"اگه اون سه تا پیرمرد،اگه اون سه تا پادشاه،هیچ وقت مسیح رو ندیده بودن،اگه اونها ستاره دنباله داری رو در آسمون ندیده بودن و به دیدن مسیح نیومده بودن شاید مسیح میتونست دور از چشم ها بدون اینکه دیده بشه تو گوشه ای از سرزمین خودش با آرامش زندگی کنه
اما اون دیده شد،دیده شد و از همون زمان رنجش شروع شد."
اشاره به داستان معروف ماگی(مغ) هاست که از آنها بیشتر به نام سه دانای شرقی Three wise men و گاه با نام سه پادشاه شرقی Three kings from east یاد شده است در این روایت که در انجیل متا آمده است سه دانای شرقی،ستاره تولد مسیح نجات دهنده را در آسمان می بینند و در سفری طولانی از شرق تا اورشلیم به دیدار مسیح تازه متولد شده میروند، هدایای خود را تقدیم میکنند و ناخواسته آغازگری میشوند بر رنج های بی انتهای او
سهراب سلیمی از همان شروع نمایش، توجه بییننده را به داستان مذکور و تابلوی معروف تولد مسیح اثر هنرمند ایتالیایی قرن شانزده و هفدهم میلادی کاراواجیو(یا کاراوادجو)جلب می کند و این تاکید را در مفهوم عمیقتر آن در جریان نمایش با نورپردازی های هوشمندانه و فضاسازی جذاب ادامه میدهد و پایانی به یادماندنی را با این دیالوگ ماندگار
... دیدن ادامه ››
رقم میزند.
حتی به زعم من انتخاب کاراواجیو در بین هنرمندانی که از قدیم تا کنون تولد مسیح رابه تصویر کشیده اند بعنوان هنرمندی برخاسته از دل مردم آمیخته با رد و رنج و میتوان گفت مبارز که در سبک واقع گرایانه با نورپردازی های خاص خود از حد بازنمایی تقلیدی فراتر رفته و با ایجاد تضادهای تیره-روشن حالت نمایشی و زنده در آثار خود ایجاد می کرده، از سوی کارگردان خوشفکر اتفاقی نبوده و کاملا در خدمت نمایش است،به تصویر کشیدن تنهایی انسان و حتی خواست او برای این انزوا ،انسان رنج کشیده،خسته و دلزده از جنگ های تمام نشدنی که آرامش را در تنهایی جستجو می کند
"راه چه طولانی بود
از پا افتادیم
گاهی از پا که میفتیم
میگوییم رسیدیم
به کجا رسیدیم؟
هیچ کس،هیچ وقت،هیچ جا نمی رسد
حقیقت این است!"
متشکرم