در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ابرشیر درباره نمایش شک: " شک "، به دلیل بستر تاریخی و لحن روایتی اش، دست کم قابلیت خ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:54:50
" شک "، به دلیل بستر تاریخی و لحن روایتی اش، دست کم قابلیت خوانش متفاوت تری را نسبت به برخی دیگر از آثار بعضا خشونت زده و ضد زن مهدی کوشکی، فراهم کرده است.
جهان برخی از نمایشهای مهدی کوشکی( در کسوت کارگردان و بازیگر )، بعضا بازتولید بلاواسطه‌ی مناسبات مردسالارانه و زن‌ستیز، روابط خشونت‌بار تبهکارانه و رجالگی است که نوعی لمپنیسم مشنگ توام با خونسردی نهیلیستی آنها را همراهی می‌کند.
فارغ از قضاوت در خصوص ارزشها و تواناییهای فرمی و اجرایی مستتر در این آثار، موضعگیری و نحوه پرداخت محتوی و استراتژی فکری کوشکی در مقام هنرمند در برابر موضوعات مطروحه جای نقد جدی دارد چراکه در شکل خوشبینانه، روند تکوینی این آثار در دراماتیزه کردن مناسبات و روابط واقعی و عینی سیاه اجتماع کنونی کمتر واجد نگاه عمیق انتقادی و آسیب‌شناسانه به این مقولات به نظر میرسد. از طرفی علیرغم ادعاهای طرح شده از سوی پدیدآورنده این آثار مبنی بر داشتن موضع اعتراضی-انتقادی نسبت به پدیده خشونت روی صحنه، سوگیری اجرایی و روایی کوشکی، مخاطبان را از تماشای روند خشونت‌بار و لمپنیسم تبه کارانه و نرینه‌سالاری سکسیستی روی صحنه برآشفته نمیسازد، بلکه بیشتر چنین مناسباتی را عادی‌سازی مینماید. اینطور به نظر میرسد که به واسطه بازنمایی تئاتریکال چنین روابط و موقعیتهایی درجامعه خشونت‌زده و به شدت خشن کنونی، قصد اصلی این باشد که رضایتمندی ناشی از برآوردن لذت تاریک تماشای خشونت عریان و سکسیم(جنسیت زدگی) در برخی از مخاطبین تشدید شود و بدین وسیله اقبال و اشتیاق تماشا اینگونه نمایش ها بالا برود و گیشه فروش بالاتری داشته باشد. بنابراین بازاریابی مبتنی بر برآورده کردن میل تاریک خشونت طلبی و سکسیم انباشته در اجتماع ، هدف اصلی نمایش روی صحنه است و نه تلنگر زدن به وجدان عمومی و نشان دادن زشتی ها و پلشتی های واقعی عذاب آور این مقولات بر صحنه و نه آگاهی و تشویق به پرهیز از آن (البته در قالب دراماتیک و نه پند و اندرزهای مستقیم و غیرموثر) ...
در توضیح این وضعیت، مقایسه‌ی ... دیدن ادامه ›› دو فلسفه متفاوت نسبت به خشونت در سینمای جهان قابل توجه است. خشونت در فیلمهای اکشن خشن هالیوودی و سینمای جریان غالب وسیله لذتجویی تماشاگر و جذب مخاطب و فروش بالاتر است در صورتیکه پرداختن به مساله خشونت در فیلمهای سینماگری مانند میشائیل هانکه، فیلمساز مولف اتریشی،آزاردهنده، هشداردهنده و آگاهی‌بخش است و در مغایرت با روند کالایی کردن و تمتع از خشونت در سینمای هالیوودی قرار میگیرد. در اینجا است که ادعای برخورد آسیب‌شناختی و ضدیت با خشونت از طریق خود این پدیده در اثر هنری معنا می‌یابد.
**
نمایش شک، استوار بر میل زیبایی‌شناختی سادیستیک و خون‌آلود، این‌بار با بیان و بستر قابل اتکایی، نسبت به طرح مقوله خشونت و ددمنشی و ریشه‌های تاریخی احتمالی‌اش امکان خوانش متفاوتی را نیز فراهم کرده است.
در واقع بستر نمایش کوشکی خودآگاه یا ناخودآگاه، به ریشه های تناور شدن فرهنگ استبدادی خشونت،زن‌ستیزی و رجالگی در سلسله مراتب قدرت حکمروایی در افق تاریخی‌اش اشاره دارد.
زمان نمایش ظاهرا در دوره پادشاهی غزنویان است اما شک، لزوما نمایشی تاریخی نیست و به لحاظ زمانی تعمیم‌پذیر است. شخصیتهایی به نام حسنک وزیر یا بوسهل زوزنی وزیران دربار سلطان محمود و مسعود غزنوی هستند نامهایی که بیهقی بزرگ، پدر نثر فارسی، ( که در استخدام دربار غزنویان بوده ) در تاریخ بیهقی با فارسی منحصر زیبای قرن پنجمی درباره آنها نوشته است.
شاه "شک"، سراسر سیاه پوشیده ، حتی چهره اش پیدا نیست. مبتلا به کسالت و قساوت است. شاه جائر هرزه و زنباره‌ای که افسرده است و البته ضمن ادای مناسبات رجالگی و ستمگری‌اش، جام خون به دست شتکهای خونین می‌پراکند و متشرعانه نگران حلال و حرام روابط با کنیزکان و دخترکان غرمطی و حرامی حرم اش است. در دربارش دستور اخته شدن میدهد. خواجه "شک" نیمه نام دارد و او که قربانی ددمنشی قدرتمداران شده، موجودی معرفی شده که ذات پستی دارد وحتی برای نجات جان خود مادرش را به کام مرگ می‌کشاند.
شخصیت شاه "شک"، به طور زمختی کالیگولای کامو را به یاد می‌آورد و همزمان کینه اش به مادرش هملت‌وار است. انگاره نرینه‌محورمدار تاریخ مردسالاری جهان همواره انتقامش را از مادرانی که انتخاب دیگری بعد از پدر فرزند خود می کنند، می‌گیرد. داستان خیانت و کینه از پدرکشی در هملت وسیله ی تکفیر و منکوب شدگی مادر می‌شود. حال آنکه خیانت پدران به مادران و فرزندان مجاز تلقی شده و گاه تشویق میشود. شاه در "شک"، پادشاه سلسله‌ی شک است. عدم اطمینان در حفظ سریر قدرت خونینش...در این محمل آلوده هرکسی از طریق مجیزگویی شاه ظالم در پی حفظ منافع خویشتن است و شاه نامطمئن و بی اعتماد به همه...
زبان شک، به نظر زبان شبه-مرسل(شبه-نثر سبک خراسانی) و گاه مدرن است و شاید به عمد در جستجوی تداعی غیرجدی و مشنگی از نثر بیهقی است. گویی زبان در شک تقلبی و آزارخواه است. انبوه دیالوگها مسلسلوار و مکانیکی از زبان شاه و اجراگران به سوی تماشاگران پرتاب میشود. در بسیاری از موارد ابتدای دیالوگ نفر بعدی با انتهای دیالوگ قبلی تداخل میکند همین امر اساسا تمرکز مخاطب برتامل بر زبان نمایشنامه را کم کرده است.
یکی از نقاط مهم و قابل توجه نمایش شک، توانایی تاثیرگذار اجرایی مهدی کوشکی در نقش شاه است که استعداد و قابلیت های اجراییاش را بار دیگر و بعد از بازی های تکراری و مشابه اش در نمایش های اخیری که در آن آن حضور داشته، یادآوری میکند.
باشد که شک مسیری تازهای برای فائق آمدن به نگاه جنسیت زده و خشونت بار و نقد واقعی این پدیده ها در آثار بعدی این هنرمند باشد.
جناب موسوی کیانی سپاس از لطف شما و زمانی که برای خواندن متنم گذاشتید.
ساده نویسی توام با انتقال معانی مهم به راستی گوهری است که امیدوارم با ممارست و دانستن بیشتر و بیشتر بدان دست یابم. ارادتمند
۰۹ مهر ۱۳۹۸
اگر حرکت و جنبش زنان وجود نداشت الان همچنان زنان آگاه به عنوان جادوگر همانند قرون وسطی سوزانده می شدند و به عنوان موجوداتی ناقص العقل حق حیات اجتماعی را نداشتند حرکت های رهایی‌بخش زنان بسیار اصیل و درست است. سیطره ۴هزارسال مردسالاری همچنان نفوذ عمیقی بر تار و پود ذهنی بسیاری از انسانها دارد.بخش هایی از نهادهای علمی مانند روانکاوی کماکان در چمبره نگاه نرینه‌محور مدار هستند. من معتقدم سواستفاده گری ها و موج سواری هایی که گاهی به اسم فمنیسم میشود نیز به دلیل وجود سازو کارهای معیوب و کثیف مردسالاری است البته مذموم و مشمول حذف است.
طبقه متوسط تعریف بسیار گسترده و پربسامدی دارد اما این گستردگی دلیل بر یکسان بودن روان و تفکر و نیاز همه زنان این طبقه یا مردانش نیست. ما با انواع مردان و انواع زنان بسیار گوناگون و متفاوت مواجه هستیم و اتفاقا خواسته بسیاری از برابری خواهان این طبقه مبارزه با یکسره انگاری و قالبی دیدن های کلیشه ای مردسالارانه و نرینه مدار است که از ریشه های اصلی نابرابری و تبعیض است.
۱۰ مهر ۱۳۹۸
دنیای خود‌همه‌چیز‌دان، نسخه‌نویس،لاف‌زن و اقتدارطلب مردسالاری را باید به فراموشی سپرد. آب به لانه‌ی مورچگان ریخته‌اند... سلطه و تقارن نرینه‌مدار در حال فروپاشی است.
قطعا حقیقت وجودی و اجتماعی هر انسان به عمل شخصی و اجتماعی او و تاثیر آن است نه صرفا سخنانی که بر زبان می‌آورد.
۱۱ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید