در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نیلوفر ثانی درباره فیلم سناریوی رویا: درباره فیلم سناریو رویایی / کریستوفر بورگلی منتشر در روزنامه سازندگی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:51:31
درباره فیلم سناریو رویایی / کریستوفر بورگلی
منتشر در روزنامه سازندگی سه شنبه 10 بهمن 1402
«در تارهای جامعه»

کریستوفر بورگلی فیلمساز جوان نروژی پس از فیلم " حالم از خودم بهم می‌خوره" در سال 2022 که مطلبی در همین ستون در مرداد گذشته دربارهاش نوشته شد، اینبار نیز با فیلمنامه‌ای از خودش در قد و قامت کارگردانی که حالا قلمش نیز تحسین‌برانگیز است، "سناریوی رویایی" را ساخته و آری آستر نیز با همکاری یک تیم، تهیه کننده آن است.
بورگلی در «سناریوی رویایی» با کمدی سیاه و ابزورد، بازهم به درون ذهن و زندگی انسان امروز می‌رود و او را همچون فیلم قبلی خود، مرتبط و تاثیرگرفته از رفتار جامعه، با وضعیتی از واکنش به شهرت و وسایل ارتباط جمعی و شبکه‌های مجازی نشان می‌دهد. عصر انسانی که توسط عملکرد هوشمند فن‌آوری و تکنولوژی، تسخیر شده و حتی می‌تواند وارد رویاهای دیگران شده و یا آن را دستکاری کند.
این فیلم با رویکردی جهانی‌تر، در ابعاد وسیع به مسائل می‌پردازد و سهم بیشتری ... دیدن ادامه ›› برای دخالت جامعه و دیگران در زیست فرد و تاثیرات متفاوت آن قائل است. سهمی که حتی ممکن است روند و ماهیت زیستی او را به شکل بنیادی، تغییر دهد و از او نیروی شر یا خیر پدید آورد. جریانی از جامعه که بطور مستقل می‌تواند تعیین‌کننده هویت افراد باشد. یک روز او را به اوج ببرد و روز دیگر باعث سقوط وانزوایش شود.
بورگلی به جامعه آمریکا رفته و درباره پل متیوز استاد زیست‌شناسی دانشگاه که فردی معمولی با ظاهری نه چندان جذاب و علاقمند به فرضیه‌های تکاملی حیوانات، به پدیده‌ای عجیب می‌پردازد. پل که حتی سال‌هاست نتوانسته نظریه مهمش درباره مورچه‌ها را به‌ثبت برساند و کتابش را بنویسد، توسط یکی از همکاران سابقش غافلگیر می‌شود که آن نظریه را به نام خودش منتشر کرده و او حتی نمی‌تواند از حقش دفاع کرده و یا شجاعانه‌تر برخورد کند. این استاد غرق در روزمرگی‌هایش ناگهان سر از رویای دیگران در می‌آورد و این حضور ناگهان مانند ویروسی همه‌گیر می‌شود. از دختر کوچکترش تا دوستان و آشنایان و دانشجوهایش. همگی آنان اظهار می‌کنند که در رویایشان در موقعیت خطری قرار می‌گیرند اما پل بدون هیچ واکنش یا کمکی به آنان، در کنار صحنه بی‌تفاوت ایستاده و یا عبور می‌کند.
این تکثیر رویاها در ناخودآگاه جمعی، ناگهان پل را به چهره‌ای شناخته‌شده و سلبریتی متفاوت تبدیل می‌کند که حالا می‌تواند از طریق پیشنهادات آژانس‌های تبلیغاتی، به پول و چاپ کتابش نزدیک شود.اما در همان اولین قدم‌ها اوضاع به شکل دیگری تغییر می‌کند. اینبار او تبدیل به فردی کروگر قاتل روانی فیلم کابوس در خیابان الم، در رویای دیگران می‌شود که با وحشتناک‌ترین شکل ممکن و طرزی سادیستی آنان را مورد خشونت، تجاوز و قتل قرار می‌دهد. از این زمان، او تهدیدی برای اجتماع و مردمی شناخته می‌شود که تا پیش از این به او احترام می گذاشتند و یا دوستش داشتند. دیگر کسی چشم دیدن پل را ندارد و حتی از او می‌خواهند دانشگاه و تدریس را ترک کند، دوستانش او را طرد می‌کنند و زندگی مشترکش به فروپاشی می‌رسد او حتی در رویایش به خودش حمله می‌کند و خود را می‌کشد. با انزوای پیش آمده، کم کم رویاها فروکش کرده و پایان می‌یابد و ناگهان او و شهرتش به فراموشی سپرده می‌شود. در پایان او با کتابش که چاپ شده اما نام آن را ناشر به " من کابوس تو هستم" تغییر داده به تور معرفی کتاب می‌رود.
بورگلی باز با قلم و تخیل قوی خود، ابزارها و تکنیک سینمایی و چینش دقیق و مرتبط وقایع، هم به قدرت تکنولوژی در انتشار و تکثیر رویدادها به عنوان مهمترین مدیوم رسانه‌ای عصر حاضر اشاره می‌کند و هم تاکید می‌کند بخشی از تاثیر این تکنولوژی، حریص‌شدن بیشتر آدمها به شهرت و دیده‌شدن و در نتیجه قرار گرفتن در گردابی آشفته است. شهرتی که بخشی از انفعال و روزمرگی‌شان را از نوعی تهی‌بودگی و پوچی دور کند اما در مصائب آن می‌تواند گرفتار شد.
بورگلی در این فیلم خود که از نیکلاس کیج در نقش پل میتوز بهره برده و بازی درخشانی از او گرفته است، به شکلی استعاری با عناصر سورئال و حتی فراطبیعی، به روان جمعی و ناخودآگاه‌های مرتبط اشاره می‌کند و همچون فیلم قبلی‌اش، به این نقطه ختم می‌شود که تا چه اندازه فرد می‌تواند تحت تاثیر موج‌ها و جریان‌های جامعه، به خودش آسیب بزند. حتی اگر به ظاهر نوعی واکنش دفاعی باشد. جریان جامعه‌ای که می‌تواند به او نقش یک ستاره مشهور را بدهد و یا به عنوان قاتل روانی، کابوس بداند.
همانطور که در جایی از فیلم پل در حال تدریس نحوه استتار گورخرها از تیررس شکار دیگر حیوانات، اشاره می‌کند که حاشیه امن، حضور و محو شدن در گله / جامعه است. جایی که به دلیل تکثیر بالا، دیده نمی‌شوند و یا در کلونی گله‌ای، آنقدر قوی هستند که از چشم شکارچی در امان می‌مانند.
در نهایت فیلم سناریو رویایی، با استقبال منتقدان، فیلمی دیدنی‌ست که حالا بورگلی را به عنوان کارگردانی مولف تثبیت می‌کند.
نیلوفرثانی

https://saazandegi.ir/wp-content/uploads/flipbook/18/book.html