در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال کتاب فوکو در ایران | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:00:33
امر سیاسی و انقلاب
بها: ۴۷,۰۰۰ تومان
بررسی امر سیاسی درباره انقلاب ۵۷ از دیدگاه فوکو

میشل فوکو، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دو بار به ایران سفر کرد و در هشت گزارشی که برای روزنامه کوریره دلاسرا نوشت با مردم انقلابی ایران همدلی عمیقی نشان داد و انقلاب آن ها را ستود. بعدها بسیاری از روشنفکران فرانسوی او را توبیخ کردند که چرا فریب انقلاب ایران را خورده است. فوکو به این نقدها پاسخی صریح نداد و حتی گمان می شد او در «یادداشت های ایرانی» تلویحا از موضع خود برگشته است. رفته رفته این مشاجرات فراموش شد تا آنکه پس از یازده سپتامبر بار دیگر مناقشات پیشین سر برآورد و حملات جدیدی علیه فوکو و همراهی اش با انقلاب ایران آغاز شد. بهروز قمری تبریزی در کتاب تحسین شده فوکو در ایران به بازخوانی این مباحثات پرداخته است.

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
فصل 4
عصر وحشت، مسائل رنان و سیاست های فمینیستی

هر چه داستان میلت جلوتر می رود نقش زنان ایرانی در برگزاری روز جهانی همبستگی زنان کمرنگ‌تر می شود. سرانجام روز راه‌پیمایی فرا می رسد. این روز او را یاد راهپیمایی سال 1970 براینت پارک در بزرگداشت پنجاهمین سالروز کسب حق رأی زنان می اندازد.
.....
هر چه وقایع جلوتر می روند، او بیش از پیش بدبین می شود. احساس محبتی که نسبت به زنان چادری در فرودگاه پیدا کرده بود و آن حس همدلی ای که از ستمی که بر او رفته به او دست داده بود جای خود را به نیش و کنایه و حسی آشکار از برتری متمدنانه می دهد:
« ولی زنان چنین تحت فرمان، حتی در حالی که کنار مردان می نشینند و گوش فرا می دهند و در انتظار فرامین بعدی هستند، آنگونه که زبان بدن زنانه‌اشان ... دیدن ادامه ›› یکسره تعظیم و احترام است، خودِ روسری، راهبه وار، مدرن، که بدتر از چادر است، به روز شده و حتی آن زیبایی اصیل کهنه را هم ندارد. ما راهی به درون این زنها نداریم، دیدنشان مساوی است با احساس شکست. چطور می توان باور کرد این جو قلدرمآبِ مردسالار با انقلاب، یا افکار سوسیالیستی نسبتی داشته باشد؟ در واقع ندارد. کلمهء انقلاب در چنین جایی صرفا به معنی میهن پرستیِ قبیله ای، مردسالاری قبیله ای است. آنچه در غرور شرزهء مردان بقا می یابد تمکین هراسان زنان است. »

ص220
نیلوفر جان دوست ارجمند و خردورزم
سپاس از انتخاب این فراز از نظرات میلت

قمری تبریزی از خلال تفسیرها و تحلیل های بعضا معوج، مردمحورانه و در بسیاری موارد منطبق بر روال نظم موجود به روایات و فاکت های تاریخی تقویمی و اسناد مهمی اشاره می کند که (برخلاف نیت اصلی احتمالی وی ) اهمیت روشنگرانه بسیاری دارد و برخلاف قصد تحلیلی کتاب عمل می کند. فکر می کنم قطعات انتخابی شما دوست فرهیخته ام از این کتاب به این مساله هم گوشه چشمی داشته است.
در بخش هایی از این فصل به اسنادی اشاره شده که ... دیدن ادامه ›› موضوع گیری و نظرات طیف های گوناگون فکری و سیاسی جامعه را نسبت به مساله حقوق زنان به طور روشنگرانه ای طرح می کند.
از متن:
به محتوی سخنان اصلی ترین شخصیت های لیبرال/چپ برای جمعیت زنان معترض در وزارت دادگستری در تاریخ19و20 اسفند1357 اشاره شده: هما ناطق تاریخدان برجسته و هدایت متین دفتری بنیان گذار جبهه دموکراتیک ملی ایران ...ناطق که مساله حقوق زنان را منوط به رهایی و آزادی کل جامعه می انگاشت و درکنار آن نقدش را به مساله اجبار در بی حجابی و حجاب طرح کرد.
متین دفتری گفته بود:"در قاموس سیاسی و اجتماعی من مطلب خاصی به نام حقوق زن وجود ندارد" ایشان از پایه گذار ارگانی بود که ظاهرا باید از حقوق دموکراتیک مردم دفاع می کرد!.
نامه میانجگرانه سیمین دانشور هم در نفی ارزش مطالبات زنان هم در همان اسفند 57 حایز اهمیت است. دانشور نویسنده برجسته ایرانی که در دهه 50میلادی حتی دوره ای از تحصیلاتش را در امریکا گذرانده بود و از زنان بزرگ ایرانی شمرده می شود خواست زنان برای کسب حقوق شان و مساله حجاب، حاشیه ای و موکول به تحقق آزادی های بزرگ تر اجتماع و رفع استثمار و امپریالیسم کرده بود.
اسلام کاظمیه از اعضای کلیدی سکولار در کانون نویسندگان ایران ضمن انتقاد شدید از برجسته کردن مساله زن و حجاب آن را امری روشنفکرانه و دور از نیازها و سنت های زنان ایرانی توصیف کرد!
بسیاری از نیروهای فکری و سیاسی و عامی و... در آن مقطع تاریخی زنان معترض نسبت به تضییع حقوق شان را با افتراهایی چون مامور ساواک، ابزار امپریالیسم، آلت دست کمونیسم بین المللی و طرفدار رژیم پهلوی مورد پیگرد و آزار قرار دادند.
قمری تبریزی حضور کیت میلت در ایران را که همزمان با اعتراضات هزاران زن در 6 روز اسفند57 شده بود را به تبع گفتمان پرسش برانگیز و زنستیزانه آن دوران خواست فمینیسم مداخله جویانه غربی با نیت های استعماری تفسیر کرده است بدون اینکه این حجم از نادیده انگاری فکری و ایدئولوژیک را در بستر جامعه ایرانی نسبت به مساله حقوق زن ببیند. اساسا میلت را به ناآگاهی از درک مردم(زنان) ایران از جنبش زنان محکوم می کند بی آنکه به درک اکثریت حتی روشنفکران فرنگ رفته نسبت به فمینیسم اشاره ای کند یا آن را بازبشناسد.
و از طرفی واقعیت این است برنامه ریزی ضعیف در دعوت میلت به ایران و تجربه های ناخوشایند اقامتش در اینجا از یک طرف و پتانسیل نیروهای سیاسی در درک حقوق و جایگاه زن و نیز روحیه متخاصم اکثریت انقلابی نسبت به خارجی ها از طرف دیگر واکنش های تدافعی و انتقادی میلت را کاملا طبیعی می نمایاند.
جدای اینکه واقعا قصد میلت از سفر به ایران چقدر مداخله جویانه واستعمارگرانه بوده یا نه!!! ( قمری تبریزی سند موثقی برای اثبات ادعایش ارایه نمی کند ) البته مساله نگاه برتری طلب فمینیسم سفید غربی از سوی بسیاری از نحله های فکری و جنبشی سیاسی زنان در جهان به چالش گرفته شده و مورد نقد است اما در تحلیل قمری تبریزی ذیل پروژه شبه برانگیزی که ظاهرا تحت رویکرد آکادمیک ضد اوریانتالیستی و پسا استعماری( که البته مباحث بسیار درست و مهمی است) مورد قلب واقعیت قرار می گیرد. استفاده از نام های فمنیست های پسااستعماری، سیاه و... چون اسپیواک و بل هوکس به تعمیق بحثش کمکی نمی کند و تفسیرش را چرکتاب و نا بسنده باقی می گذارد...
آیا جملات کیت میلت با واقعیت های آن دوران و پس از آن مغایرتی دارد؟ آیا مداخله گرایانه و دروغین است؟ آیا زنان در تمکین غرور شرزه مردان همچنان نمی سوزند؟

می بخشید از پر گویی دوست جانم. ارادت فراوان

۲۳ آذر ۱۴۰۱
نیلوفر ثانی (niloofarsani)
ابرشیر
نیلوفر جان دوست ارجمند و خردورزم سپاس از انتخاب این فراز از نظرات میلت قمری تبریزی از خلال تفسیرها و تحلیل های بعضا معوج، مردمحورانه و در بسیاری موارد منطبق بر روال نظم موجود به روایات ...
درود اردشیر جان بله کاملا با فرمایشاتت موافقم دوست من و البته در کتاب به دلایل عدم استقبال زنان ایرانی از کیت میلت و گروه زنان فمینیستی اشاره شده است اما اینکه بازخوانی آقای تبریزی نیز با سویه گیری شخصی شان همراه بوده و فاقد موضع واقع گرایانه ای از آنچه پیش آمد و رخ داد، موافقم.
ممنون از اشارات ارزشمندت.
۲۴ آذر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فصل 4
عصر وحشت، مسائل رنان و سیاست های فمینیستی

با گذشت بیش از سه دهه از انقلاب و علی رغم سیاست های مردسالارانه رژیم اسلامی، کاملا واضح است که موقعیت کنونی زنان جامعه ایران را نمی توان صرفا با توسل به چند آیه از قرآن توصیف و تشریح کرد.
درست است که جمهوری اسلامی همواره درصدد اعمال سیاست های تفکیک جنسیتی در فضای عمومی جامعه برآمده است، اما این هم درست است که همین سیاست ها برای نخستین بار امکان حضور و مشارکت زنان دین دار، از طبقات مختلف اجتماعی، را در عرصه های عمومی فراهم آورده است. شاخص های توسعه ای بانک جهانی و یونیسف نشان میدهند که در زمینه های آموزش، اشتغال، امید به زندگی و سلامت وضعیت زنان در ایران نسبت به دوره مدرنیزاسیون تحتی حکومت رژیم پهلوی پیشرفتی چشمگیر داشته است. مسئله سیاست های جنسیتی در ایران پساانقلابی مسئله ای غامض و چندبعدی است که صرفا با نگاهی فراتاریخی و متن بنیاد به اسلام قابل تبیین و توضیح نیست. در عوض، همانند خود مسئله انقلاب، برای تحلیل مسئله ... دیدن ادامه ›› سیاست های
جنسیتی نیز ابتدا باید به زمینه پیدایش ایده ها و ویژگی های رخدادهایی که در این سیاست ها اثر داشته اند به دقت توجه کرد.
بررسی اجمالی تحولات تاریخی گفتمان شیعه در باب روابط جنسیتی نشان می دهد که رویه های باب شده یا مورد تایید در این گفتمان چه قبل و
چه بعد از انقلاب، بسیار متنوع و گاه حتی متضاد بوده اند. برخلاف هشدارهای فمینیستی» خانم آتوسا ه، پروین پایدار در تحقیقات خود نشان می دهد جنبش انقلابی در ایران به نحو قابل ملاحظه ای موضع روحانیت را نسبت به مشارکت سیاسی-اجتماعی زنان تغییر داد. هرچند این تغییرات به ختم مردسالاری منجر نشد، اما سرآغاز تحولی اساسی در روابط جنسیتی در ایران بود.
آتوساه. با رویکردی به شدت فروکاهنده از فوکو می خواهد تجربه زیسته میلیونها زن ایرانی را که در تظاهرات ضد شاه حضور داشتند با گزیده متنی بریده شده از قرآن عوض کند. ولی، همان طور که پایدار نشان می دهد، نقش شیعه در موقعیت زنان مسئله ای است که تنها در چارچوب شرایط سیاسی و موقعیت های تاریخی متفاوتی که شیعیان تجربه کرده اند قابل بررسی است. پایدار تأکید دارد که:
اهداف و انگیزه های سیاسی نیروهای اسلامی (هرگز ثابت و از پیش تعیین شده نبوده، بلکه، در طول قرن گذشته، در واکنش به و در تعامل با سایر نیروهای سیاسی شکل گرفته اند. به همین دلیل، سیاست های جنسیتی اسلامی در مقاطع تاریخی مختلف بسیار متفاوت و گاه حتی متضاد بوده اند. به عنوان مثال، برخی از سیاست های جنسیتی جمهوری اسلامی، مثل حق رأی زنان، ناقض نظر روحانیون در دوره های گذشته، مثلا در حکومت قاجار یا پهلوی، بوده است.
در بیشتر مواقع، اعتقادات ایدئولوژیک، حتی زمانی که تحت تاثیر سیاسی قرار نگیرند، واقعیت های اجتماعی ناخواسته ای را رقم می زنند فوکو نیز بیش از هر چیز به جنبش انقلابی و واقعیت هایی معطوف حین وقوع انقلاب خلق می شدند. او قویة مخالف برقراری ارتباط بلافصل بین آموزه های رسمی اسلامی و تفسیر تحت اللفظی قرآن با تجربه های زنده و انقلابی مردم معمولی بود.
183 و 184ص

پ.ن: این توضیح آقای قمری هژمونی فرهنگی نظام فعلی ست. که به نظر می رسد ساده لوحانه ابراز و تحلیل شده است.عرصه حضور زنان دیندار در بطن اجتماع بیشتر شده است؟؟ این توجیه رویه ی دیگری ندارد؟ یعنی زنان بسیاری که اقلیت های دینی و یا غیر مذهبی بوده اند کجا جای گرفتند؟
پاسخ آقای قمری در این باره چیست؟
""شاخص های توسعه ای بانک جهانی و یونیسف نشان میدهند که در زمینه های آموزش، اشتغال، امید به زندگی و سلامت وضعیت زنان در ایران نسبت به دوره مدرنیزاسیون تحتی حکومت رژیم پهلوی پیشرفتی چشمگیر داشته است...""

با تشکر از شما خانم ثانی...سوای آماری که گفته شده, برای ما همان فرح پهلوی, فرخرو پارسا و همینطور مهناز افخمی و...میتونن کافی باشن در پیشرفت نقش زنان و آینده خوبی که پیشرو بود...چیزی که بعضی به خصوص چپ ها نمیخوان بیپذیرن اینه که در دوران پهلوی و دهه های 50 تا 80 میلادی در اغلب جهان چیزهایی مثل نقش زنان یا حتی ازادی و دموکراسی یا... مفهومی درستی هنوز پیدا نکرده بودن اما در ایران شکل گرفته بودن یا نزدیک به شکل گیری بودن اون هم با توجه به منطقه خاورمیانه...
۱۶ آبان ۱۴۰۱
فربد اهورابنده
اردشیر جان، چون که صد آمد نود هم پیش ماست. همان‌طور که اتفاق نظر داریم مردسالاری و نابرابری جنسیتی در تمام جوامع وجود داشته و دارد. منتها دستاوردها و پیشرفت‌های جوامع غربیِ سکولار در این زمینه ...
فربد گرانقدر با ارادت فراوان.. زنان و سایر گروه های تحت ستم و انقیاد در هر جامعه ای بسته به شرایط و مقتضیات مرتبط با آن اجتماع راه های مبارزه را می یابند و فمنیسم اسلامی تنها یکی از نحله های فکری از حرکتهای گسترده و متنوع جنبش زنان است.اینطور گفته می شود که مردسالاری مانند هوایی است که نفس می کشیم گاه به قدری نامرئی است که متوجه اش نمی شویم مردسالاری سکولار و دینی و شرقی و غربی و سیاه و سفید و.. ندارد اما شرقی بودن و داشتن پوست رنگین و اقلیت بودن و.. تقاطع هایی هستند که میزان بار ستم را بر زنان بیشتر و بیشتر می کند.
موافقم که به دلیل بستر اجتماعی و گشودگی هایی اجتماعی و سیاسی مبارزات فعالین حقوق زنان در کشورهای شمال عمیق تر و کارسازتر است و این گشودگی ها و آزادی ها همزمان با این مبارزات و دستاوردهایش جلو آمده نه اینکه لزوما منجر به پدید آمدنشان باشند.
در بحث سکولاریسم نظرم این است که میراث روشنگری ستودنی است و دستاوردهای آن برای بشر غیرقابل انکار است در عین حال برای اینکه از خطر ... دیدن ادامه ›› شیفتگی تقدس ساز و دگماتیسم ازخودبیگانه و دوگانه ساز غربی-شرقی و.. نیز اجتناب شود می بایست به طور همزمان به ظهور و بروز پدیده هایی مثل استعمار یا امپریالیسم فرهنگی، نسبی گرایی فرهنگی ، رویکرد استعماری و پسااستعماری که کسانی مثل ادوارد سعید پایه گذاران مباحثش بودن و اسپیواک به شکل دیگری بسط فمنیستی اش داده.. توجه داشت و در این مفاهیم، نظریات و نقدهای همه جانبه ای که برآنها وارد شده نیز غور کرد تا بتوان برای زیست عملی و فکری سازگار و رهایی بخش تصمیم گرفت.
۱۸ آبان ۱۴۰۱
ابرشیر
فربد گرانقدر با ارادت فراوان.. زنان و سایر گروه های تحت ستم و انقیاد در هر جامعه ای بسته به شرایط و مقتضیات مرتبط با آن اجتماع راه های مبارزه را می یابند و فمنیسم اسلامی تنها یکی از نحله های ...
بیچاره ما مردمِ نگون‌بختِ این جغرافیای نفرین‌شده، که از طرفی حکومت‌های‌مان استعمار فرهنگی را چماق می‌کنند و بر سرمان می‌زنند و به بهانه‌ی در امان ماندن از آن، انواع و اقسام محرومیت‌ها و نابرابری‌ها را به ما تحمیل می‌کنند؛ از طرف دیگر هم غربی‌های به اصطلاح «طرفدار حقوق بشر» به بهانه‌ی همان نسبی‌گرایی و تفاوت‌های فرهنگی، چشم‌شان را بر روی این محرومیت‌ها و نابرابری‌ها می‌بندند. گویا مادامی که با منافع‌شان در تعارض نباشد مدافع حقوق بشر هستند، در غیر این‌صورت شامل تفاوت‌های فرهنگی می‌شود.
از قرار معلوم اراده‌هایی زمینی و فرازمینی وجود دارد که تا ابد در تلاشند تا مردم این جغرافیا رنگ رهایی و رستگاری را به خود نبینند.
۱۸ آبان ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

از نخستین لحظه های شکل گیری انقلاب، سکولاریسم هیچ گاه عامل تببین کننده نقاط افتراق سازمانهای انقلابی مختلف نبود. حتی مجاهدین مارکسیست همواره بر یکی بودن اهدافشان با همرزمان مسلمان خود تاکید داشتند.با اینکه تا قبل از پیروزی انقلاب در بهمن 57 همیشه دو جبهه اسلامگرا و غیرمذهبی در میان سازمانهای فعال ملی_مذهبی و چپ وجود داشتند اما سکولاریسم هرگز به نقطه افتراق اصلی این احزاب مختلف سیاسی تبدیل نشد.وجود چنین ابهامی درباره بحث سکولاریسم به جز دلایل نظری، ابعاد راهبردی_سیاسی نیز داشت، سیاسی از این حیث که تا اواسط تابستان سال 1356 دیگر برای همه مسلم شده بود که رهبری خمینی بوده است که به اعتراضات گسترده در سراسر کشور نیرویی انقلابی بخشیده است. در آن زمان هیچ حزب سیاسی نمی وانست بدون قبول رهبری او به جنبش بپیوندد. ملی_مذهبی ها به ناچار به این مسئله تن دادند. آنها امید داشتند بدیل انقلابیِ خمینی را به عنوان ابزار به کار بگیرند تا شاه را به قبول اصلاحات وادار کنند و در بینش غایتگرای احزاب چپ هم، خود انقلاب از لحاظ تاریخی رویدادی گریزناپذیر محسوب می شد. آنها رنگ و بوی دینی قیام مردم را چیزی بیش از تجلی فرعی و زودگذری از روبنای ایدئولوژیک نمی پنداشتند.
به واقع، در فرایند انقلاب، زبان سکولاریسم هرگز زبان غالب نبود. پس از وقوع انقلاب و از آغاز درگیری هایی که نهایتا به انحصاری شدن قدرت در دست گروههای مختلف حامی خمینی انجامید، نوعی خودآگاهی سکولار به وجود آمد و توجه به اصول دموکراتیکی که سکولاریسم به آن ارجاع می دهد، ایجاد شد.

132ص
اصولا تئوری انحراف انقلاب یا های‌جک شدن آن افسانه‌ای بیش نیست. نتیجه‌ی آن همان چیزی شد که همه‌ی گروه‌های درگیر می‌خواستند: سرنگونی سلطنت، مبارزه با امپریالیسم و در صدر آن امریکا، دشمنی با اسرائیل، حذف مظاهر غربی و مقابله با توسعه‌ی کشور از این طریق، و در نهایت بنا نهادن حکومت اسلامی که شعارهای آن به وضوح در بحبوحه‌ی انقلاب سر داده می‌شد.
تئوری انحراف صرفا بعد از انقلاب مطرح شد، زمانی که بسیاری از این گروه‌ها از سفره‌ی انقلاب حذف شدند و این تئوری را جهت تطهیر خودشان به کار گرفتند، وگرنه حتی چپ‌ها هم با اسلامی بودن انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی همسو شده بودند.
۰۷ آبان ۱۴۰۱
Crimson
ممنونم از اظهار لطف هر دو دوست خوبم، اردشیر و فربد عزیز. واقعیت اینه که همونطور که پیشتر هم عنوان شد بررسی پدیده پیچیده ای مثل انقلاب 57 تحلیل های بسیار جدی و با درنظر داشتن ابعاد مختلف امر ...
دوست اندیشه ورزم من هم فکر می کنم حیات و تداوم فعالیت احزاب با هر گرایش سیاسی و فکری به طور آزاد و دموکراتیک در پایه ریزی و استحکام پویایی و سلامت مدنی یک جامعه نقش عمده ای دارد خاصه حزبی با چنین فراگیری در دوران شکل گیری و چند دهه بعد از آن. یرواند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب در صفحات پرشماری به حزب توده پرداخته است. در عین حال روندهای تاریخی مستند نشان می دهد حزب توده در بزنگاه های مهم تاریخ معاصر در "تحلیل مشخص از شرایط مشخص" اکثرا دچار اشتباه شده است. من می پذیرم که بررسی عملکردها و موضع گیری ها را می بایست در مقتضیات زمان و مکان و ارتباطش با ساختار و مقدورات دوران سنجید اما تکرار اشتباهات به اعتماد آسیب بسیار زده. از طرفی ساختار سلسله مراتبی و استالینیستی حزب توده اساسا جای نقد بسیار دارد.
درک و موضع هر فردی از فعالیت های سیاسی متفاوت است. به نظر من چنین رویه ها و مماشاتی از طرف حزب توده نشان می دهد طلب قدرت سیاسی در دولت تا چه حد می تواند آرمان ها و ایده آل های را خدشه دار کند و البته در صحنه واقعی قدرت هم منشاء اثر نباشد و به نوعی رویگردانی تاکتیکی و غیره ... دیدن ادامه ›› از پرنسیب ها و اصول به مرور حاصلی جز بی اعتمادی و سستی به دنبال ندارد.
عنوان " چپ لیبرال "و مدافع احتمالی حمله امریکا را در یک فرضیه سردستی در پیش بینی تداوم حضور آن حزب در سپهر آتی سیاسی عرض کردم نه توصیف واقعا موجود در آن زمان.
برای رهایی از ثبات در شرایط بحرانی و خروج از انسداد ساختاری عمل نقد راهگشا است.
نقد چپ ( در طیف گسترده و واقعی امروزین اش) بسیار ضروری است هر چند معتقدم بخش اصلی طیف چپ پیشرو واجد شجاعت بسیار در نقد عملکرد خود هستند و پرداخت به آنها در مجال محدود کامنتی این دیوار نمی گنجد. برای نمونه مساله واکاوی و نقد رادیکال گروه اقلیتی از چپ حزبی با رویکردهای اردتودکس با درک قدیمی از حزب بلشویک که مثلا در وقایع اخیر اکراین موضوع پروپوتینی اتخاذ کرد این ضرورت را ایجاد می کند که چپ پیشرو و مترقی از هر طیفی و دامنه ای موضع گیری اش را با هر شکل از استبداد و ارتجاع و اتوریته و تبعیض مشخص کند و در بحران و ناکامی لیبرال دموکراسی امروز، در قدم اول مطالبات کارآمد را برای دستیابی به حقوق دمکراتیک آحاد مردم و ایجاد انسان شهروند صاحب حق صوتبندی و معرفی کند . معذرت که پراکنده گویی کردم. اردات فراوان
۰۹ آبان ۱۴۰۱
ابرشیر
دوست اندیشه ورزم من هم فکر می کنم حیات و تداوم فعالیت احزاب با هر گرایش سیاسی و فکری به طور آزاد و دموکراتیک در پایه ریزی و استحکام پویایی و سلامت مدنی یک جامعه نقش عمده ای دارد خاصه حزبی با ...
با مطالبتون در مورد نقد چپ کاملا موافقم اردشیر عزیز. اساسا نقد برای اصلاح و پیشروی هر پدیده ای از ضروریاته. من فکر می کنم در شرایط امروز ایران و جهان، طیف وسیع نیروهای چپ، در اشکال مختلفشون، بنا به پشتوانه نظری و عملی، پتانسیل بالایی برای عبور دادن جوامع از بسیاری از معضلات اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و ... دارن، مشروط بر این که دچار لغزش های گذشته نشوند و به ویژه از تجربه تلخ اواخر قرن بیستم که منجر به تک قطبی شدن جهان و تسلط مطلق امپریالیسم شد، درس بگیرند و این جز با نقد جدی کنشگر ممکن نخواهد شد. به خصوص امروز که از طرفی با بحران های فزاینده جهان تحت سلطه امپریالیسم مواجهیم، و از طرفی با رشد اقتصادی چشمگیر کشوری مثل جمهوری خلق چین که داره سعی می کنه توازن قوا رو در سطح جهان تا حدی تغییر بده و از حالت تک قطبی خارج کنه، نقش آفرینی طیف وسیع نیروهای چپ رو برای دستیابی به اهدافی که در انتهای کامنتتون عنوان کردید، بسیار حائز اهمیت می دونم.
ارادتمندم
۰۹ آبان ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید