در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سحر بهروزیان درباره نمایش پس از: من همیشه منتظرم یه تیر بخوره تو سرم یا تو قلبم….. امشب برای بار دوم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:37:42
سحر بهروزیان (saharb)
درباره نمایش پس از i
من همیشه منتظرم یه تیر بخوره تو سرم یا تو قلبم…..

امشب برای بار دوم اجرا دیدم هم مجدد بسیار لذت بردم هم ناراحتم به خاطر فشار روانی جناب مرادی ... دیدن ادامه ›› ،کاملاً مشخص چه حجمی از انرژی روانی و جسمی رو دارن در این اجرا هزینه می کنن امیدوارم تا اخر اجرا مشکلی براشون پیش نیاد.!
اجرا به نسبت هفته قبل تغییراتی داشت که در جهت بهبود و فهم بیشتر مخاطب بخصوص مخاطب عام انجام شده بود جناب کوهی با توجه به نظرات دوستان در تیوال تغییراتی در بعضی از صحنه ها ( صحنه اول و آخر) داده بودند.
برای خودم نکات بیشتر از اجرا نمایان شد، نشان اولین توهم خودش می بینه که داره مادرش رو پنهانی نگاه می کنه ،اولین خاطره ای که می خواد پس بزنه. در تصاویری از دید زدن نشان از پشت پنجرهای رو به اتاق مادرش دزدیدن و بوییدن لباسهاش و استفاده از لوازم آرایش مادر (عقده ادیپ) نشانه های بیشتری از تمایل به رابطه جنسی با مادر رو نشان داد،در صحنه سایه ها سایه پدر دقیقاً در جایگاه سایه و ناخودآگاه بزرگترین و قویترین اسیب دفن شده در نشان، سایه مادر رو می بلعد، پدر با ترس از دست دادن به نقطه ای رسیده که خود برای اینکه رها نشه،رها می کنه برای اینکه طرد نشه خانواده اش رو طرد می کنه و فرارش اغاز مشکلاتی که به فاجعه ختم می شه،در اجرای قبل با خاطر دیالوگی براشت من این بود که نشان رابطه پدر و مادرش دیده در حالیکه شاهد رابطه مدیر هتل با مادرش بوده،زمانیکه نشان روی پالت ها قرار میگرفت صدای موسیقی کالیمبا با راه رفتن روی چوبها پخش می شد انگار روی پیانوی انگشتی اش راه می رفت!
گاهی اوقات تراپی درست پیش نمی ره به خصوص وقتی از روابط انسانی بیخوایم کمک بگیریم، دکتر برای ارتباط بیشتر با واقعت پیشنهاد عشق رو می ده و گل سرخ شازده کوچولو رو به نشان می ده، نشان هم عین شازده کوچولو در سیاره اش تنهاست انقد تنها که تنها سرگرمی اش اینکه صورتش روی توی ظروف استیل ببینه و اینه ها هم دیگه تصویری ازش ندارن،" آرزو" استعاره ای از دست نیافتن دیگری که وقتی نشان بهش زنگ می زنه و طرد می شه پنجره دیگری از خلا و ناکامی براش باز می شه برای فرار از خلا تنهایی به سیاه چاله دیگه ای می افته،وقتی دکتر برای ادامه درمان به سراغ هنر می ره در ابتدا نتهای موسیقی مانند تصایر ذهنی و کابوس وار نشان کش می یان و بدون هارمونی در هم ادغام می شن اما در نهایت تلاش نشان برای غلبه بر توهمات دیداری و شنیداری ایجاد ملودی از طریق پبانو هست تا تصاویر محو بشن و در نهایت با به آغوش گرفتن سایه خودش( پذیرش بعد تاریک و زخمی روانش) به آرامش درونی می رسه.
خیلی دوست دارم جلسه نقدی در مورد این اجرا برگزار بشه قطعاً می تونه نکات جالب تری رو روشن کنه.
جناب مرادی براتون انرژی و سلامتی آرزو می کنم تحسین برانگیز هستید!
پ ن: امشب از دیدار دوستان عزیز تیوالی خیلی خوشحال شدم لذت اجرا رو برام بیشتر کردن!
درود برای تشریح عالی
امیدوارم بتونم دوباره ببینم
در مورد جلسه نقد بررسی هم بشدت موافق و مشتاقم
۰۱ اردیبهشت
میلاد فراهانی
مرسی از توضیحات کامل و درست شما من هم خوشحال شدم از دیدار و هم صحبتی با شما و دوستان عزیزم
🙏🏻🌸
۰۱ اردیبهشت
این قسمتهاى مربوط به عقده ادیپ رو من خیلى دوست داشتم که در احراى دیشب شدیدا کمرنگ شده بود در حدى که من متوجه توجه به مادر نشدم.
۱۴ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید