به درخواست تیم کارگردانی هیچ بازیگر و عواملی اجازه ی نوشتن جواب یا مطلبی در تیوال را در زمان اجرا نداشت .
امروز بعد اتمام کار و رهایی از آقلام که به غرور از او تا پایان عمرم یاد خواهم کرد و فراموش کردنش کاری بس مشکل باید چند کلمه ای برای دوستانی که این اجرا را دیدند یاد داشت میکردم .ممکن که هیچ وقت نه دیده و نه خوانده شود اما این حق همیشه برای مخاطب هست و خوب باید به اون احترام گذاشت .
این نمایش از شروع برای من کاری پژوهشی بود ،اینجا بیشتر از ۶۰ بازیگر متفاوت آمدند و رفتند و ماندند و گروهی بیش از ۲۰ نفر که در پشت صحنه همه چیز را احیا میکردند و گاهی میرفتند و اضافه میشدند . که من از هر یک هزار چیز آموختم و هزاران بار تحلیل کردم و راهکار ساختم اما گاهی موفق و گاهی هم توفیقی حاصل نمیشد ، از یوسف تا ...
این کار در شیوه ای شبیه به تعزیه اجرا میشد با رویکردی مدرن و در فضایی که از فاصله گذاری به عنوان ابزار استفاده میشد ، استفاده ی بی قید و شرط از محیط نه تنها آرامش بخش بلکه همدلی و همراهی را به میان می آورد ، و با حفظ ارزش زمانی ، تماشاچی را با تاریخ همراه میکرد
تصور من از خروجی این کار برای تماشاچی این بود که آیا او پس از دیدن این نمایش به تاریخ اهمیت خواهد داد یا به فاصله گذاری میان واقعیت و خیال
... دیدن ادامه ››
پی خواهد برد ؟
آیا حس همزاد پنداری خواهد کرد و یا یک بخش از دی إن ای با درک این فضا راز گذشته را برای او حل خواهد کرد ؟
جالب بود ، گاهی من تماشاچیانی کنارم بودند که طلسم ها را برنمیداشتند و یا وحشت زیر لب زمزمه میکردند که طلسم را باور دارند ،
خارج از رسیدن به این جواب که خوب متاسفانه به دلیل شرایط سخت امکان پذیر نشد ،یک موضوع کاملا برای من روشن شد و آن تاثیر فرهنگ در زندگی امروز بود ، و فرهنگ از نگاه من یعنی میزان تلاش شما برای یاد گیری اصول انسانی در هر زمینه .
انسان هایی که به دلایل فرهنگی برای گربه ها غذا میخرند و برای آدمها احساس تاسف میخورند ، پس ایراد کار برای من دقیقا همینجا بود تماشاچی خارج از بحث جذاب بودن یا نبودن در بیشتر مواقع فقر فرهنگی را نمیدید ، تنها از دیدن این فقر فرهنگی لذت میبرد (لذت به معنی شوق نه منظور همدردی مختصر است ) دقیقا مانند اینستاگرام که شما صحنه ی یک خیانت یا جدایی یا قتل را میبینید و در اثر تکرار این امر خارج از عواقبش برای شما ، این امر برای شما عادی میشود ، مثال اگر شما دزدی را سرطان بدانید به مرور زمان و به دلیل تکرار دیدن این خطا این امر برای شما عادی میشود تا جایی که دزدی باعث قتل میشود اما شما همچنان به دلیل عادی انگاری واکنشی با جدیت به آن نشان نخواهید داد تا جایی که غارت برای شما ترسناک نیست و بردگی امری عادیست .
امیدوارم یکبار دیگر در این جامعه ی بحران زده افرادی پا میدان بگذارند که خارج از قدرت طلبی به محبوبیت بیندیشند
تمام این استدلالات فقط برای این بود که بفهمم آیا راه تاثیر تیاتر بر فرهنگ عمومی جامعه پیدا کردم ,شاید هنوز نه اما سر نخ ها همیشه کار گشا هستند
ممنون که مارو به تماشا نشستید