«متروی شماره ۹»... خب نمایش قابل قبولی بود. از نظر من ارزش دیدن داشت و چه خوب که بامداد جان پیشنهادش دادن.
البته یک دلیل بسیار مهمتر برای دیدن این نمایش وجود داره و اون نقشی در اپیزود یکی مونده به آخره به نام «تانیا»?
(آقا هربار صدا میکردن تانیا من از ردیف اول میخواستم بگم بله؟ جانم؟?)
من با نویسندگان این اثر کاملاً غریبهم؛ اما نمیدونم چرا نمایشنامه منو یاد داستانهای کوتاه چخوف انداخت، با این تفاوت که اپیزودهاش پیوستگی دلپذیری داشتن. درهرصورت بخوام خلاصه بگم بهنظر من برای تصمیم به دیدن یا ندیدنش، اون سبکی درنظر بگیریدش خیلی هم
... دیدن ادامه ››
بیراه نیست.
دکور صحنه خب به روند نمایش میاومد و کارکرد لازمو داشت. مسلماً من انتظار دکور «شکوفههای گیلاس» رو نداشتم. خوب بود.
طراحی لباس اما بهنظرم خیلی خوب بود. چقد شاد و شنگول و رنگیرنگی بودن و با کاراکترها همخونی داشتن.
طراحی نور خاصی وجود نداشت، ساده و کافی بود برای این نمایش.
فقط اینکه این کامل تاریک نشدن صحنه موقع تعویض دکور برای من شده معضل. از اونجایی که میدونم اگر پردهای واقعی وجود داشت اوضاع متفاوت بود و محتملاً با ساز و کار کنونی نمیشه کار دیگهای کرد، منم که باید از این حساسیتم کم کنم.
بازی بازیگران انصافاً خوب بود.
?«ازینجا بهبعد خطر اسپویل»?
نقش لیدیا خیلی ناز و ملموس بودن.
من از میمیک صورت و حرکات خانم جین هم خیلی خوشم اومد.
تانیا جان هم که دیگه نیاز به تعریف ندارن!
ولی امان از اون دختر بامزهی گیر سهپیچ. یعنی کاش در نقش تانیایی کسی پامیشدم گوششونو میپیچوندم میگفتم رها کن دیگه! ول نکنترین بودنا?
تنها بازیگری که باهاشون ارتباط نگرفتم نقش مارتین بود. روم به دیوار از نظر من یهکم خُنَک بودن و به نقشی که براشون تعریف شده بود نمیاومدن.
حس کردم بازیگر نقش هریسون هم کمی صداشونو عوض میکردن و لحنشون مصنوعی میشد، نه؟ اگه نه که مرسی به صدای قشنگشون.
دو اپیزود آخر (یکی با حضور خانم مدیر و دیگری با حضور تانیا جان) عالی بودن: هم داستانها منو با خودشون همراه کرد، هم خندیدم، هم انرژیهای خوبی جریان داشت، هم قد کافی اکت میدیدم و هم یک ریتم قابل قبول.
میدونم واقعاً زحمت کشیدید؛ اما بقیهی اپیزودها برای «من» خسته کننده بود و برای انتقال پیامش زیادی طولانی؛ مخصوصاً اپیزود دوم (صحبت در رستوران) که نه علت سمجیت پیشخدمت رو متوجه شدم (اگرچه خودشون به تنهایی خیلی بانمک بازی کردن)، نه صحبتها و اکتهای عاشقانه و کمی چطور بگم، لوسِ زوج بههم برگشته برام کششی داشتن (البته قبلاً هم عرض کردم اینکه من خیلی سالَمه هم بیتأثیر نیس).
بهنظر من اگر هرکدوم از اپیزودها (جز دو اپیزود آخر) کوتاهتر و جمع و جورتر بشن، به کشش و گیرایی کار کار کمک بسزایی میشه.
ممنون که با همهی سختیها هستید و چراغ تئاترو روشن نگه میدارید. پیروز باشید.