اجرای "در شوره زار" رو چهارشنبه 13 آذر ماه در اجرای خصوصی دیدم..بیش از هر چیز بر آنم در این نوشتار از متن و درونمایه "در شوره زارِ" کیانی بگویم..اما قبل از آن می خواهم از مختصر فهمی که از مابقی عناصر این تیاتر دست گیرم شد بگویم...طراحی صحنه نزدیک به واقعیت و باورپذیر گویی نمک زاری کوچک در مقابل دیدگان ما از دریاچه ای بزرگ باقی مانده.طراحی لباس و گریم ساده و قابل باور...نورپردازی بدون رفت و برگشت های بیجا و در خدمت فضا و دوست دارم بگم نوری شوره زاری(من رو یاد عصر های جمه مینداخت)..استفاده از موسیقی سنتی ایرانی متناسب با فضا(روح اثر) و در پایان یه شب مهتابِ شاملو.بازی بازیگران که صاحبان صحنه اند،حسن ها و معایبی داشت و مطلبی که دوست دارم بهش اشاره کنم هم دلی و هماهنگی زیادی بود که بین گروه بازیگران وجود داشت و می شد فهمید،و در این میان نباید از بازی خوب و مسلط خانم سپاه منصور در این سن و سال گذشت(خدایش نگهدار)،و همچنین بازی روان سینا رازانی و تیپ سازی وبدن خوب و بازی پر التهاب علی سلیمانی،و و و بازی خوب و متفاوت مجید صالحی که بعد از دیدن شایعات با خود گفتم آخه چرا؟ولی به حق رضایت من و بگمانم اکثر تماشاگران رو بدست آورد ....البته در باب هر کدام از این عناصر می شود بسیار صحبت کرد و توضیح داد و بنده جهت پرهیز از پرگویی و با اعتقاد بر این قضیه که هرکسی را بهر کاری ساختن،بهتر که در باره این ویژگیها اهل فن ِ آنها سخن برانند..و اماااااا متن ؛حسین کیانی را دوست دارم بیشتر برای نوشته هایش و مخصوصاً دیالوگ نویسی خاص و ایرانیش...البته بماند که کیانی نمایشنامه نویس بکری نیست و اغلب نوشته هایش بر گرفته از متون و نمایشنامه های جهانیست(مشروطه بانو بر اساس ملاقات بانوی سالخورده ی دورنمات )...."در شوره زار" نمایشنامه ایست که از درد می گوید"درد ما ایرانی ها".درد تنها حسیه که نشون میده انسان زنده است(در شوره زار، وحید رهبانی).زندگی و درد آدمهایی که اینگونه رفتار حقشان نیست.لعنت به این زنده بودن که نشونش درده(در شوره زار،رویا میر علمی).نمایشنامه ای که به مسائل اجتماعی ،اقتصادی،سیاسی و مشکلات و معضلاتی که گریبانگیر ما ایرانی هاست با هم و توامان می پردازد و این مشکلات به صورت شکوائیه هایی از زبان کیانی بسیار روان در "در شوره زار" پی هم می آیند(و آیا این همان وظیفه و مقصد غایی هنرمند و تیاتر نیست؟؟) انسان هایی از جنس ایرانی درجایی جمع شده اند یا جمعشان کرده اند! که هرکدام درد خود را دارند.با لباسهایی از بیمارستان،تیمارستان یا دنیایی دیگر!!زنده یا مرده!!آدمهای واقعی اطراف ما یا مابه اِزا آنها!!...1-آدم هایی رها شده یا ترخیص شده
... دیدن ادامه ››
در مکانی نامعلوم(اشاره به واقعه ای که 2سال پیش در ایران رخ داد).2-مکانی نامعلوم،شوره زاری بجا مانده از دریاچه ای(اشاره به وقایع ناگوار زیست محیطی چند ساله اخیر کشور،خشکی دریچه ارومیه یا رودخانه زاینده رود).3-روابط اجتماعی نادرست ایرانی،کور بینی و کور ذهنی از نوع ایرانی،تعصب بیجای ایرانی که باعث بروز آزار و مشکلاتی برای آدمهای اطرافمان می شود...انسان هایی در مکانی نامعلوم گیر افتاده اند و منتظر وسیله ای هستند در زمانی نامعلوم.ماشین چه ساعتی میاد؟(درشوره زار،سینا رازانی) ساعت 1 ، 3 ، 5 ، 7 ، 9 ، .....(درشوره زار،مجید صالحی) انتظاری که در پایان هم به آخِر نمی رسد و درختی که در شوره زار وجود دارد،آیا این نشانه ها شما را به یاد نمایشنامهء در انتظار گودو ساموئل بکت نمی ندازد؟؟و این همان بکر نبودن نوشته های کیانی ست.اما اما و اما نه این که این بکر نبودن نشانه ضعف است چه بسا که خود هنریست قابل ستایش و نمایش نامه و تیاتر کیانی حرفیست که به حق به دل می نشیند....و دیدگاه بنده از نظر سیاسی اینگونه است که چه بجاست اجرای این تیاتر در این دولت،چه بسا با تغییر و تحولاتی که در کشور عزیزمان افتاده و همه در انتظار به سر می برند،انتظاری بسیار طولانی،انتظاری برای بهبود،انتظاری که بسیار زمان بر است و چه بسا که شاید اتفاق هم نیافتد(با تمام وجود و به امید حق که بیافتد) ..یه شب مهتاب ماه میاد تو خواب......