«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کپی برداری از جدایی نادر از سیمین
همان پدره فلج که پسر از او مراقبت می کند
همان شخصیت قهرمان با وجدان که گاهی اشتباهاتی می افریند
همان مرد عصبانی و فقیر
و همان زنه ساده و بدبخت به سبک ساره بیات
و حسن ختام همان پایان باز
نمیتوان گفت بازی ها خوب بود چون بازیگرانی مثل امیر اقایی نوید محمد زاده و هدیه تهرانی هرگز بد نبوده اند و به رسم تمام کار ها بازم هم خوب هستند.
این که شما درستنویسی رو منحصر به کلاس ادبیات میدانید برام خیلی جالبه!!! امیدوارم توجیهی برای یک اشتباه سهوی بوده باشه. وگرنه موفق باشید و همچنان به دوست میدارید هرجور بنویسیدتان ادامه دهید. ولی خب این رویه طبیعتاً واکنش برانگیز است. منتظر معلمهای ادبیات امثال من هم باشید و نرنجید :)))
نسبت عجیبی ست میان انسان و درد ...
شبیه همان نسبت مشکوک میان تاب خوردن پاهای مرد اعدامی با پیچ و تاب گیسوی تو
چهار دیواری ها اگر لکنت زبان نمیگرفتند ، چه رد پاها که به زبان مادریشان سخن میگفتند .
این دیوارها ، وقتی اعتصاب میکنند ، هیچ قصه ای را به رویشان نمی آورند . هیچ دیر رفتن و زود آمدنی را ... حتی آن کلیدهای اشتباهی را که روزی به قفلشان امتحان شده ؛
به رویشان نمی آورند همه آن آدم هایی را که روزی در تردید زنگ ها ، این پا آن پا کردند و یا در نگاه به پنجره ی بالایی از گذر کوچه ، کوله شان هزاران بار سنگین شد ...
درد که می آید، میشود به تنها بازمانده جنگ هم بی اعتنا ، تنه ای زد و هزار بار از پشت بام پرت شد ...
_______
با دیدن این فیلم ، درد به استخوان ما هم سری زد .