در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال احمد سیاه رستمی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:20:04
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یک درام درست،گرم،نوستالژیک و قصه گو.... صحنه و نور درست و طراحی شده که هم در خدمت درام و هم عناصری با وحدت وجودی هستند..موسیقی بسیار خوب و گویا و همراه با سیر حرکت نمایش...متنی بدون فرافکنی و اضافه گویی و در اجرا عدم استفاده از الفاظ و شوخی های اروتیک و لودگی برای خنداندن مخاطب...و همچنین در بستر این درام گرم و عاشقانه با ارجاعاتی به اتفاقات تاریخی و تحولات سیاسی در مقطعی از تاریخ ایران(انقلاب 57) که مسبب بسیاری از تغییرات سیاسی،فرهنگی،اقتصادی و اجتماعی اللخصوص در زمینه ی هنر و تئاتر و سینمای این کشور شد ، روبه رو خواهیم شد.تحولاتی که زندگی بسیاری را زیر و زبر کرد...خسته نباشید گرم به کارگردان و بازیگران و عوامل این نمایش و دوست خوبم پدرام عزیز.
یاسمن پورمهران این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"تاب تاب عباسی ، خدا منو نندازی"
.
.
این عنوان متنی ست که می خواهم در مورد نمایش "زندگی ضربدر چهار" بنویسم.این نمایش را دیشب دیدم.جواد حبیبی را می شناسم.او هم دست به قلم است و هم دست به هدایت و هم دستی به حوزه آموزش دارد.اجرا را دیشب دیدم.این اجرا حاصل کارگاهی ست که حبیبی اواخر سال 94 برای افراد جوان و تازه نفس با حضور و آموزش افراد شناخته شده ی تئاتر برگزار کرد..او موفق بوده است،این را اجرایی که دیشب دیدم به من می گوید.وقتی از پایه کاری را آغاز می کنی باید هم خوب تمام شود..همه چیز سر جای خودش بود.. همه چیز در حد و اندازه ی خود، خوب رو به بالا و دارای کشش بود..متن ، کارگردانی ، بازی بازیگران جوان،طراحی صحنه و دکور و نور پردازی.خوب.واقعاً خوب..برگردیم به عنوان متن "تاب تاب عباسی ، ........ " .این عنوان را به رسم خود ِحبیبی که عنوان برای نقد هایش می گذارد ،گذاشته ام:-) . نمایش در مورد تاب خوردن انسان معاصر و اختصاصاً انسان ایرانی،کودک ایرانی،جوان ایرانی تا بزرگسال ایرانی در زمانه ی معاصر دراین مملکت است..جواد حببیبی به شدت رو راست و بسیار درشت و خشن حرف خود را میزند(به زعم بنده،در واقع می توانم بگویم با متنی رئال همرا با رگه های ناتورالیستی روبه رو هستیم) .نمایش حبیبی اپیزودیک است و به همین رو من هم مقاطع ایرانی ایجاد کردم.ما چهار اپیزود می بینیم از کودکی تا بزرگسالی یک آدم...پیام:یک جوان و بزرگسال سالم در اجتماع نشانه ی یک آموزش سالم در کودکی ِ فرد است و در نتیجه داشتن جامعه ای سالم و کشوری سالم . ."زندگی ضربدر چهار" نمایش سیر ... دیدن ادامه ›› تکاملی انسان امروز در ایران و سیر پیشرفت این مملکت در سالیان اخیر است.که در واقع اصلاً تکاملی وجود نداشته.افرادی در مقاطع سنی متفاوت از کودکی تا بزرگسالی که هرکدام دغدغه های شخصی و اجتماعی خود را دارند و این بخوبی به ما نشان داده می شود . وجالب اینجاست که حبیبی به ما می گوید که نطفه ی تمام این ناهنجاری ها در کودکی و نوع آموزش او بسته می شود..و اگر نادرست این نطفه بسته شود تاثیری جهان شمول و غیر قابل اصلاح بر زمانه و نوع بشر می گذارد...و این تسلط بر موضوع اموزش از کجا می آید؛جواد حبیبی خود معلم است و با نوجوانان در ارتباط است و این برگ برنده ی اوست و این که به درستی توانسته ازین تواناییش استفاده کند،دست مریزاد دارد....اگر هم بخواهم کمی ریزبین تر به نمایشنامه نگاه کنم می توانم حتی جاهایی رگه های ابزورد را هم در آن ببینم.که اگر غیر از این باشد باید شک کرد،چرا که وقتی کسی از جهان امروز و انسان امروز در هر کجای دنیاسخن به میان می آورد نمی تواند و نباید از سردرگمی و پوچی و روزمرگی این انسان امروزی بگذرد.شاهد کلام من دیالوگ های بی سر وته و طولانی و خنثی یست (نه به جایی بر می خورند و نه جوابی دارند و نه راه حلی ارائه می دند ) که در جاهای محدودی بازیگران به زبان می آورند ، امّا..امّا نیش دارند و سخت هضم اند...از لحاظ ساختاری هم به نظر بنده با نمایشی روان و بدور از اضافه کاری در کارگردانی(بدون دیدن جای پای کارگردان در اثر به معنای درست آن) ، نور پردازی و صحنه آرایی مواجه هستیم...باشد که مقبول افتد...دیدن این نمایش رو به همه ی شما پیشنهاد می کنم...نمایش شرافتمندانه ایست.حیف است که حمایت نشوند. ..روزگار به کام
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بهترین و فوق العاده ترین تئاتری که در طول تاریخ ایران بروی صحنه رفته است...این اثر یک شاهکار نو است...اگر یونسکو فقید درین دنیای آشفته جان در بدن داشت به یقین در مقابل این تئاتر سر تعظیم فرود می آورد..
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دنیایی پر از انسان و خالی از انسانیت.
چگونه می شود این دلهای سخت را نرم کرد؟

از همه ی دوستان تیوالی تقاضا می کنم درین حرکت پر از معرفت و مهر و مهربانی ما را یاری کنند...
با سلام..فرمودین 94/10/05 آثار پذیرفته شده رو اعلام می کنید!!!!!!! ؟؟؟؟؟؟؟؟
نمایش نامه خوانی افرا؛ یه روز دیگه تمدید شد(یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ساعت ۲۰)
دانیال نمازی و امیرحسین سیر این را خواندند
من این نمایش رو دیروز دیدم ، بسیار عالی بود مخصوصاً خانم ساغر عزیزی با هنرمندی شون واقعاً تاثیر دو چندانی در این نمایش داشتند
اما فقط فضای سالن به شدت گرم و خفه بود شاید اگر تهویه یا کولری روشن بود لذت بیشتری کسب میشد
درکل از همه بازیگران ممنونم .



۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
ممنون که یکی از آثار استاد بیضایی رو برای کار انتخاب کردید.
جای استاد واقعا خالیه ...
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
من اجرای شب اول رو دیدم . اجرای جالب و تاثیرگذاری بود . فکر نمی کردم اینقدر استقبال بشه .
ممنون از عوامل کار و بالاخص بازیگرا . عالی بودن.
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک اجرا،یک تئاتر،یک نمایش فوق العاده بَد ...خیلی عذر می خوام که اینو می نویسم از بهرام ابراهیمی که روی این صحنه ست و از موی سفید جلیل فرجاد، حیف از وقتی که برای دیدن این اجرا تلف کردم..حیف ازین سالن،ازین هزینه ای که برای این کار رفته و حیف های دیگه که به دست یه آدم کارنابلد افتاده...کارگردان؟ !!!. . پویا امینی ؟!
مهدی خان احمدی حق مطلب رو ادا کرده،ممنون ازت...حتی یه آدم غیر تئاتری هم می تونه با دیدن این اجرا به تفصیل در مورد تمام عناصر تشکیل دهنده (بدِ) این اجرا بنویسه...
اهل بد نوشتن نیستم..بازهم ببخشید..به هر حال زحمت کشیده بودند........حیف ازین زحمت!!
مهدی خان احمدی (khanahmadi)
سیاه رستمی عزیزم
شادی و شعفی بوجود نمی آد وقتی آدم متوجه می شه تنها نبوده در نقد به کاری که عمر انسان هایی رو تلف کرده
اما
باز همین تنها نبودن کمی از ترس اینکه نکنه من اشتباه کردم کم می کنه.
ممنونم ازت که به من اشاره کردی دوستم.
۱۱ اسفند ۱۳۹۳
ممنون از نظرتون
۱۷ اسفند ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
و باز زوج جناب آقای پسیانی و آقای چرمشیر دست در دست هم دادند به مهر و یک نمایشنامهٔ بزرگ دیگه رو آباد کردند...خب نکنید آقا نکنید...اجرا و بازیگرا رو که اصلن دلم نمی خاد در موردشون حرف بزنم..آدمای نمایشنامه باغ آلبالو ی آقای چرمشیر و پسیانی بی فعل که نبودن هیچ، فعال هم بودن ..خب نکن آقا نیا تو جشنواره حداقل چی می خواین دیگه آخه،بذارید دو تا جوون بیان کار کنن ..صحنه بد،بازی ها بد(آخه بهاره رهنما مادام رانوفسکی؟)وای خدای من!میزانسن ها افتضاح،حرکات اسلوموشن شون که دیگه حرف نداشت..
با سلام ودرود به همه ی تیوالی های عزیز!


از همه عزیزانی که نمایش کابوس نامه را تجربه کرده اند خواهشمندم ما را از نظرات خود آگاه کنند.

باسپاس فراوان.


گروه تئاتر "نقشینه"
سین الف این را خواند
زهرا مودتی، سارا ثقفی و مسعود آبایی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام ودرود به همه تیوالی های عزیز!

از همه عزیزانی که نمایش کابوس نامه را تجربه کرده اند خواهشمندم ما را از نظرات خود آگاه کنند.
باسپاس فراوان.

گروه تئاتر "نقشینه"
محمد عمروابادی و مسعود آبایی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام ودرود به همه تیوالی های عزیز!
به نمایندگی از گروه تئاتر «نقشینه »از همه کسانی که اجرای نمایش کابوس نامه را دیده اند خواهشمندم ما را از نظرات خود آگاه کنند.
باسپاس فراوان.
گروه نقشینه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درباره نمایش کابوس نامه

این نمایش از یکشنبه 18 خرداد ماه ساعت 19:30 و به مدت چهل شب در سالن سه نقطه سالن استاد رکن الدین خسروی اجرا می شود. کابوس نامه فصل دوم و تجربه جدیدی از یک گروه نمایشی است که فصل نخست آن در سال 91 و در تماشاخانه پارین اجرا شده است. این اثر حدود پانزده بازیگر دارد و به نویسندگی و کارگردانی وحید رهبانی اجرا خواهد شد.
از خصیصه های بارز نمایش می توان به درگیر کردن همه حواس تماشاگر به غیر از بینایی او اشاره کرد که بدون نور و دکور، او باید همه صحنه هایی که قرار است اتفاق بیفتد را در ذهنش متصور شود و این سورپرایزی ویژه برای تماشاچیان خواهد بود
نیلوفر ثانی این را خواند
بهرنگ و الهه این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قصه ظهر جمعه تئاتر نبود .....زندگی بود،خود زندگی بود .اگر تا صبح هم ادامه پیدا می کرد من به شخصه خسته نمی شدم( ). . دوست ندارم از بدی های کار بگم آقا جان چون اینقدر دوستش داشتم که....اصلاً یه وضعیا :-) .البته که نقاط ضعف آن بسیا کم بود. . متن با داستان و روایتی خطی همراه با گره های مختلف و منطبق با متن و به جا . .آدمهایی که بسیاری از ما دهه شصتی ها آنها را دیده ایم و یادمان است، حتی در خانواده و فامیل های خودمان...محمد مساوات کار را کارگردانی نکرده بود،زندگی کرده بود.من جای پای مساوات را در کار و میزانسن ها و حرکات ندیدم و این یعنی کارگردانیه خوب . .جزئی از مضمون های نمایش که دوست داشتم ؛ پسری که بد دهن است(با بازی دوست داشتنی و خوب محمد علی محمدی عزیز،که دلم می خواست بعد از اجرا یه ماچ آبدار بکوبم تو روش ) اما پای پدر بیمار خود را می بوسد و دل مهربانی دارد با اینکه برادر کوچک خود را می زند اما برای هر چیزی که او می خواهد پول هم به او میدهد و برادر بزرگتر که ظاهراً آدم خوبیست اما میبینیم که تنها جا نماز آب می کشد و انگشت پدر بیمار را پای سند وکالت می زند. . .
احمد سیاه رستمی عزیز و مهربان توصیف و جنس تعریف تو از کارگردانیه قصه ظهر جمعه بسیار نگاه جالبی بود از نظر من . و ممنون بابت اینکه از بازی من هم تعریف کردی و خوشحالم دوست داشتی کار منو . البته که به مدد همه همکارانم این امر محقق شده . من هم روی شمارو میبوسم و سپاسگذارم . درود .
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگاه نمی کرد که...گرده افشانی می کرد.

دیدی یه مواقعی یه اتفاق خیلی بد (که تازه مقصر این اتفاق هم باشی)که واست می افته تمام اتفاق های قبل و بعد او واقعه و حتی خیلی قبل ترش یک لحظه میان توی ذهنت و هربار با تکرار خود اون اتفاق تو ذهنت محو می شن و هی میان باز ، اینقدر که زیر بار این فشار می خوای تخم بزاری و بشینی رو تخمت . .

اینم نظر من در مورد این کار : ) متن کار فوقالعاده و بی نظیر البته به نظر من. .
سلام به همه دوستان تیوالی عزیزم
اجرای نمایش فیزیکال " رقص در رویاء" به نویسندگی،کارگردانی و بازی : احمد سیاه رستمی ساعت 4 در جشنواره تک نفره تیوال
(جایگزین نمایش اعلام شده در برنامه)
بر من منت می گذارید.
کیمیا توکل نیا این را خواند
شاهین نصیری این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قصه ظهر جمعه تئاتر نبود .....زندگی بود،خود زندگی بود .اگر تا صبح هم ادامه پیدا می کرد من به شخصه خسته نمی شدم( حتی با شلوغی و سر و صدای سالن و جای بدی که داشتم). . دوست ندارم از بدی های کار بگم آقا جان چون اینقدر دوستش داشتم که....اصلاً یه وضعیا :-) .البته که نقاط ضعف آن بسیا کم بود. . متن با داستان و روایتی خطی همراه با گره های مختلف و منطبق با متن و به جا . .آدمهایی که بسیاری از ما دهه شصتی ها آنها را دیده ایم و یادمان است حتی در خانواده و فامیل های خودمان...محمد مساوات کار را کارگردانی نکرده بود،زندگی کرده بود.من جای پای مساوات را در کار و میزانسن ها و حرکات ندیدم و این یعنی کارگردانیه خوب . .جزئی از مضمون های نمایش که دوست داشتم ؛ پسری که بد دهن است اما پای پدر بیمار خود را می بوسد و دل مهربانی دارد با اینکه برادر کوچک خود را می زند اما برای هر چیزی که او می خواهد پول هم به او میدهد و برادر بزرگتر که ظاهراً آدم خوبیست اما میبینیم که تنها جا نماز آب می کشد و انگشت پدر بیمار را پای سند وکالت می زند. . .
حس نوستالژیک نوشته‌تون رو دوست داشتم.:)
و همیطور حس عکسها رو.. یاد قدیم افتادم.
یه سوال.. عنوان این نمایش "قصه ظهر جمعه" منو یاد برنامه رادیوییِ همون سالهای 60 "قصه ظهر جمعه‌"ی محمدرضا سرشار میندازه. آیا این نمایش ربطی به اون هم داره؟
من این کار رو ندیدم اما حدسم اینطوریه که شاید ماجراش بر اساس یکی از داستانای اون برنامه باشه.
۰۳ بهمن ۱۳۹۲
خواهش میکنم. والا خودمم با این اوصاف و تعاریف شما و دوستان خیلی مشتاق شدم ببینم این کار رو :).. اما حیف که تایمش با برنامم تداخل داره.. من امروز کارِ لهستان رو قراره ببینم.:|
امیدوارم بعد جشنواره هم اجرا بشه و بشه دیدش.:)
۰۳ بهمن ۱۳۹۲
خانم جمالی ، همین امشب در مورد اجرای استانیفسکی نظر میخوایما ، کم کاری نشه یه وقت ;)
۰۳ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای "در شوره زار" رو چهارشنبه 13 آذر ماه در اجرای خصوصی دیدم..بیش از هر چیز بر آنم در این نوشتار از متن و درونمایه "در شوره زارِ" کیانی بگویم..اما قبل از آن می خواهم از مختصر فهمی که از مابقی عناصر این تیاتر دست گیرم شد بگویم...طراحی صحنه نزدیک به واقعیت و باورپذیر گویی نمک زاری کوچک در مقابل دیدگان ما از دریاچه ای بزرگ باقی مانده.طراحی لباس و گریم ساده و قابل باور...نورپردازی بدون رفت و برگشت های بیجا و در خدمت فضا و دوست دارم بگم نوری شوره زاری(من رو یاد عصر های جمه مینداخت)..استفاده از موسیقی سنتی ایرانی متناسب با فضا(روح اثر) و در پایان یه شب مهتابِ شاملو.بازی بازیگران که صاحبان صحنه اند،حسن ها و معایبی داشت و مطلبی که دوست دارم بهش اشاره کنم هم دلی و هماهنگی زیادی بود که بین گروه بازیگران وجود داشت و می شد فهمید،و در این میان نباید از بازی خوب و مسلط خانم سپاه منصور در این سن و سال گذشت(خدایش نگهدار)،و همچنین بازی روان سینا رازانی و تیپ سازی وبدن خوب و بازی پر التهاب علی سلیمانی،و و و بازی خوب و متفاوت مجید صالحی که بعد از دیدن شایعات با خود گفتم آخه چرا؟ولی به حق رضایت من و بگمانم اکثر تماشاگران رو بدست آورد ....البته در باب هر کدام از این عناصر می شود بسیار صحبت کرد و توضیح داد و بنده جهت پرهیز از پرگویی و با اعتقاد بر این قضیه که هرکسی را بهر کاری ساختن،بهتر که در باره این ویژگیها اهل فن ِ آنها سخن برانند..و اماااااا متن ؛حسین کیانی را دوست دارم بیشتر برای نوشته هایش و مخصوصاً دیالوگ نویسی خاص و ایرانیش...البته بماند که کیانی نمایشنامه نویس بکری نیست و اغلب نوشته هایش بر گرفته از متون و نمایشنامه های جهانیست(مشروطه بانو بر اساس ملاقات بانوی سالخورده ی دورنمات )...."در شوره زار" نمایشنامه ایست که از درد می گوید"درد ما ایرانی ها".درد تنها حسیه که نشون میده انسان زنده است(در شوره زار، وحید رهبانی).زندگی و درد آدمهایی که اینگونه رفتار حقشان نیست.لعنت به این زنده بودن که نشونش درده(در شوره زار،رویا میر علمی).نمایشنامه ای که به مسائل اجتماعی ،اقتصادی،سیاسی و مشکلات و معضلاتی که گریبانگیر ما ایرانی هاست با هم و توامان می پردازد و این مشکلات به صورت شکوائیه هایی از زبان کیانی بسیار روان در "در شوره زار" پی هم می آیند(و آیا این همان وظیفه و مقصد غایی هنرمند و تیاتر نیست؟؟) انسان هایی از جنس ایرانی درجایی جمع شده اند یا جمعشان کرده اند! که هرکدام درد خود را دارند.با لباسهایی از بیمارستان،تیمارستان یا دنیایی دیگر!!زنده یا مرده!!آدمهای واقعی اطراف ما یا مابه اِزا آنها!!...1-آدم هایی رها شده یا ترخیص شده ... دیدن ادامه ›› در مکانی نامعلوم(اشاره به واقعه ای که 2سال پیش در ایران رخ داد).2-مکانی نامعلوم،شوره زاری بجا مانده از دریاچه ای(اشاره به وقایع ناگوار زیست محیطی چند ساله اخیر کشور،خشکی دریچه ارومیه یا رودخانه زاینده رود).3-روابط اجتماعی نادرست ایرانی،کور بینی و کور ذهنی از نوع ایرانی،تعصب بیجای ایرانی که باعث بروز آزار و مشکلاتی برای آدمهای اطرافمان می شود...انسان هایی در مکانی نامعلوم گیر افتاده اند و منتظر وسیله ای هستند در زمانی نامعلوم.ماشین چه ساعتی میاد؟(درشوره زار،سینا رازانی) ساعت 1 ، 3 ، 5 ، 7 ، 9 ، .....(درشوره زار،مجید صالحی) انتظاری که در پایان هم به آخِر نمی رسد و درختی که در شوره زار وجود دارد،آیا این نشانه ها شما را به یاد نمایشنامهء در انتظار گودو ساموئل بکت نمی ندازد؟؟و این همان بکر نبودن نوشته های کیانی ست.اما اما و اما نه این که این بکر نبودن نشانه ضعف است چه بسا که خود هنریست قابل ستایش و نمایش نامه و تیاتر کیانی حرفیست که به حق به دل می نشیند....و دیدگاه بنده از نظر سیاسی اینگونه است که چه بجاست اجرای این تیاتر در این دولت،چه بسا با تغییر و تحولاتی که در کشور عزیزمان افتاده و همه در انتظار به سر می برند،انتظاری بسیار طولانی،انتظاری برای بهبود،انتظاری که بسیار زمان بر است و چه بسا که شاید اتفاق هم نیافتد(با تمام وجود و به امید حق که بیافتد) ..یه شب مهتاب ماه میاد تو خواب......
البته با سلام به همه تئاتری ها و تیوالی های عزیز..این اولین متن منه توی تیوال ..جسارت بنده رو ببخشیدکه به خودم اجازه دادم و اینجا نوشتم.
۱۴ آذر ۱۳۹۲
می خواستم با آقای کیانی مصاحبه کنمٰ البته اگر بتونم ایشون رو ژیدا کنمٰ از صحبت هایی که نوشته بودینٰ ایده هایی برای طرح سوال گرفتم.
خبر نگار تئاتر نت هستم.
۲۲ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خدا رو صد هزار مرتبه شکر به خاطر سالن مولوی..ان شا ا... همیشه مستدام و با دوام باشه...
امین میرزاباقری و سیامک قلی زاده این را خواندند
روجا حافظی، سارا حدادی و niloofar.Lotus این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام به همه ی بر و بچه ها.
من دیروز دوتا از کارای جشنواره ی ماه رو دیدم.به نظر من ارزش دیدن رو دارن،کم کم کلاس خوبیه واسه پیدا کردن نقاط ضعف و قوت خودمون..ولی باید به غیرتشون آفرین گفت چون رفتن رو همچین صحنه هایی با داور و تعداد تماشاگران و اینکه از شهر دیگه ای اومده باشی کار سختیه...راستی دیروز مرد بزرگ(آقای بازیگر) عزت سینمای ایران هم برای دیدن یا شایدم داوری اجرا ها اومده بودن...من خیلی حال کردم ولی چقدر ضعیف و شکسته شده بود ..در پناه حق.
استاد انتظامی یکی از داورای جشنواره ی تئاتر ماه هست... بالاخره سنی ازش گذشته اما الهی شکر هنوز سرحال و روپاست... امیدوارم همیشه سلامت و سرحال باشه...
۲۸ مهر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید