«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
نمایش، بسیار قوی و خاص بود.
ضرباهنگ نمایش بسیار سریع و جذاب است.
تا به حال هیچگاه ندیده بودم یک شخصیت را دو نفر همزمان بازی کنند.
تسلط بازیگر ها ستودنی بود.
فقط در صحنه ای که زال پشت به تماشگرها روی صندلی نشسته، صدای موسیقی متن و نشستن بازیگر پشت به تماشاگران باعث نامفهوم بودن دیالوگ ها شده بود.
دلیل رنگ بندی ناهمگون بندهای پوتین بازیگرها اگر به عمد بوده باشه برای من جای سوال داشت؟
اگر به نمایش های اساطیری، خاص و تجربه ی نسبتا جدیدی از تئاتر علاقه دارید، حتماً دیدن این نمایش توصیه می کنم.
خسته نباشید به همهی عوامل نمایش
خسته نباشید به همه عوامل نمایش
از تماشای نمایش لذت بردم، بازی ها کاملا کار شده بود و تمام بازیگرهای حاضر در صحنه در طول حضورشون پویا بودن، طراحی صحنه و نورپردازی و تغییر طیف های رنگ در طول نمایش جذاب بود. تنها موردی که باز هم مثل تقریباً سایر نمایش ها تو ذوق میزند طراحی لباس خانم هاست، گیچ کننده است به عنوان مثال لباس خانم روشنی، موسوی و رامونا شاه به دوره ای که تلفن همراه حضور داره، نمیاد حداقل صد سال عقب هست. شما انتظار ندارید با دوره ای از زمان که در ذهنتون شکل گرفته و ناشی از طراحی لباس هاست یک نفر با گوشی سامسونگ s22 در صحنه رفت و آمد داشته باشد، تمرکز و فکر تماشاگر رو بهم می ریزد و آزار دهنده است.
دیدن نمایش رو توصیه می کنم فقط قبلش به نظرم باید چند خطی از خلاصه نمایش رو خواند تا کمتر گیج مسیر نمایش که احتمالا خواست عمدی نویسنده هست، شد.
با خسته نباشید به بازیگران و کارگردان نمایش،
اکثر بازی ها اجرایی روان داشتند، صدای خانم مریم محبی و آقای علی عارفی فوق العاده جذاب بود. بازی آقای محسن اکبری رو خیلی دوست داشتم(اسم ها رو براساس ترتیب ورود گفتم، امیدوارم اشتباه نباشه).
سطح بازی ها در گروه بازیگران از متوسط تا حرفه ای و تقریبا یک دست و در کل نمایش جذابی بود.
فقط یک موردی در اکثر نمایش ها تو ذوق می زنه و اون اختلاف زمانی هست که تفاوت لباس های بازیگران مرد و زن در ذهن تماشاگر ایجاد می کند، انگار زن ها از دهه های ابتدایی قرن بیستم هستند و مردها از قرن بیست و یک و در یک خلأ زمانی به یکدیگر رسیده اند.
به هرحال نمایش خوبی بود و دیدنش رو به دوستان توصیه می کنم.
نمایش قابل احترامی است.
بازی ها همه در یک سطح نبود ولی اکثر بازی ها روان و دو سه نقش اجرای جذابی داشت و متن با اصطلاحات فارسی، ساده و دلنشین بود.
جدا از نمایش، حضور چند لحظه ای بازیگر مهمان (سوسک) بر روی صحنه (که اگر به پرواز در می آمد احتمالا نمایش قطع می شد?) و زنگ تلفن همراه و پاسخگویی تماشاگر(این مورد رو حتی تو سینما هم ندیده بودم) و گوش زد نکردن این موارد در ابتدای نمایش(که در سایر سالن های تئاتر انجام میشود) از نقص هایی بود که در سالن به چشم می آمد.
به همه ی عوامل نمایش خسته نباشید میگم و دیدنش رو توصیه می کنم.
کنجکاو بودم که یک نمایش با زبان اصلی ببینم،
برای اجرای این نمایش قطعاً زحمت زیادی کشیده شده، کاملاً مشخص و قابل تقدیر است،
ولی متأسفانه تجربه ی جالبی برای من نبود، از همان لحظه اول و تقریباً در تمام طول اجرا، گیج انتخاب بین خواندن ترجمه نمایشنامه بر روی پرده و دیدن بازی ها بودم، هر چه به انتهای نمایش نزدیک می شدم این سردرگمی بیشتر هم شد، در انتها نه بازی ها رو دیدم نه از نمایشنامه چیزی دست گیرم شد، حتی اگر صرفاً قصد خواندن ترجمه نمایشنامه بر روی پرده هم داشته باشید در بیشتر اوقات قادر به تشخیص اینکه دیالوگ ها مربوط به کدام شخصیت نمایش هست نخواهید بود،
در کل اگر به زبان اسپانیولی تسلط ندارید، بعنوان یک تماشاگر معمولی این نمایش رو ابدا بهتون توصیه نمی کنم، احتمالا خسته و کلافه سالن تئاتر رو ترک خواهید کرد.
فهم نمایشنامه ساده نیست و درک مفهوم کاراکتر ها، اره برقی و اجزای نمایش در حین تماشا نیاز به تحلیل داره،
با اینکه بازی ها پر جنب و جوش هست، پس از نیم ساعت کشمکش دو کاراکتر نمایش تکراری و دیالوگ ها خسته کننده میشه تا زمانی که روال تعارض مرد و زن تغییر می کند.
بازی نقش مرد پویا و جذاب بود.
برای من بعنوان تماشاگر معمولی، نمایش برای لحظاتی خسته کننده شد ولی در نهایت از بازی ها لذت بردم.
خسته نباشید.
بسیار تعجب کردم، همان دقایق ابتدایی بازی ها (بواسطه بروشور نمایش) از توقع من فراتر بود، انتظار بازی هایی در این سطح رو نداشتم. ابدا هیچ یک از بازیگر ها هنرجو به نظر نمی آمدند، همه چی از نظر من بعنوان یک تماشاگر معمولی درست و جذاب بود و تنها کت و شلوار و کفش برادر بزرگتر مشخصه ای از دوران و زمان نمایش نداشت و متناسب با سایر اجزای صحنه نبود. بازی ها بویژه بازی پدر(پاسگالی) و کلاریسا جذاب بود، حتی سرفه های تک و کار با تلفن همراه تماشاگر ردیف اول در فاصله چند سانتی متری از بازیگر نقش کلاریسا ذره ای تمرکز و حسش رو تحت تاثیر قرار نداد.
من که خیلی لذت بردم.
همگی خسته نباشید.