در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مصطفا کوشکی درباره نمایش کوریولانوس: «نقد و تحلیل جباریت» نوشته «مانس اشپربر» اشپربر با تحلیل روانشن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:36:01


«نقد و تحلیل جباریت» نوشته «مانس اشپربر»

اشپربر با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جباران، نشان می دهد که جباران به خودی خود جبار نمی شوند بلکه آنها محصول رفتار توده هایی هستند که خلق و خوی جباریت بخشی از وجود آنهاست. برای آن که جباریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعه ای رخت بربندد باید روحیه جباریت توده ها از بین برود

اشپربر نشان می دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبار به تدریج و در طول زمان تحول می یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می کند به گونه ای که جبار به تدریج دچار سادیسم (دیگر آزاری) و در مراحل بعدی دچار مازوخیسم (خودآزاری) می شود. در واقع از نظر اشپربر، جباران بیمارانی هستند که بیماریشان در ... دیدن ادامه ›› هیاهوی توده ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می ماند و به همین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می شود.

اشپربر با دسته بندی انواع ترس نشان می دهد که جباران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن تراشی و ایده «دشمن انگاری هر کس با ما نیست» از سوی جباران محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است. او از قول افلاطون می نویسد «هر کس می تواند شایسته صفت شجاع باشد، الا فرد جبار». و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان می دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می دهد که جباریت ویژگی است که جایگزین فقدان شجاعت می شود. و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ....) نمود دارد. اما وقتی احاد توده های شخصیتاً جبار در عالم واقع با یکی از جباران همراهی می کنند و او را حمایت می کنند، از او یک حاکم به تمام معنی دیکتاتور می سازند.

اشپربر نشان می دهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل می شود و آنگاه توده ها برای ارضای حس نفرتشان از عده ای، جباری را یاری می کنند تا آنان را نابود کند. و بعد دوباره زمانی می رسد که توده ها به علت نفرت از همین جبار، او را به کمک جبار دیگری به چوبه دار می سپارند.

او به زیبایی نشان می دهد که چگونه جباران با ساده کرده مسائل پیچیده زندگی، راه حل های عامه پسند ـ اما غیر قابل اجرا ـ می دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده های خود نیستند چرا که آموخته اند وقتی راه حلشان به نتیجه نرسید به راحتی می توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر قدرتمند اند و نمی گذارند تا آنها به اهدافشان برسند.

اشپربرالبته تحلیلش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی کند اما برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه اش (استالین و هیتلر) می آورد. با این حال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف می کنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را می گذاریم می بینیم چقدر تحلیل تازه است، گویااشپربرآن را همین دیروز و برای تحلیل رفتاردیکتاتورهای این زمانه نوشته است.
کاش یک نقد و تحلیل هم در مورد قیمت بلیت کارهاتون میذاشتین ...
۲۳ تیر ۱۳۹۹
امپرسیونیست
با احترام به نظر همه ی دوستان داشتم به این فکر میکردم آیا ما در صنفهای دیگه هم خودمون رو مجاز میدونیم که از فروشنده یا سازنده سوال کنیم که فلان جنس چقدر براش تموم شده و چرا داره انقدر تومن ...
امپرسیونیست گرامی خوشحالم که این بحث رو مطرح کردی . فکر می کنم در اینجا البته باید به تفاوت ماهوی ارزش گذاری آثار هنری مثل نقاشی و مجسمه سازی و ... با قیمت گذاری بر ارزش مبادله کالا و خدمات توجه داشت چرا که این دو مقوله در اصل کاملا زمینه های جداگانه ای هستند اما در جامعه سرمایه داری مصرف گرا که همه چیز (تاکید می کنم همه چیز) کالایی شده، طبعا هنر نیز به مثابه کالا تلقی میشود و از مناسبات بازاری و سرمایه محورانه ان تبعیت می کند که خوب در اینجا تبعا انتقادات فراوانی نسبت به کالایی شدن تئاتر و هنر هم وجود دارد.
ارزش گذاری یک تابلو نقاشی واقعا در این شکل از محاسبه و ریز هزینه ها نمی گنجد چون المان های دیگری ارزش یک تابلو را تعیین می کند مثلا نام و مهارت و شهرت نقاش و تاریخ و .... که البته خود این حراج ها و ... ذیل مناسبات سرمایه مدارانه و بعضا سودایی می چرخد تا اصل ارج گذاشتن به ... دیدن ادامه ›› هنر ....

واکنش مردم نسبت به افزایش قیمت اجناس مصرفی مثل شیر و پنیر و... بلیط مترو و حتی قیمت بلیط تیاتر یک حق از حقوق شهروندی است. اگر بیشتر دقت کنیم دلایلی ( به درست یا غلط)بر افزایش قیمت کالا یا خدماتی همواره از سوی تولیدکنندگان کالا یا ارایه دهندگان خدمات ارائه میشود که بالارفتن قیمت ها را توضیح میدهد و در اینجا بعضا توجیه می کند. تعرفه های پزشکی ، قیمت هرعدد تخم مرغ و هزینه خدمات نصب دستگاه پزشکی و ..... ریز هزینه هایی دارد که ذیل آن قیمت کالا یا خدمت توضیح داده میشود و برچسب میخوره. بلیط تیاتر هم بهای تمام شده و قابل ارایه باید داشته باشه.
البته رفتار مصرف کننده ایرانی هم گاهی حیرت انگیزه، مثلا با گران شدن برخی از کالاها هم تقاضا و خریدش هم بالاتر میره !!!! که دلایلش از حوصله بحث خارجه
خصوصی سازی تئاتر در این چند سال که بسیاری از آقایان هم از آن ( به دلیل تصور حذف دخالت و نظارت دولت که البته محقق هم نشد!)حمایت کرده اند. خصوصی سازی به معنای حذف سوبسید از تولید تیاتر و البته حذف حمایت هرچند اندک از مخاطبان بوده.... خوب وقتی تئاتر به مثابه کالا در نظر گرفته میشود و کالایی میشود بنابر این باید با همین ادبیات اقتصادمحورانه و زبان بازار مورد پرسش قرار گیرد. در همه جای دنیا تولید تئاتر هزینه دارد اما در کشورهای متمدن مثل فرانسه و آلمان دولت البته بدون دخالت و نظارت به تاتر سوبسید میدهد و طبیعتا هزینه ها سرشکن می شود و تیاتر دیدن برای مخاطب تیاتر تسهیل میشود...حتی ترکیه هم به تیاتر و اپراهاش سوبسید میده
وضعیت فعلی تیاتر ایران چیزی جز نابودی این هنردر بر ندارد. تیاتر صرفا به قشری مرفه و برخوردارو احتمالا نوکیسه جامعه تعلق می گیرد و تبعا مقتصیات بازار بر آن حکمروایی می کند. بر مقتضیات بازار و کاسبی هم سود حرف اول را میزند و نه هنر...
۲۴ تیر ۱۳۹۹
امپرسیونیست
با احترام به نظر همه ی دوستان داشتم به این فکر میکردم آیا ما در صنفهای دیگه هم خودمون رو مجاز میدونیم که از فروشنده یا سازنده سوال کنیم که فلان جنس چقدر براش تموم شده و چرا داره انقدر تومن ...
درود
موضوع (لااقل برای من) این نیست چرا فلان تئاتر رو فلان تومن قیمت‌گذاری کردن یا نکردن:
موضوع من این تریپ فعال دل‌سوخته‌ی فرهنگ برداشتن و پز عالی و جیب خالیه.
موضوع پنهان کردن نگاه کاسب‌کارانه پشت لوای "کار تئاتر"ه.
موضوع اینه که دوستان منت پول درآورنشون رو، رو سر منه مخاطب می‌ذارن که از قضا من دارم اون درآمد رو حاصل می‌یارم.
موضوع اینه که ... دیدن ادامه ›› اون موقع جیک‌جیک مستونشون بود فکر زمستون نبودن و مثل اون آقای کارگردان می‌گفتن نمی‌خواین نیایین.
موضوع اینه که اون موقع که برای یه تئاتر بیش از 2وساعت و نیمی سانس ساعت بعد از 11 می‌ذاشتن از سود حاصله نکردن یه دستشویی درست و حسابی بسازن (تعویض صندلی‌ها پیشکش).
موضوع اینه که دوستان میخوان ادای روشن بودن دربیارن ولی ته ذهنشون همچون سیاه‌چاله تاریکِ تاریکه.
موضوع اینه که نمی‌خوان قبول کنن دارن با تئاتر بیزینس می‌کنن (امثال ثروتی رُک این موضوع رو گفت و همه رو راحت کرد)
موضوع اینه که این نمایشی که الان براش بهای 100 هزار تومنی در نظر گرفتن (که اصلاً به من مربوط نیست چرا)، به گفته خودشون بیش از یکسال در حال تمرینش بودن، سوال اینجاست تو این یکسال که تمرین می‌کردن فوتوسنتز می‌کردن؟ یا باید پول تمرین خارج از قاعده دوستان از جیب تماشاچی در بیاد؟
هرکسی این اختیار رو داره که کالاش رو قیمت‌گذاری بکنه و این موضوع اصلاً عجیب و جای پرسش نیست؛ ولی وقتی منت سر خریدار بذاره که آقا من انقدر می‌ارزم ولی نصف قیمت خودم رو می‌فروشم مسئله‌ها میاد بالا: اگر اعتماد به نفس بلیط 100 تومن رو داشتن (مثل امثال ثروتی و تئاتر‌های سلبریتی محور) قطعاً اون تخفیف بی‌خودی رو لحاظ نمی‌کردن.
درنهایت آدمی که حتا به خودش زحمت نمی‌ده اسم مخاطبین رو درست بخونه و اگر اشتباهی کرده بیاد و معذرت‌خواهی کنه به نظرم ارزش حمایت مالی کردن از هنرش (!) رو نداره.
۲۵ تیر ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید