در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علی دولت یاری
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:39:22
 

فعال هنری

 ۱۹ خرداد ۱۳۷۳
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خسته نباشید میگم به همه اعضای گروه نمایش
در مورد متن و نویسنده که حرفی نیست چون بر همگان واضح و مبرهنه بی نقصی و کیفیت قلم و منطق بهرام بیضایی
کارگردانی همچین متنی با این تعداد بازیگر و با این پیچیدگی نگارشی کاری سخت و طاقت فرساست مخصوصا وقتی کارگردان شخصی جوان باشد و بازیگرانش جوان تر. حتی با این که تعداد زیادی از بازیگران این نمایش بالای ۱۰ سال سابقه بازیگری دارند و این نمایش نقطه ی شروع آنها نیست اما خب بهرحال قلم، قلم پیچیده ی بهرام بیضاییست.
نمیتوان انتظار کارگردانی بی نقص و بی عیب داشت. تنهایی کسانی که میتوانند متون بیضایی را بی نقص اجرا ببرند خود بهرام بیضایی و شاگردان مستقیمش هستند و همین جسارت در انتخاب‌هاست که باعث پیشرفت در زندگانی میشود. پس میتوان این نمایش را قابل قبول دانست چرا که کارگردان به اندازه ی خودش  و توان خودش زحمتش را برای به صحنه بردن این متن و انتقال مفاهیم مهم ترش کشیده‌.
برای من مهم ترین مسئله در اینچنین متون پرپرسوناژ، بعد از کارگردانی، نقش‌هایی هستند که به نسبت نقش‌های اصلی کوتاهترند. چرا که نقش‌های اصلی که مدت زمان بیشتری روی صحنه هستند در طول اجرای نمایش، ناخودآگاه ماندگاری در ذهن دارند و کار سخت تر برای کاراکترهایی‌ست که به زمان کمتری روی صحنه حاضر میشنود ولی ماندگاری خوبی در ذهن مخاطب برای خود میسازند.
با ستایش تمامی بازیگران این نمایش
کاراکترهای زرین، مجنون، خدنگ، پاسبان، پیرزنی که بعضا در نقش‌های ... دیدن ادامه ›› دیگر دیده میشد بیشتر در ذهن من ماندگار بودند تا باقی کاراکترهایی که نقش کمتری داشتند از نقش‌های اصلی. البته که از بازی خوب امیر بشیره‌نژاد و علی فرجی نمیتوان چشم پوشی کرد.
و اما چند نکته کوچک که برای من اذیت کننده به حساب میامد بیان اکثر بازیگران این نمایش بود.
تعدادی بیانشان واضح نبود و کلمات انجور که باید ادا نمیشد.
تعدادی صدایشان شنیده نمیشد
تعدادی صدایشان اگر شنیده میشد همراه با سر درد بود چرا که عربده هایی غلط از وسط گلو مدام در صحنه مخصوصا اگر زیاد باشد باعث کلافگی میشود. بعضی اوقات نگران بودم حنجره و تارای صوتی بازیگر اسیب نبیند از این حجم فشار اشتباه روی گلو، تارای صوتی و حنجره.
تعداد کمی از بازیگران بیان واضح و صدای رسای اصولی داشتند.
و چون متن، متنیست که بیان بسیار در آن مهم هست، تاثیر زیادی در کیفیت کار گذاشته میشود.
اما در کل نمایش، نمایش قابل قبولی بود..
امیدوارم تک تک افراد آنجور که باید پیشرفت لازم در حرفه ی خود را داشته باشند
درود سپاس از بیناییتون
ممنون از حضورتون💚
درود بر شما جناب دولت یاری، تشکر میکنم که به تماشای خاطرات ما نشستید، امید که به جانتان نشسته باشد 🌹🙏
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام و اول از همه خسته نباشید برای ساعاتی که صرف تمرین این نمایش شده.
در ابتدای صحبتم باید بگم که متن مامورین اعدام یا مامور‌های اعدام اثر مارتین مک دونا، جز مورد علاقه ترین نمایشنامه های من هست هم از لحاظ خط داستانی، هم از لحاظ طنز و کمدی های موقعیتی که در متن وجود داره و هم از لحاظ نوع ادبیات خاص مک دونا. حقیقتا وقتی دیالوگ های ابتدایی نمایش رو شنیدم که بصورت نریشن پخش شد در تاریکی شروع کار، متوجه شدم قراره یک ساعت سورپرایز شم. اما خب سورپرایز خوب و بد داره و من میدونستم که سورپرایز بدی رو خواهم دید. و این اطمینان رو در همون چند جمله ی اول فهمیدم چون متوجه شدم که چقدر یک ساختار منظم تبدیل به یک جهان نامنظم شده. مثل یک فردی که بجای بینی روی صورت دست داشته باشه. بازی بازیگر ها هم حقیقتا من رو سورپرایز کرد. همچنان از همان سوپرایز های توی ذوق زن. هری وید تبدیل به یک پیرمردی شده که انگار دیسک کمرش اود کرده و در کهریزک رها شده درمانده بود. هیچ اثری از اقتدار و صلابت هری وید، مامور اعدام مدعی وجود نداشت. هرچند سعی در ایجادش بود ولی در نهایت من چیزی جز یک سری بازی های اغراق شده در نقش وید ندیدم. همسر وید! انتخاب این بازیگر برای این نقش شاید یکی از اشتباهات واضح این نمایش بود. هم از لحاظ بازی، هم ظاهری. بازی بسیار ضعیف، ظاهر رو با گریم میشود درست کرد که حتی به آن هم پرداخت نشده بود که فقط و فقط نقص را از بازی ببینیم.
صحنه هایی که شروع نشده به همهمه های جمعی تبدیل میشود طوری که حتی نمیشود صدای بازیگران را در قالب دیالوگ شنید.
از حق نگذریم بازیگر نقش آرتور تنها بازیگری بود که روی صحنه به درستی کاری که باید انجام میداد را انجام داد و بدون اضافه کاری و سعی در دیده شدن امضای خودش را در ذهن مخاطب ثبت کرد.
شرلی در نمایشنامه بسیار کاراکتری مهمی از لحاظ شکل گیری درام داستان است. و در این نمایش هم سعی در نشان دادن اتفاقاتی ... دیدن ادامه ›› شد که برگرفته از درام شرلی، حرفایی که مادر پدر شرلی به او میزنند، آشنایی او و چگونگی احتمال جرم است. حالا باید بدانیم که چگووووونه میشود این داستان را به تصویر کشید بدون این که حتی ذره ای از مواجهه هارا ببینیم؟ آیا فقط دیالوگ کافی است؟ اگر شرلی را که کل داستان نمایش اجرا شده درباره او بوده در انتها هم حذف میکردیم پس اتفاقی نمیافتاد چون تقریبا کارگردان نمایش سعی داشت کل نیمه ی اول را در قالب تعدادی دیالوگ به مخاطب برساند. کار هوشمندانه ایست ولی برای متنی که اثر خود شخص است. نه اثر کسی مانند مک دونا که باید واحد ها پاس کرد تا زیر متن های جذاب متن هایش را دریافت کرد. دقیقا زیر متن‌هایی که اکثرا یا حذف شده بودند یا با تغییرات و خلاقیت های اشتباه از بین رفته بود. نمایش از وسط نمایشنامه شروع شده. لوکیشن تغییر کرد، نوع اتفاقات کمدی تغییر کرد که باعث خراب شدن شوخی ها شد به گونه ای که اگر من متن را نمیخواندم متوجه هیچ کمدی ای از لحاظ موقعیتی نمیشدم. عوض کردن جنسیت یکی از کاراکتر های اصلی داستان که همین امر باعث شده بود کل‌کل و رقابت پیرپوینت و وید بیشتر تبدیل به یک خصومت عاطفی شود تا یک رقابت حسودانه و کاملا کاری و افتخاری!
شاید ۹۹ درصد ایرادات (البته به غیر از تغییرات افتضاح متن) به دلیل این بود که کارگردان خودش در نمایش بازی میکرد. که باعث شده هم بازی خوبی نداشته باشد هم کارگردانی را به نحوه ی مناسبی انجام ندهد. در کل اگر این نمایش آورده‌ای برای من داشته باشد، فهمیدن توانایی فقط و فقط یکی از بازیگران هست که نقش آرتور را بازی میکرد.
در پایان نصیحتی برادانه دارم برای کارگردان این اثر. اگر توانایی نشان دادن یک سری چیز هارا از لحاظ خلاقیتی، مالی و ... نداریم، نیازی نیست حتما همان کار را به گونه ای اشتباه انجام دهیم. میشود برای قدم های نخست از متن های جمع و جور تر و راحت تر استفاده کرد تا متن کسانی مثل مک دونا و خراب کردن متن بزرگان ...
امیدوارم در ادامه ی راه نقص ها به نقاط مثبت تبدیل شوند.
ارادت
سپهر، fateme soleimani، امیر مسعود و پوریا تذکری این را خواندند
ریحانه سادات لشگری این را دوست دارد
درود بر شما
فکر‌ می‌کنم بر روی پوستر کار بنده،گرافیست بسیار خوبم با فونت و رنگی خوانا عبارت “اقتباسی از مامور های اعدام مارتین مک دونا” را درج کرده باشد که بر روی بنر ۳ متری نصب شده در تالار مولوی نیز با وضوح بیشتری به چشم بخورد.
همین عبارت کوتاه این معنی را می رساند که اصلا قرار نیست نمایش قرابتی با متن اصلی داشته باشد.
من حرفه ی تئاتری ام و از ابتدا اولین حرقه علاقه ام به تئاتر با آقای مک‌دونا شروع شده و نسبت و فضای نوشتار و تصویری ایشان بیگانه نیستم و دمادم اینکه با شما هم‌نظر هستم که کار کردن متن ایشان سوادی بسیار می خواهد و متون ایشان به استقلال خودشان کامل هستند،معتقدم ۱-هیچ متن/نویسنده ... دیدن ادامه ›› ای نمیتواند کامل باشد،۲-هیچ متنی بی نیاز از تغییر نیست،۳-کارگردانی در عصر پست مدرن حاضر باید ورای کلیشه های موجود باشد و در سال های اخیر در کتاب های روز تئاتری کارگردان را همواره به مثابه کارگردان/دراماتورژ/نویسنده می شناسند که این مفهوم را می رساند که کارگردان مولف بودن نه یک افتخار،بلکه یک باید در عصر حاضر است.
پس بنده هم الزام دیدم،هم دوست داشتم در متنی که کار میکنم دخل و تصرف کنم حتی ترجمان متن مال شخص بنده هست.
اما میرسیم به چگونگی پیاده شدن ایده های بنده روی صحنه از متن نهایی اقتباس شده.
بی شک کم و ‌کاستی هایی در کار بنده به عنوان کارگردان کار سومی،که رشته اصلی بنده نیز بازیگری هست وجود دارد.در مباحث فنی.
اما باور دارم کمبود های کار توسط بازیگران بسیار حرفه‌ای دانشجو و مستعد بنده تا حد زیادی رفع و رجو شده و بنده نیز افتخار/اشتیاق همکاری کنارشان روی صحنه حتی در نقشی کوچک را از دستاورد های هنری خود میدانم.
به هر شکل
سپاس از مهرتان

۲۵ اسفند ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش رو دیدم. بازی ها، کارگردانی و ریتم نمایش خوب و لذتبخش بود. بازی نباتی، علاف بگد و سکینه چشم گیر و درخشان بود. متن بی نقص محمد چرمشیر هم به این لذت اضافه میکرد. به امید دیدن کارهای بعدی این گروه جوان
کیانوش فرامرزی نژاد (kianoosh.f.n)
سلام ممنون از شما که پای نمایش ما نشستین 🙏🌹
۲۳ دی ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش جوادیه...
نمایشی که از هر لحاظ که بهش نگاه کنیم اتفاقی داره میافته.
روایت بچه های جوادیه که میخواستن محلشونو برگردونن به روزای خوب... اتفاقی که شاید همه ی ما یه روزی حداقل بهش فکر کردیم و شایدم حسرت روزای گذشترو خوردیم.
متن بی نقص کهبد تاراج
بازی خوب فرهاد مهرخیرانی و عقیل بهرامی و دیگر دوستان
کارگردانی دقیق رامین معصومیان
باعث میشن که ۱ ساعت خوب رو با حرف های دلچسب این روزا داشته باشیم... حرفایی که یکی باید میگفت و کسی نمیگفت.
مریم و امیر مسعود این را خواندند
عقیل بهرامی، عمو فرهاد قصه ها و شیدا مطلبی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
«ما مرگ را برای زیستن، و زیستن را برای مرگ برگزیده ایم»
نمایش سیسیلی
یک روایت جذاب از زندگی‌ مافیایی و جنگ بر سر رسیدن به قدرت...
به ظاهر موقعیت خانواده در کشور آمریکا ...
اما در باطن ملموس تر از هر اتفاقی دیگر..‌‌‌‌.
پیچیده شدن ادم ها و حذف عزیز ترین افراد برای رسیدن به قدرت...اتفاقی که نه تنها امروز بلکه همیشه قدم به قدم بشریت امده بدون آنکه خودنمایی کند و این ترسناک ترین قسمت زندگی پر قدرت است‌‌...
کاش همه ی ما میتوانستیم حرف ها و دغدغه هایمان را مانند کارگردان و نویسنده این اثر با تمثیل های ممتاز درجه یک تبدیل به نمایش کنیم... چیزی که بسیار کم شده در فضای این روز های تئاتر... دغدغه مند بودن.
فرشته و armita این را خواندند
Marillion، عقیل بهرامی، عمو فرهاد قصه ها و فرشید بزرگنیا این را دوست دارند
مرسی آقای دولت یاری عزیز که تشریف آوردین برای تماشا و ممنون که نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید.خوشحالم که خاطره خوبی از نمایش دارید
۱۶ دی ۱۳۹۷
آقای بهرامی برای اینکه من مخاطب بالقوه متوجه بشم کار با سلیقه من سازگار هست یا نه و بشه برای کار مخاطب جذب کرد و به دیگران معرفیش کرد ساده‌ترین و موثرترین روش ساخت تیزر به سبک تیزرهای سینمایی هست اما اگر امکانش فراهم نیست میشه با دوربین موبایل یک دقیقه از بخش‌های مختلف اجرا رو فیلم گرفت و در اینجا و تیستاگرام و سایر شبکه‌های اجتماعی باشتراک گذاشت...موضوع نمایش شما این قابلیت رو داره که حتی بخشی از سینمادوستان رو هم به دیدنش ترغیب کنه بشرط انکه بخشی از کارو در قالب تیزر ببینن و اطمینان پیدا کنن که وقت و هزینه خودشون رو برای کاری مصرف نمیکنن که دلخواهشون نیست...با همون یک دقیقه فیلمی که از اجرا بذارین معلوم میشه که کار رئال هست یا نه....بیان و زبان کاراکترها و...سایر مواردی که برای انتخاب یک کار مهم هستن...امیدوارم شما این کار درست رو آغاز کنین تا کم‌کم متداول بشه و گروههای جدیپی از مخاطبین جذب تاتر بشن و سالن‌ها پر بشه و....
۱۹ دی ۱۳۹۷
جناب دانش عزیز حتما این کار رو انجام می دیم
سپاس از مهرتان
۱۹ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب شنبه مورخ ٩ اردیبهشت ماه ٩٦ نمایش #بازگشت به خانه با حضور جمعی از هنرمندان روی صحنه می رود و به همین دلیل بلیط های نمایش با ٥٠ درصد تخفیف به فروش می رسد
آوا فیاض (avafayyaz)
درخت شیشه‌ای آلما، کارگردان: فرید قادرپناه ... به زودی
۰۶ مرداد ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سام قریبیان: بازگشت به خانه را باید دید
محمد برسوزیان: تماشای بازگشت به خانه حیرت آور بود
جهانگیر الماسی و عزت الله مهرآوران : این نمایش تکان دهنده است
جهانگیر الماسی: بازگشت به خانه برای من به شیرینی توت فرنگی بود
مرجان سپهری: افرین به تیم کارگردانی بازگشت به خانه نمایشی سخت و منحصر به فرد بود
ریگولتو (rigoletto)
دوست عزیز گروه تئاتر «ریگولیتو»، نمایش تازه‌ی ما به نام «پناه‌کاه» از ۲ تیر در تماشاخانه‌ی ایرانشهر اجرا خواهد شد. امیدواریم شما را در سالن نمایش ببینیم.

لینک تیوال: https://www.tiwall.com/p/panahkah2
۲۶ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پی نوشت ٢
سه خواهر مرتضی اسماعیل کاشی
امشب برای بار سوم به تماشای سه خواهر نشستم با این اطمینان که بار آخر نخواهد بود که به تماشای این کار مینشینم...
بار دوم و امشب که بار سوم تماشای من بود مفهوم مفهمومی بودن و لایه لایه بودن را در تئاتر درک کردم.
این که چگونه میتوان با ذهن مخاطب بازی کرد که مخاطب درگیر شود و کنجکاو درک کردن به جستجوی مفاهیم برود...
اطمینان دارم که سه خواهر مرتضی اسماعیل کاشی کاری با مخاطبانش کرده که حتی آنهایی که از قشر تئاتر هستند را وادار به شناختن بیشتر چخوف و آثارش میکند چرا که با زاویه ای جدید دنیای چخوف و روسیه ی چخوفی را به ما نشان میدهد...
از تمامی مطالب ذکر شده که بگذریم آخر ما میمانیم و سوال مهمی که پرسیده میشود که مسکو؟ کجاست؟ مسکو اینجاست؟
سه خواهر مرتضی اسماعیل کاشی
روایت یک آیینگی ممتد و کابوس های فردی طولانی که با رویاها پیوند خورده با چاشنی خاطرات...
کاری که از همان ابتدا با تصویری که به مخاطب می دهد، او را میخکوب میکند و به نوعی با تصویر ابتدایی زیبایش مخاطب را مجبور به دنبال کردن لحظه لحظه ی کار میکند.
به خوبی میتوان در نمایش شاهد شروع، اوج، پایان بود ولی به نوعی دیگر. در صورتی که این روزها اکثراً درگیر تصاویر زیبا میشوند و داستان را از یاد میبرند ولی کارگردانی و طراحی این نمایش به گونه ای است که مشخص است که مرتضی اسماعیل کاشی حواسش کامل هم به تصاویر بوده هم به داستان پیش برنده ی کار...
میزاسن هایی که دیده نمیشوند و بصورت ناگهان متوجه آنها میشوی و متعحب ازینکه چگونه این اتفاق افتاد؟ که جوابش هوش و درایت کارگردان در میزان بندی برای بازیگران است.
اگر از کار گردانی عبور کنیم به بازیگران جوانی برخورد میکنیم که دیدن چنین بازی هایی برای مخاطب حیرت انگیز است چرا که همگان بر این مسئله واقفند که کاراکتر های سه خواهر کاراکتر هایی نیستند که به راحتی بشود آنها را بازی کرد ولی اینبار این بازیگران جوان هستند که باور پذیر تر از همه میدرخشند. ... دیدن ادامه ›› و مهم ترین مسئله در قسمت بازیگری این نمایش، این موضع ، مورد توجه و بسیار دلنشین است که تمامی بازی ها با پیشرفت نمایش یکدست تر میشود..
صحنه ای که طراحی شده خود در بر گیرنده ی یک دنیاس که برای من مخاطب مانند یک برزخ بود که ببینم روی آن و اطراف آن چه میشود؟ نور هایی که به زیبایی صحنه افزوده بود و چشم مخاطب را به خود خیره نگه میداشت..
و نکته ی آخر چیزی که کار بازیگران جوان و کارگردان و طراح صحنه و طراح نور را کامل میکرد شخصی بود که با افکت های صوتی جان مخاطب را تسخیر میکرد.
در یک کلام سه خواهر مرتضی اسماعیل کاشی کاری است که برای یک ساعت مخاطب را از حال خود دور میکند و به دنبال خود میکشد..
این نمایش رو در شب اول اجرا دیدم و دوست داشتم فضای کار رو و ار همه مهم تر بازی های سه شخصیت مرد رو که رنگ و بوی بهتری به نوشته ی خوب شهرام ابوالقاسمی داده بود. کار عاری از ایراد نبود ولی در کل نمایش لذت بخشی است ...
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

09388780601