست دراماتیک
برتولت برشت، هموطن و همکار مولر، گونه‌ای از تئا‌تر را ابداع کرده بود که در زبان آلمانى لرشتاک و یا تئا‌تر یادگرفتنى نام گرفته است. این گونه تئا‌تر، تئاترى است رادیکال و اکسپریمنتال در حوزه تئا‌تر مدرنیستی که بین سال هاى١٩٢٠تا اواخر١٩٣٠ میلادى گسترش یافت و برگرفته از تئا‌تر اپیک برشتی است و هسته مرکزی آن را امکان یادگیری در زمان بازی، ایفای نقش، آداپته کردن و چیزهایى از این دست تشکیل مى‌دهد، تا جایی که بین بازیگر و تماشاگر مرز مشخصی نباشد. مولر نمایشنامه «مائوزر» را تحت تاثیر و در پاسخ به لرشتاک برشت نگاشته است.
برخى منتقدین به تئا‌تر مولر لقب پست دراماتیک هم داده‌اند که مى‌تواند محصول خصوصیاتى باشد که متن‌هاى نمایشى این نویسنده داراست. از خصوصیات تئا‌تر پست دراماتیک مى‌توان به عدم تمرکز بر متن نمایشى و توجه فراوان به زیبایى‌شناسى اشاره کرد.
به همین جهت تئا‌تر پست دراماتیک می‌کوشد که تاثیری در میان مخاطبان تولید کند تا این‌که به متن وفادار بماند. همین خصوصیت نیز باعث مى شود که چنین نمایشى در ارتباط وسیع با مخاطب دچار اشکال شود. البته نباید فراموش کرد اساساً چنین ارتباط وسیعى نیز از اهداف این سنخ نمایش‌ها به حساب نمى‌آیند.
به هر تقدیر حسینى‌مهر با درک و دریافتى درست از متنى که براى اجرا برگزیده، تمام عناصر سازنده نمایشش را در هم‌سویى و هم‌راستایى با تاکید بر اجرا در نظر گرفته است. از این دست مى‌توان به طراحى صحنه استیلیزه ولى کاربردى نمایش اشاره کرد که سهم بزرگى در خلق میزانسن‌هاى قابل قبول و ایجاد اتمسفر مورد نظر کارگردان داشته است. از سویى دیگر بازى گروه بازیگران نمایش نیز در راستاى هدف کلان نمایش، چشمگیر از آب درآمده است. به خصوص دو بازیگر اصلى نمایش، یعنى ایفا‌کنندگان شخصیت‌هاى الف و ب، در طول نمایش چنان بازى فیزیکال و پر انرژی را به نمایش مى‌گذارند که تاثیر گذار و تحسین برانگیز جلوه مى‌کند.
«مائوزر» نه داستانگوى خوبى است و نه قصد دارد که باشد، بلکه به واسطه تمسک به خصوصیات ذاتى آثارى چون نمایشنامه‌های هاینر مولر، قصد ایجاد یک احساس کلى، یک بینش فلسفى یا یک نگرش جدید را در مخاطب دارد، گرچه نمایش‌هایى از سنخ «مائوزر» تصورات تک‌انگارانه از معنا را بر هم مى‌زند و سبب چندآوایى و تکثر معنا مى‌شوند، ولى هر مخاطبی مى‌تواند از ظن خود یار اثر شود. به همین اعتبار باید گفت حسینى‌مهر در حصول نتایجى که به شکل طبیعى مى‌توان از چنین نمایشی انتظار داشت، موفق بوده است و این موفقیت را باید فارغ از میزان توفیق اثر، در جذب گستره وسیعى از مخاطبان، مورد بررسى قرار داد.

برگرفته از:
http://www.theater.ir/fa/reviews.php?id=45286
چقدر خوبه که به متن وفادار مونده.
آیا نمایشنامه با ترجمه آقای کارگردان در کتابفروشی ها قابل تهیه است؟
۰۹ اسفند ۱۳۹۳
نقد خوبی است فقط ای کاش آفای زمانی نویسنده ی محترم ذکر منبع می کردند.
۱۳ اسفند ۱۳۹۳
نقد بسیار دقیق و مفیدی است. با وجود این با نظر ر.پ. موافقم که ذکر منابع لازم است، مخسوصاَ در باره تئاتر آموزشی و حماسی برشت و وجوه مشترک او با سبک و رویکرد مولر.
۲۵ فروردین ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید