«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
سلام دوستان، می شه اگه کسی از تمدید شدن یا نشدن نمایشگاه کتاب در روز دوشنبه مطلع شد به من بگه لطفا؟
اگر شاعر بودم
به هزار کلام
معنا می کردم تنهایی را
تا همه
همه
بدانند چه می کشم امشب
بی تو
جاده های بی پایان را دوست دارم
دوست دارم باغ های بزرگ را
رودخانه های خروشان را
من تمام فیلم هایی را
که در آنها
زندانیان موفق به فرار می شوند
دوست دارم!
دلتنگ رهایی ام
دلتنگ نوشیدن خورشید
بوسیدن خاک
لمس آب.
درمن یک محکوم به حبس ابد
پیر و خمیده
با ذره بینی در دست
نقشه های فرار را مرور می کند!
رسول یونان
نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایهء سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن که موم شب براه ما
چگونه قطره قطره آب می شود
صراحی سیاه دیدگان من
به لای لای گرم تو
لبالب از شراب خواب می شود
نگاه کن
تو میدمی و آفتاب می شود
اگر دری میان ما بود
میکوفتم
درهم میکوفتم
اگر میان ما دیواری بود
بالا میرفتم پایین میآمدم
فرو میریختم
اگر کوه بود دریا بود
پا میگذاشتم
بر نقشهی جهان و
نقشهای دیگر میکشیدم
اما میان ما هیچ نیست
هیچ
و تنها با هیچ
هیچ کاری نمیشود کرد
"شهاب مقربین"
دیشب فیلم "the flower of war" رو دیدم. میخکوبش شدم.به نظرم هولناک ترین فیلمی بود که تا حالا دیدم.
تاثیر گذار بود و دردناک و دردناک... به نظر من به شاهکار بود.
کسی هست دیده باشه این فیلمو؟ نظرتون چی بود در موردش؟
همین الآن تمومش کردم. کتاب "روی ماه خداوند را ببوس"
یکی از اون کتاب های حال خوب کن بود به نظرم. دوستش داشتم.
حرف رفتن که می شود،
هزار چوپان دروغگو پشت چشمانم کمین می کنند.
هزار نفر به جای من می گویند: به جهنم که می روی!
بعد هزار نفر در دلم مومن می شوند، ...
دعا می کنند که حرف رفتن،
فقط کار چوپان های دروغگوی چشمانت باشد.
"نیکی فیروز کوهی"
جهان ما
در قاب آینهای خلاصه بود
که به هزار صورت
تنها یک معنی میداد
تنها
"شهاب مقربین"
درخت که می شوم
تو پاییزی
کشتی که می شوم
تو بینهایت طوفان ها
تفنگت را بردار
و راحت حرفت را بزن
"گروس عبدالملکیان"